نشریه ژورنال شماره ۱۱۴۵ – فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
صبح امروز، چشم که باز کردم، خبری دلم را روشن کرد؛ زندانیان سیاسی، رسانهای راه انداختهاند به نام «بامداد بیدار». نامی که خبر از بامدادی بدون اعدام میدهد. این نام بوی سحر میدهد، بوی امید، بوی فریادی که از دل تاریکی برمیخیزد. دلم گرم شد.
راستش، چه کسی بهتر از زندانیان میتواند از شبهای سرد زندان بگوید؟ از آنچه این رژیم درون دیوارهای بلند و خاموش زندانها بر سر جانهای آزاده میآورد؟ چه کسی جز خود آنها، میتواند از مقاومت در برابر شکنجه، از ایستادگی در برابر ظلم، بیواسطه با ما سخن بگوید؟
پیشازاین نیز، زندانیان با راهاندازی کارزار سهشنبههای “نه به اعدام“، در دهها زندان کشور، صحنهای درخشان از اعتراض آفریدند. فریادی نیرومند و کمنظیر، در برابر مجازاتی ضدانسانی و شنیع. حالا اما با «بامداد بیدار»، گام دیگری برداشتهاند؛ گامی فرهنگی، ریشهدار، و پرمعنا. این رسانه، تنها یک نشریه نیست؛ نبضی است که در تاریکی میتپد، چراغی است که در دل شب روشن مانده، یادآور اینکه هنوز ایستادهاند، هنوز مینویسند، هنوز امید دارند.
دستاندرکاران این نشریه مینویسند:
“ما تصمیم گرفتهایم نهتنها در سهشنبههای نه به اعدام فریادمان را بلند کنیم، بلکه با کار فرهنگی، مقاومتی ریشهدار بسازیم. جمهوری اسلامی برای ما مرجع داوری نیست؛ نه به اعدام، باور ماست، عهد ماست. ما قلمبهدست میگیریم، مینویسیم و شعاع دایره مقاومتمان را از سلولهای سرد زندان، تا خیابانهای زنده شهرها گسترش میدهیم. هر شماره، هر قدم، این دایره بزرگتر خواهد شد.”
و چه گفتهای از این روشنتر و امیدبخشتر؟ امروز، آنچه مهم است، همین پیوند است؛ پیوند بین زندان و خیابان، بین سلول و کوچه، بین قلم و فریاد. این، شاید مهمترین حلقه برای پیشروی جنبش ضد اعدام باشد.
دیگر آن روزها که جمهوری اسلامی پشت دیوارهای سنگین و مخوف زندان، هر جنایتی را بیصدا مرتکب میشد و جهان خاموش میماند، گذشته است. امروز، دیوارها ترک برداشتهاند. نه از فرسودگی، بلکه از فشار صداهایی که تاب ماندن در سکوت ندارند.
اکنون، زندانیان با انتشار این مجلهٔ خوشسخن، صدای خود را مستقیم به ما رساندهاند و ما، بیرون از زندانها، در خیابانها و شهرها، وظیفهای روشن داریم: این صدا را باید جهانی کنیم.
هیچ دیواری نمیتواند مانع عبور نور شود؛ نوری که از دل سلولهای مرگ میتابد و نوید بامدادی بیدار را میدهد.