آخرین مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی؟

نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی در جریان است. جالب است که همه چیزش از قبل روشن است و نتیجه هم معلوم است. قرار است آخوند قاتل یعنی ابراهیم رئیسی از صندوق بیرون بیاید. سوال اینست که آیا او میخواهد به نقش سابق خود در کمیته مرگ بازگردد یا میخواهد سابقه خود را بهبود بخشد؟ در هر دوی این ها مشکلات و معضلات جدی ای سر راهش وجود دارد. اگر بخواهد سرکوب و کشتار و اعدام ها را تشدید کند خیلی زود متوجه خواهد شد که ایران سال 1400 با ایران سال 1367 که او در کمیته مرگ بود زمین تا آسمان متفاوت است و کل موجودیت حکومت را با چنین سیاستی خیلی زود نابود خواهد کرد. جامعه یکپارچه در برابر او و کل حکومتش خواهد ایستاد. تردیدی در این نباید داشت. اما اگر بخواهد چهره “رئوف” و اصلاح طلبی از خود نشان دهد که ادعا میکند، وعده هایش با ناتوانی اساسی حکومتش در تامین آنها در تناقض آشکار قرار خواهد گرفت و فورا با موج برگشت و تعرض گسترده علیه وعده های توخالی مواجه خواهد شد. تنها کاری که میتواند انجام دهد و احتمالا انجام خواهد داد اینست که فورا به سراغ کانونهای بحران اجتماعی نظیر هفت تپه برود و تلاش کند به سازشهایی برسد و قائله را با سر کار رفتن کارگران و پایان یافتن اعتصابات و تجمعات تمام کند و مدیریت خود را به رخ جامعه بکشد. در مورد هفت تپهاین کار نسبتا عملی است. چون کارهای اساسیش از قبل انجام شده است. خلع ید تصویب شده و کارگران با اتحاد و پیگیریهای خود چیزهای نسبتا زیادی را رسما و نه عملا به حکومت تحمیل کرده اند. رئیسی تلاش خواهد کرد با عملی کردن آنچه از قبل تحمیل شده، همه را به حساب خود بگذارد. اما در این عرصه نیز برخی خواستهای کارگران مثل بازگشت به کار اسماعیل بخشی و دراز شدن زبان کارگران چندان برای دولت بعدی خوشایند نیست. اما باید دید رئیسی تلاش میکند با تفرقه در صفوف کارگران بر این معضل فائق آید یا با جشن پیروزی کارگران. در هرحال این اولین جایی است که رئیسی تلاش میکند امتحان خود را پس دهد. بعید میدانم آنقدر سفیه باشد که با چماق و سرکوب به سراغ کارگران برود چون بازی باخت با خت با آتش است.
یک مشغله و معضل دیگر جمهوری اسلامی مساله حصر کروبی و موسوی است که صفوف حکومتیان را مقابل مردم به هم ریخته است. در این زمینه جمهوری اسلامی طی همه این سالها در بن بست بوده است. از یک طرف حصر این دو نفر در درون صفوف حکومت شکافی جدی انداخته است و در عین حال مدام اعتراضات و خیزش گسترده و مردمی سال 88 و کل جنایات حکومت علیه مردم را زنده نگه داشته و یادآوری کرده است. با آزاد کردن و پایان حصر آنها این معضل میتواند تمام شود. اما یک عقب نشینی آشکار برای جمهوری اسلامی است. آزاد کردن آنها تاکیدی بر شکست سیاست سرکوب جمهوری اسلامی است. اینجا هم رئیسی میتواند با توجه به گذشت سالهای سال از 88 این دو نفر را با قول و وعده ها و تحکمهایی از حصر خارج کند. اما بشرطی که فورا به خیابان نیایند و علیه حصر و علیه خامنه ای چیزی نگویند و غیره. اما این هم خیلی ساده نیست بهرحال ادامه حصر این دونفر به دلیل اینکه تشتت را در درون حکومت دامن زده و در سطح جامعه نیز هیچ منطقی جز سرکوبگری حکومت را جلوی چشم نمیگذارد و قابل دفاع نیست، برای آینده جمهوری اسلامی بسیار مهلک است.
اما معضلات جدی تر و اساسی تر رئیسی رئیس جمهور هم اقتصاد به گل نشسته و هم جنبش گسترده دادخواهی است که بسیار از 88 فراتر میرود. برای اقتصاد جمهوری اسلامی بطور واقعی کاری جز ادعای توخالی نمیشود انجام داد. گشایشی در کار نیست. همانطور که با کلید روحانی معضل گشوده نشد. جواب جنبش دادخواهی را هم دیگر با سرکوب و اعدام نمیشود داد. با شل کن سفت کن هم کار بدتر میشود. تحول مثبت جدی ای به نفع مردم در این نظام ممکن نیست.
نهایتا رئیسی هم مثل دیگر مدعیان اصلاحات و اعتدال و بهبود، با یک خروار ادعا می آید اما بهر طرف برود در گرداب معضلات ریشه ای حکومت اسلامی زمین گیر خواهد شد. بویژه امروز جامعه بیش از هر زمان در حالت تعرضی قرار دارد و سرنگونی طلبی سرتاپای جامعه را فراگرفته است. حتما چند ماهی به او فرصت داده خواهد شد تا خود را نشان دهد. اما بعد اعتراضات و به مصاف گرفتن کل جمهوری اسلامی سرعت خواهد گرفت.
جنگی که از قبل شروع شده بود این بار همه جانبه تر ادامه می یابد. جنگی که ادامه آن کل موجودیت جمهوری اسلامی را نشانه خواهد گرفت.

اینرا هم بخوانید

نامه فائزه و بحران خانواده حکومتی ها- کاظم نیکخواه

اخیرا نامه ای از فائزه هاشمی رفسنجانی علیه زندانیان سیاسی منتشر شده است که بیش …