ایرنا:غفلت مردم و رسانهها از وضعیت سیلزدگان پس از بحران
فعالان اجتماعی و خبری میگویند کمکرسانی در مناطق سیلزده کاهش یافته و روز جمعه هم محمودرضا پیروی دبیرکل جمعیت هلال احمر درباره وضعیت انبارهای هلال احمر گفت: انبارهای ما قطعاً احتیاج به شارژ جدی دارند. این در حالی است که مهمترین اقدام بعد از وقوع بحران، جبران خسارتها و بازگرداندن شرایط به وضعیت عادی است.
تاکنون بحث امداد و نجات سیلزدگان بود که مرحله اول سیل است و مهمتر از آن مرحله دوم سیل یا پساسیل است که مرحله آبادانی و عمران و جبران خسارتهاست. اما نکته مهم این است که سیل در بدترین زمان سال رخ داده است؛ یعنی در آستانه فصل برداشت. با این وضعیت سیلزدگان عملاً تا یک سال آینده نه محصولی و نه درآمدی برای گذران زندگی خود ندارند و باید حتماً فکری برای زندگی و معیشت میلیونها هموطن سیلزده کرد. بیتوجهی نهادهای مسئول در این رابطه تبعات اجتماعی در پی خواهد داشت.
رضا ساکی، روزنامهنگار بحران که از آغاز وقوع سیل در این مناطق بوده، درباره وضعیت امدادرسانی بعد از سیل به ایرناپلاس میگوید: حتی خود هلال احمر هم عنوان کرد که انبارهایش خالی شده است. نکته در این است که سازمانهای مردم نهاد و رسانهها کاری که باید میکردند این بود که حجم کمکهای مردمی را تا اندازهای کنترل میکردند. مقدار زیادی از کمکها تا آخر فروردین وارد منطقه و تحویل سیلزدگان شده است که متأسفانه در بعضی از جاها بهصورت غیراصولی توزیع شده است. مانند همه بحرانهایی که داشتهایم، همیشه در بخش مدیریت منابع بهویژه بخش توزیع مشکل داشتهایم. برای مثال، نتوانستهاند کمکهای مازاد را انبار و برای وضعیت بعد از سیل ذخیره کنند. مثلاً پتو در منطقه پلدختر در فروردینماه و در اوایل بحران نیاز اساسی بود، اما بعد از آن دیگر نیاز اساسی نیست.
**در هر مرحله نیازهای اساسی متفاوت است
ساکی میگوید: در هر مرحله نیازهای اساسی متفاوت است، در حالی که کمکهای مردمی به سمت متوقف شدن پیش میرود و گاهی به صفر رسیده است. در صورتی که با فرارسیدن گرمای هوا نیازهای دیگری مطرح است که به علت گستردگی حجم خرابی و وضعیتی که در کشور حاکم است، دولت هم بهتنهایی نمیتواند عمل کند. البته منظور از مردم هم مردم عادی نیست، بلکه منظور خیران، سازمانهای مردمنهاد و شرکتهای بزرگ است. در واقع به یک شوک نیاز داریم تا اقلامی دیگر برسند. الان از پشهبند گرفته تا وسایل سرمایشی و لباس زیر و در بعضی از مناطق، حمام صحرایی و دستشویی مورد نیاز است. رسانهها اگر وقت کردند و از خبر ساسی مانکن بیرون آمدند، پیگیر وضعیت سیلزدگان باشند.
**در پساسیل به مشکل خوردهایم
این روزنامهنگار میگوید: دوستانی که تجربه کار در بم، ورزقان و کرمانشاه را در کارنامه داشتند، این هشدارها را میدادند که در پساسیل به مشکل برمیخوریم و الان واقعا به مشکل خوردهایم. بخشی از این مشکل رسانهها هستند که بهجز برخی خبرنگاران، بقیه رسانهها کلاً موضوع را فراموش کردهاند، در حالی که تازه مسئله آغاز شده است. در حال حاضر مسئله مهاجرت به شهر خرمآباد مطرح شده، مسئله نجات باغهای انجیر معمولان و پلدختر و زمینهای کشاورزی، مسئله مدارس و امتحانات دانشآموزان را داریم. برخی دانشآموزان با همان لباس خانه به مدرسه میروند، یعنی یک دست لباس دارند. در خوزستان به نظر میرسد مشکلات کمتر باشد، اما در لرستان خرابی در حد تخریب 100 درصدی خانهها و زندگی مردم است. یعنی چیزی برای مردم باقی نمانده است. اینها باعث میشود امنیت روانی افراد از دست برود. اینجا قابلمقایسه با خوزستان نیست.
**مشکل مدیریت توزیع کمکها
در این میان زینب شریفی، استاد دانشکده خبر اهواز هم که در مناطق سیلزده فعالیت داشته، در ارتباط با این موضوع به ایرناپلاس میگوید: هر چقدر ما از روزهای وقوع سیل دورتر میشویم، توجه رسانهها به حادثه کم میشود و خودبهخود کمکهای مردمی کم و گاهی متوقف میشود. یعنی ارتباط مستقیم وجود دارد بین اینکه سیلزدگان در خط خبری رسانهها باشند تا کمکهای مردمی و نیازهای مردم بیشتر برآورده شود.
«از دیگر سو، توزیع ناعادلانه کمکها باعث شد که کمکهای مردم کمتر شود. برای مثال، ناگهان با حجم زیادی از مواد بهداشتی مواجه میشدیم و یک اردوگاه پر میشد از کارتنهای نوار بهداشتی. از این طرف میدیدم که اینها نیاز به کفش و دمپایی داشتند. یا برای مثال، چیزی که همیشه زیاد بود، غذا بود. به ما گفتند که ما دیگر غذا نمیخواهیم و کمکهای دیگر میخواهیم. در هر مقطعی یکی از کمکها زیاد میشود و یک چیزی که مورد نیاز بود، ناگهان کم میشد. از آن طرف هلال احمر با تمام سعی و تلاشی که داشت نتوانست این کمکها را مدیریت کند.»
**مردم سرگردان بودند که به چه کسی کمک کنند
شریفی در ادامه میگوید: توزیع نامتمرکز این اقلام و هجوم مردم سیلزده در بعضی از موارد باعث شد بدبینی و بیاعتمادی در بین افراد کمککننده بهوجود بیاید. در واقع کسی که میرفت کمک کند نمیدانست این دو کارتن کنسروی که میخواهد به مردم فلان روستا بدهد، آیا نیازمند هستند تا نه، نمیدانست که قبلاً کسی چیزی به آنها داده است یا نه. یعنی از طرفی مردم میگفتند ما نیاز داریم و از طرف دیگر مسئولان میگفتند ما کمک کردهایم. مردم سرگردان بودند که به چه کسی باید کمک کنند. حالا هم با شروع ماه رمضان رفتوآمد به سمت مناطق سیلزده و اردوگاهها کمتر شده است و گروههای امدادی کمتر به آنجا میروند، اما در این شکی نیست که همه مردم انتظار دارند هلال احمر و دولت به آنها کمک کنند. چون مردم تا حدی عقب کشیدهاند.
**چه کسی سیلزده است و چه کسی نیست؟
به گفته شریفی، این وضعیت در حالی است که مردم هنوز نمیتوانند به خانههای خودشان برگردند و برخی در سالنهای ورزشی، مدارس، مساجد و غیره زندگی میکنند. در واقع کمکها به سمت اقلامی رفته که ماندگارتر هستند. این نکته را هم باید تأکید کنم که هلال احمر هنوز آمار دقیقی از خانوارهای سیلزده ندارد که این کار امدادرسانی بعد از سیل را با مشکل مواجه کرده است. برای مثال مشخص نیست این تعداد از مردم که در این اردوگاه هستند، چند نفرشان سیلزده هستند و چند نفر نیستند. سؤال این است که به هر حال بعد از دو ماه، یک مرجعی باید باشد که مشخص کند چه کسی سیلزده است و چه کسی نیست؟