نشریه ژورنال شماره ۱۰۴۱ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
روز جمعه ۲۶ اردیبهشت ویدئویی در شبکههای اجتماعی پخش شده است که یکی از شهروندان در ایران میگوید: “ناچار است برای تأمین نور لامپ در خانه، از خودروی خود برق بگیرد”. شهروندی دیگر که دستگاه کولر خانهاش به علت نوسان برق آسیب دیده است، میگوید: “برق نداریم. مذاکرات جمهوری اسلامی بیاهمیت است چون مردم از این حکومت عبور کردهاند.”
تا جایی که ما میدانیم شاید هیچ کجای دنیا مردم اینچنین مسئله کمبود برق و آب و مشکلات معیشتی را به حکومت و سیستم حاکم گره نزدهاند. در اکثر موارد دولتها به مشکلات اذعان دارند اما وعده بهبود میدهند و با تزویر و سرکوب سعی میکنند اوضاع را کنترل کنند. در مواردی چون بنگلادش که در سال گذشته مردم دست به اعتراضات گسترده زده بودند نخست وزیر فرار کرده و یک دولت دیگر با همان ساختار همیشگی روی کار آمد که احتمالاً تا یک دهه دیگر اوضاع تحت کنترل باشد.
در ایران جنبش معیشتی و هر حرکت اجتماعی دیگر سیاسی است. حتی وقتی اعتراضات در سال ۸۸ به دزدیدهشدن رأی موسوی و کروبی گره خورده بود باز هم مسئله بر سر سرنگونی متمرکز شد و همینطور افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ و همه اعتراضات بعد از آن، جنگ جامعه را با حکومت بر سر سرنگونی متمرکز کرده است.
امروز هم همینطور است و مردم ایران نه اهمیتی برای مذاکره قائلاند و نه امیدی به حل مشکلات عظیم اجتماعی از طریق به نتیجه رسیدن یا نرسیدن مذاکره دارند. مسئله بی برقی در ایران به بود و نبود حکومت گره خورده است و همه جامعه در یک چیز اتفاقنظر دارند: جمهوری اسلامی باید سرنگون شود تا اوضاع عادی شود.
اما این هم همه آن چیزی نیست که مردم ایران برای آن در میدان مبارزه حضور به هم رساندهاند. مسئله فقط رفتنِ این حکومت هم نیست. موضوع بر سر بهدستآوردن تمام آزادی و برابری است.
مردم جامعهای میخواهند که آقابالاسر نداشته باشد، جامعهای که حرمت، انسانیت و کرامت همه شهروندان تأمین و تضمین شود. این جامعه چیزی نیست جز یک نظام انسانی سوسیالیستی، جامعهای که دست یکدرصدیهای دزد و غارتگر سرمایهدار را از قدرت سیاسی کوتاه میکند و کل شهروندان را حاکم بر سرنوشت خود میسازد.