اول ماه مه در دل سیل

اول ماه مه نزدیک است. تصاویر آشنا از این روز بمانند سالهای قبل قطعا تکرار خواهد شد: پرچمهای سرخ، زنده باد سوسالیسم، اعتراض و مطالبه. در هر کشوری  کارگرانش همینها را بزبان همان جغرافیا فریاد میکنند، هر چند زبانها مختلفند اما در این روز کارگران همه هم زبانند. این شاید بزرگترین ویژگی اول مه در سراسر جهان است. علیرغم وجود تمامی مرزها و جدایی ها و علیرغم تزریق سمومات ناسیونالیستی طبقه حاکم به جامعه، آنچه در اول ماه مه بنمایش در می آید همسرنوشتی کارگر در سراسر جهان است.

اول مه  امسال در ایران در شرایطی متفاوت از سالهای دیگر برگزار میشود، متفاوت نه از بابت وضعیت دستمزد و سطح فقر و رفاه کارگر که همه خطوط قرمز را در نوردیده، نه از جهت میزان سرکوب و دستگیری فعالین کارگری که با شدت تمام ادامه دارد، بل از این منظر که کل جامعه از دو جهت در شرایط متفاوت و جدیدی قرار گرفته است. اول آنکه سیلی صاعقه وار زندگی میلیونها نفر را نابود ساخت. دهها استان کشور به زیر آب رفتند. سیل ادامه دارد و لذا مشکل بتوان میزان خسارت به زندگی مردم را حتی حدس زد. کسی نمیداند چه تعداد از مردم در این سیل جان باختند. از مازنداران و گلستان و ترکمن صحرا گرفته تا لرستان و ایلام و خوزستان و فارس، میلیونها نفر خانه و وسایل زندگی خود را از دست داده اند و به معنای اخص کلمه “عریان” هستند. هزاران نفر حتی بمدت چند روز غذایی برای خوردن نداشتند. در بسیاری از فیلمها مشاهده شد که چگونه کودکان برای یافتن تکه نانی به همه جا سر می کشیدند. تصاویر دهشتناک بودند اما مردم از شمال تا جنوب همگی متفق القول گفتند توهمی ندارند میدانند رژیم اسلامی بفریاد کسی نخواهد رسید، گفتند اینها دزدند و مسبب خانه خرابی ما. هیچ اعتراض میلیونی نمی توانست عبور از رژیم اسلامی و خواست رفتن رژیم اسلامی را اینچنین بنمایش در بیاورد. آنچه از این سیل بجا مانده یک ویرانی وسیع  و یک عزم بزرگ برای سرنگونی رژیم اسلامی است. ویرانی بمیزانی است که ادامه زندگی برای میلیونها مردم متضرر از سیل را غیر ممکن کرده است.  این دیگر بمانند زلزله در یک شهر نیست که رژیم اسلامی بتواند با سرکوب و شیادی خانه خرابی مردم را مشمول مرور زمان کند و از اذهان بزداید. این یک فاجعه بزرگ است که کل مردم در سراسر کشور را درگیر خود کرده است. از اینرو و از هم اکنون یک سر تمامی اعتراضات در جامعه به مردم سیل زده وصل  خواهد بود. از همینجا به نکته دوم میرسیم: تعداد وسیعی از چهره های سیاسی با گرایشات مختلف در پیامها و مصاحبه های خود بمناسبت سال نو، اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه را بزرگترین واقعه سیاسی سال 97 نامیدند. آنچه که این اعتصاب را در صحنه سیاست ایران مهم کرد نتنها عروج  رهبران جوان و شجاع کارگری بود بلکه و عمدتا پیام اعتصاب به جامعه بود. کارگران چشم در چشم رژیم اسلامی اعلام کردند کارخانه را نمی توانید اداره کنید، ما میتوانیم اداره کنیم، شهر را بدهید خودمان می چرخانیم. ما خواهان اداره شورایی هستیم. بیرون جهیدن یک آلترناتیو سیاسی برای اداره کشور از دل یک اعتصاب کارگری امری نبود که جامعه را تکان ندهد. از همین رو اعتصاب هفت تپه به گل سر سبد اعتراضات جامعه تبدیل شد. این عبور سیاسی از رژیم اسلامی که در دیماه 96 شعارش بخیابان آمد در اعتصاب هفت تپه پراتیک شد و در واقعه سیل همگانی گشت.

آنچه که اول ماه مه را به “سیلزدگان” وصل میکند، در پله اول سرنگونی رژیم اسلامی برای پایان دادن به همه دردها و مصایب جامعه است و در پله دوم همگانی شدن شعار “اداره شورایی” جامعه است.*

کارگر کمونیست ۵۶۷

اینرا هم بخوانید

آزادی زندانیان سیاسی امر عاجل جبهه آزادیخواهی است

پروین محمدی،‌ نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران، به دادگاه انقلاب کرج احضار شده است. …