به مناسبت دومین سالگرد انقلاب زن، زندگی، آزادی- شهلا دانشفر

دو سال از آغاز انقلاب زن، زندگی، آزادی گذشت. سؤال می‌شود این چه جنبشی است. از نظر من این یک انقلاب است. همان اول مردم گفتند “بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب”. انقلابی که نه فقط می‌خواهد حکومت اسلامی را سرنگون کند؛ بلکه مردمی را نشان می‌دهد که می‌خواهند جامعه را از کل سنت‌ها و فرهنگ و سیاست‌ها و عوارض حکومت اسلامی و کل دستگاه حاکم خلاص کنند و جامعه‌ای آزاد، برابر، مرفه، بدون سرکوب و زندان، بدون اعدام، بدون اختلاس و فساد و تبعیضات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، و بدون دخالت مذهب در زندگی خود برپا کنند. به این مفهوم آنچه در ایران در جریان است بارقه‌های یک انقلاب اجتماعی عمیق و انسانی است.  

انقلابی که با قتل مهسا امینی (ژینا) جرقه‌اش زده شد و خشم مردم علیه ۴۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، این حکومت ضدزن، ضدانسان، جنایت‌کار و سرکوبگر که در پرتو صنعت مذهب وحشی‌ترین استثمار و بربریت را جاری کرده، آن‌چنان فورانی پیدا کرد که به انفجاری اجتماعی تبدیل شد.

 انقلابی که در جهان آن را انقلاب زنانه خواندند و با فریاد “زن، زندگی، آزادی”، “مرگ بر دیکتاتور”، “جمهوری اسلامی نابود باید گردد”، “فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی” تمام بنیادهای ساختاری این حکومت مذهبی و قوانین و سنن ارتجاعی اسلامی، حجاب، آپارتاید جنسی، چپاول و دزدی و کل بساط سرکوب و جنایتش را به چالش کشید و پایه‌های حاکمیت جمهوری اسلامی را به لرزه در آورد.

انقلاب خود را با شعار زن، زندگی، آزادی تعریف کرد و این شعار آن‌چنان پژواکی داشت که امروز در اعتراضات مردم در کشورهای دیگر هم پرچمش را بلند می‌کنند. شعار زن، زندگی، آزادی که با خودش اتحاد و سازماندهی انقلاب را همراه داشت و رنگ زنانه آن را برجسته‌تر به نمایش گذاشت. شعاری که بیان واقعی اعتراض مردم بود و هیچ‌گونه رنگ و بوی مذهبی، قومی، و ملی و جنسیتی نداشت.

ما همان آغاز انقلاب تبیین خودمان را از این شعار دادیم. زن؛ یعنی ارزش و شأن زنان در جامعه، یعنی برابری همگانی و رفع هرگونه تبعیض، یعنی لغو حجاب اجباری و همه قوانین ضدزن اسلامی. یعنی پایان‌دادن به آپارتاید جنسی و هرگونه ستمی و تحقیری علیه زن، ستمی که در پرتو آن رفاه و شادی و معیشت و منزلت را از کل جامعه گرفته‌اند و امروز می‌بینیم که کارگر مطالبه‌گر، بازنشسته مطالبه‌گر نیز با شعار “روسری را رها کن، فکری به حال ما کن” کل این بساط آپارتاید جنسی را به چالش می‌کشد.

زندگی یعنی امنیت، رفاه، شادی. معیشت و منزلت، برای همه مردم. یعنی پایان‌دادن به استثمار و بردگی مزدی و نابرابری اقتصادی در جامعه، یعنی حرمت کودک، یعنی محیط‌زیست سالم. یعنی اعدام نه و یعنی محاکمه همه آمرین و عاملین کشتار مردم.

و آزادی یعنی به گور سپردن حکومت و حاکمیت و سلطه مذهب بر جامعه و قطع دست مذهب و نهادهای مذهبی از زندگی مردم. یعنی آزادی همه زندانیان سیاسی و باز کردن درب زندان‌ها، یعنی انحلال تمامی نیروهای سرکوب و جاسوسی علیه مردم. یعنی پایان‌دادن به همه مقدسات و تابوها و جبر مذهبی که به مردم تحمیل شده. یعنی آزادی تشکل، اعتصاب، تجمع، اعتراض. آزادی بیان. آزادی داشتن مذهب و بی‌مذهبی. یعنی حاکمیت مستقیم مردم و لغو هر گونه حکومت مافوق مردم. رفاه و شادی و معیشت و منزلت برای همه انسان‌ها، یعنی پایان‌دادن به استثمار و بردگی مزدی.

از سوی جریانات ناسیونالیست و عظمت‌طلب تلاش‌های بسیاری شد که به این شعار رنگ قومی و ملی زده شود. اما نتیجه‌ای نداد و نه‌تنها این، بلکه منشور بیست تشکل کارگری و اجتماعی به این شعار آن‌چنان شفافیتی بخشید که تحرکات راست و از جمله ائتلاف جرج تاون و منشورش را عقب زد و خود به یک سند تاریخی انقلاب تبدیل شد. سندی که به‌راستی پلاتفرم اتحاد مبارزاتی صف انقلاب است. بعد از آن‌هم هشت تشکل کارگری – اجتماعی در میثاق خود در ۱۴۰۳ بر اتکا بر آن منشور تأکید و تجدید عهد کردند. الان هم نه تشکل کارگری – اجتماعی در بیانیه مشترک خود به مناسبت دومین سالگرد انقلاب همین تأکید را کرده و این سند را به‌عنوان سند اتحاد مبارزه برای به پیروزی رساندن انقلاب به جلو آورده‌اند. بدین ترتیب منشور بیست تشکل، منشور مطالبات پیشروی زنان، محور اتحاد مردم علیه جمهوری اسلامی و برای ساختن جامعه انسانی آینده است.

انقلاب زن، زندگی، آزادی درعین‌حال انقلابی است همگانی، فراگیر که همه بخش‌های جامعه از دانش‌آموز مدرسه تا بازنشسته که همواره بلندگوی رسای اعتراض جامعه بوده، از کارگر و معلم و پرستار تا هنرمند و ورزشکار همه‌وهمه را دربرگرفته و زنان شجاعی که حجاب، این پرچم حکومت را زیر پا له کردند و نسل جوانی که نسل Z می‌خوانندش بازیگرانش بودند.

انقلابی فراملی که همه استان‌ها را در برگرفت و با شعار کردستان، زاهدان چشم‌وچراغ ایران، بژی آذربایجان، یاشاسین کردستان اتحاد سراسری مبارزاتی مردم را به نمایش گذاشت.

انقلابی که در آن تظاهراتهای مردمی محل حجاب‌سوزان و رقص مختلط زن و مرد و فریاد مرگ بر دیکتاتور و آتش‌زدن نمادهای حکومتی بود و وقتی مجیدرضا رهنورد را اعدام کردند وصیتش این بود که در مراسم من قرآن و عزاداری و غم نباشد، رقص و شادی باشد و به‌این‌ترتیب بساط عزا و قرآن و آخوند از مراسم‌ها جمع شد و با موزیک و سخنرانی‌های پرشور و حجاب بر سر دست چرخاندن و گل‌باران کردن مزار عزیزان جان‌باخته به محل فریاد زن، زندگی، آزادی، مرگ بر دیکتاتور تبدیل شد.

انقلابی مدرن که رنسانسی علیه مذهب و خرافه بود که حتی بساط مناسبت‌های مذهبی حکومت از جمله ماه رمضان‌ها و عاشورا تاسوعا‌ها را عقب زد. یک انقلاب اجتماعی همه‌جانبه، زیبا و بی‌نظیر در جهان. عظمت این انقلاب کاری کرد که عفو بین‌الملل در گزارش خود از جنایات حکومت اسلامی سند “ویرانگران انسانیت” را انتشار داد و کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل جنایات حکومت در جریان انقلاب را جنایت علیه بشریت خواند و آپارتاید جنسیتی را از مصادیق جنایت علیه بشریت خواندند.

بدین‌گونه است که انقلاب زن، زندگی، آزادی با پیروزی خود عمیق‌ترین تحولات اجتماعی را در پی خواهد داشت که تبعاتی منطقه‌ای و جهانی به همراه دارد.

اما آیا خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی متوقف شد؟ وقتی به سیر اتفاقات نگاهی می‌اندازیم می‌بینیم که انقلاب زن، زندگی، آزادی روشن است که در شکل اعتراضات خیابانی عجالتاً فروکش کرده. اما این انقلاب چنان تحولی ایجاد کرد و آن‌چنان جامعه را به تکان در آورد که اوضاع هیچ‌وقت به عقب بر نمی‌گردد. انقلاب تا اعماق جامعه ریشه دوانده است و همه شواهد نشان می‌دهد که سر بازایستادن ندارد. جنبش سرنگونی باقدرت در میدان است و در اشکال مختلف مبارزاتی تداوم انقلاب را فریاد می‌زند. شکست مضحکه انتخابات ریاست‌جمهوری و عدم شرکت مردم با فریاد علنی “رأی ما سرنگونی است” شادابی این جنبش و عزم مردم برای تداوم انقلاب را نشان داد. ما امروز با یک فضای انقلابی، با یک گفتمان فعال سرنگونی، با امید فراگیر و اجتماعی و عزم مردم برای سرنگونی در جامعه روبرو هستیم. حجاب این خاکریز اول حکومت فتح شده است و این اتفاق بسیار مهمی است. خودشان حجاب را خاکریز اصلی حکومت تعریف کرده بودند. جنگی بر سر پس‌گرفتن آن از سوی حکومت با مردم در جریان است. اما زنان شجاع در حلقه حمایت مردمی شجاعانه ایستاده‌اند. حکومت با اعدام و سرکوب تلاش کرد انقلاب را عقب بزند. حجاب را برگرداند. نتوانست. زندان‌ها، بند زنان اوین به کانون داغ اعتراض علیه زندان و اعدام و فریاد زن، زندگی، آزادی تبدیل شد. سه‌شنبه‌های نه به اعدام شکل گرفت و در طول این دو سال جنبش دادخواهی یک سنگر مهم انقلاب بوده است. از جمله دادخواهانی چون گوهر عشقی‌ها، دایه‌میناها و دایه‌شریفه‌ها ستون آن بوده و هستند.

امروز همچنین جنبش بر سر معیشت قدرتمندتر از هر زمان در میدان است. جنبش کارگری که نقش مهمی در کشیده‌شدن اوضاع به سمت شرایط انقلابی را داشته است اکنون در صحنه سیاسی جامعه نقش‌آفرین است. علیه اعدام و زندان و فقر و فساد و بی‌تامینی ایستاده است. بازنشستگان صدای رسای این جنبش و کل جامعه هستند که حادترین مسائل جامعه موضوع اعتراض و فریادشان است. نفت به لرزه درآمده و تمام بخش‌های آن در اعتراض‌اند. پرستاران با قدرت بیشتری به میدان آمده‌اند. سال جدید تحصیلی نزدیک است و معلمان استخدام موقت که هزاران نفر را در بر می‌گیرد با این اولتیماتوم که “اگر جواب نگیریم مدرسه تعطیل میشه” گفتمان اعتصاب در مدارس را جلو آورده‌اند. ما اعتراض قدرتمند کارگران در واگن پارس اراک و لاستیک بارز کرمان را داریم. همه این اعتراضات گرمابخش تنور انقلاب و رفتن کل جامعه به‌سوی اعتصابات سراسری و فلج اقتصادی حکومت هستند.

و بالاخره اینکه انقلاب زن، زندگی، آزادی انقلابی سازمان‌یافته، عمیق و اجتماعی است و تشکل‌های مختلف کارگری و اجتماعی با بیانیه‌های مشترکشان تداوم انقلاب را فریاد می‌زنند. همان تشکل‌هایی که فراخوان‌دهندگان اعتراضات خیابانی هستند. شبکه سراسری زن، زندگی، آزادی و دانشجویان و فعالین اجتماعی زن یک بخش آن هستند و شوراهای اعتراضی بخش‌های مختلف کارگری و نهادهای دادخواهان و فعالین دفاع از حقوق زن و ال جی بی تی کیوها سوی دیگرش هستند. با چنین قدرتی جامعه برای به پیروزی رساندن انقلابش گام بر می‌دارد.

طبعاً مهم‌ترین عامل تضعیف‌کننده انقلاب، سرکوب حکومت است و اولین تأکید ما اتحاد علیه سرکوب و اعدام است و خود ما پیشقدم چنین اتحادی بوده و هستیم. “کارزار جهانی نه به اعدام” یک تجربه موفق در این زمینه است و ما نیز به سهم خود در آن نقش‌آفرین بوده‌ایم و خوشبختانه الان شبکه سراسری مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی هم شکل‌گرفته است که در آن نیز تلاش ما این است که بیشترین نقش را داشته باشیم.

نیروی تضعیف‌کننده دیگر که البته باید بگویم باتوجه‌به پیشروی‌های انقلاب وزن زیادی هم ندارند، جریانات راست عظمت‌طلب هستند. شاهد بودیم در همان آغاز وقتی دیدند کنترل اوضاع از دستشان خارج می‌شود، تحت عنوان اینکه انقلاب رهبری ندارد، ائتلاف‌هایشان را شکل دادند. منشورهایشان را که در آنها نه سخنی از معیشت مردم بود و نه آزادی‌ها و با تأکید بر تمامیت ارضی عملاً چماقی بود بر سر بخشی از جامعه در مناطقی چون کردستان و سیستان و بلوچستان تحت عنوان تجزیه‌طلبی که مبادا از حقوق ازدست‌رفته خود و ستم ملی سخن بگویند. یا از ادغام نیروهای سرکوب در ارتش گفتند تا ابزار سرکوبشان را هم دم دست داشته باشند. این جریانات در خارج کشور نیز که یک سر قدرتمند انقلاب زن، زندگی، آزادی بود تلاش کردند با پرچم‌گردانی، با تغییردادن شعار زن، زندگی، آزادی و رنگ قومی دادن به آن، بعضاً حتی با قلدری و شعارهای تفرقه‌افکنانه فضا را به دست بگیرند.

اما مردم در ایران در کف خیابان جوابشان را دادند. با فریاد شعار” وکالت بی وکالت، نه شاه میخوایم نه رهبر” جوابشان را دادند و منشور مطالباتی دوازده بندی بیست تشکل جوابشان را داد که در آن تأکید شده بود خواست ما پایان‌دادن به صدسال حاکمیت ستم و استثمار بر گرده مردم و اعمال قدرت از بالای سر مردم و در قدرت بودن خود مردم است و بر شوراها تأکید کرده بود. خواست‌هایی حداقلی را اعلام کرد و گفت اینها فرامین انقلاب‌اند. از لغو حجاب و قوانین ارتجاعی اسلامی و زن‌ستیز و حقوق برابر زن و مرد گفت. از لغو آپارتاید جنسی و جنسیتی و به سمیت شناختن حقوق ال بی تی کیوها گفت. از حقوق پایه‌ای کودک و بازنشسته و کل جامعه سخن گفت. بر لغو اعدام و هرگونه مجازات مرگ و آزادی زندانیان سیاسی و مجازات آمرین و عاملین کشتار مردم گفت. بر وسیع‌ترین آزادی‌های سیاسی از جمله حق تشکل، تحزب، اعتراض و تجمع تأکید کرد. از جدایی مذهب از زندگی مردم گفت. از امن شدن محیط‌زیست گفت. از محو قوانین و هر گونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و حقوق برابر انسان‌ها گفت. منشوری که اعتراض کل جامعه را نمایندگی می‌کرد و به انقلاب شفافیت بخشید.

بدین ترتیب به درجه‌ای که در جریان انقلاب و در کف خیابان جریانات راست عقب زده شدند در خارج کشور نیز به حاشیه رانده شدند و صفوفشان متفرق شد.

گرامیداشت باشکوه سالگرد انقلاب که نقطه عطفی در اوضاع سیاسی جامعه و پیشروی انقلاب باشد اولین نقطه تأکید است. سالگردی باشکوه که عزم و اراده متحد جامعه را برای سرنگونی نشان دهد. حزب ما، حزب کمونیست کارگری هم‌صدا با خانواده‌های دادخواه و نهادهای مردمی برای ۲۵ شهریور فراخوان به اعتصاب عمومی در کردستان را داد و برای ۲۲ شهریور جمع‌شدن در مزار مهسا و جان‌باختگان انقلاب. حزب کمونیست ایران نیز همین فراخوان را داده بود. ضمن اینکه بازنشستگان با اعلام روزهای اعتراض سراسری خود برای روزهای ۲۵ و ۲۶ شهریور بازهم به بلندگوی رسای اعتراض مردم آن‌هم در دومین سالگرد انقلاب تبدیل شدند.

 درعین‌حال اولین تلاش ما این است که حزب، متحدکننده تمامی اعتراضاتی باشد که چه در خارج کشور و در ایران، علیه جمهوری اسلامی و برای سرنگونی آن صورت می‌گیرد. در مسیر این متحد عمل‌کردن‌ها جریانات سیاسی مختلف در عرصه نبرد طبقاتی جاری در جامعه به هم نزدیک شده و یا از هم دور می‌شوند و در این میان جامعه آن نیرویی را به‌عنوان رهبر خود انتخاب می‌کند که صدای اعتراضش باشد.

به نظر من منشور بیست تشکل می‌تواند محور اتحاد و همراهی همه نیروها و جریاناتی باشد که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و پیشروی انقلاب زن، زندگی، آزادی هستند و این را باید روی میز گذاشت و بر آن تأکید کرد و حول آن نیرو جمع کرد. این کار تضمین‌کننده پیشروی انقلاب است.

خط‌قرمز ما در این نبرد زدن رنگ قومی و مذهبی به انقلاب و تفرقه‌افکنی در صف مردم است. تلاش برای کشاندن مبارزات مردم به دنبال این جناح و آن جناح حکومتی و به انتظار تعیین قدرت از بالای سر مردم است و هر چقدر انقلاب به لحاظ خواست‌ها و مطالباتش و تصویری که از جامعه آینده دارد روشن‌تر باشد این خطر کمتر خواهد بود. از همین رو عمق بخشیدن به انقلاب و گذاشتن افق روشنی در مقابل انقلاب یک تلاش دائمی ما است.

مردم در ایران برای سرنگونی حکومت متحدند و به درجه‌ای که انقلاب عمق پیدا کرده و با منشورهایشان حتی تصویر جامعه آینده را نشان می‌دهند.

باتوجه‌به نکاتی که اشاره کردم مردم به درجه‌ای می‌دانند چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند و انقلاب تعین یافته است. به این اعتبار به لحاظ مضمونی مردم جهت و خصوصیت رهبری خود را انتخاب کرده‌اند و حزب کمونیست کارگری در گفتمان‌های انقلاب زن، زندگی، آزادی و رسیدن جامعه به چنین موقعیتی نقش داشته است و امروز نیز تلاشمان این است که صدای اعتراض عمیق مردم باشیم و این را مسیر پیشروی انقلاب و حل مسئله رهبری انقلاب می‌دانیم. زنده‌باد انقلاب.

اینرا هم بخوانید

مقصر فاجعه طبس چه کسی است؟! شهلا دانشفر

مندرج در ژورنال شماره ۸۴۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …