تبعات گسترش جنگ برای زندگی مردم- مهران محبی

کارگرکمونیست ۸۵۲

با کشته شدن حسن نصرالله بلافاصله قیمت ارز و طلا در ایران بالا رفت و در تبعیت از آنها قیمت همه کالاها در بازار افزایش چشمگیری را در پیش گرفتند. تا اینجا افزایش قیمت ها متأثر از حمله اسرائیل به حزب الله در لبنان بود، اما همزمان با حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل در به اصطلاح گرفتن  انتقام خون اسماعیل هنیه و حسن نصرالله در شب سه شنبه دهم مهر، قیمت ارز و طلا با شدت بیشتری روند سعودی را در پیش گرفته و همچنان به پیش می رود .

این خاصیت در اقتصاد، منحصر به اقتصاد تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است که چه مورد حمله قرار گیرد و چه حمله کند (به اصطلاح چه بخورد و چه بزند)، بحران اش شدیدتر می شود. اقتصاد ایران برخلاف اقتصادهای متعارف سرمایه داری در جهان، تابع روبنای سیاسی- ایدئولوژیکی و حاکمیتی است و از قوانین و چهارچوب های متداول اقتصاد جهانی، بیشتر از بحران تبعیت می کند تا از ثبات و رونق.

در چرخه تولید، از هنگامی که سرمایه در شکل سرمایه کالائی پیش ریز می شود تا زمانیکه وارد بازار و از آنجا مجددا تبدیل به سرمایه پولی و از چرخه تولید خارج و مجددا در قالب سرمایه کالائی تولیدی آماده ورود به چرخه جدید تولید می شود، هر اتفاق غیر معمول و غیر عادی ای بیافتد می تواند باعث افزایش یا کاهش قیمت تمام شده تولید کالا و در نتیجه نوسان قیمت در بازار و کل سرمایه و اقتصاد کشوری، منطقه ای و یا جهانی شود. به طور مثال طبق گزارش رویترز شب سه شنبه به دنبال حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل قیمت نفت خام برنت نزدیک به ۷۹ دلار رسید. در حالیکه سه روز قبل از آن حدود هفتاد دلار بود.  غرب تگزاس نیز با  ۴/۲ درصد افزایش قیمت نفت به حدود هفتاد و پنج دلار رسید. که در اوایل روز بعد از حمله هر دو شاخص نفت خام بیش از ۵ درصد افزایش داشته اند .

این افزایش قیمت فقط محدود به نفت نیست و همه کالاهائی که باید از منابع تولید به مقاصد مصرف از طریق کشتیرانی منتقل شوند را هم در بر می گیرد. یعنی ناشی از تغییر مسیرهای معمول و عبور از آبراه هائی که مسیر حمل و نقل را طولانی تر میکند، هزینه های حمل و نقل نیز افزایش می یابد و از طرفی دیگر به خاطر به موقع نرسیدن کالاها به مقصد، تقاضا نیز بالا می رود و این هم خود باعث افزایش قیمت در بازار می شود و می تواند اقتصادهای دارای ثبات نسبی را در صورت ادامه دار بودن اوضاع جنگی و ناامنی مسیرهای حمل و نقل تحت تأثیر قرار دهد و باعث افزایش قیمت در بازارهای مصرفی داخلی کشورها شود.

اما بازار و اقتصاد ایران نسبت به هر اتفاقی نه تنها نظامی و امنیتی، بلکه نسبت به هر تنش سیاسی هر چند که لحظه ای و آنی و کوتاه مدت باشد، دچار بحران و گرانی و تورم می شود . علت آنهم این است که اقتصاد ایران علاوه بر اینکه به دلایل سیاسی و حاکمیتی جمهوری اسلامی تاریخا و طی 45 سال به طور کامل بحرانی و ورشکسته شده است و به اصطلاح بیماری است که از وزش هر نسیمی دچار تب و لرز می شود، اقتصادی است که در چنگ باندهای مافیائی و غارتگر حکومتی قرار دارد و  از هر فرصتی برای متورم کردن بازار به طرق مختلف از جمله احتکار استفاده می کنند. همین حالا رد پای احتکارگران و باندهای مافیائی رژیم در گرانی و کمیاب یا نایاب شدن کالاهای اساسی در بازار به وضوح آشکار است.

جمهوری اسلامی به خاطر شرایط ویژه  اقتصادی اش که خارج از قاعده بازار جهانی و تحت تحریم است و نمی تواند نفت به طریق قانونی و معمول به بازار جهانی عرضه کند،  ناچار است آنرا به شیوه قاچاق و کمتر از نصف قیمت بازار به کشوری مانند چین بفروشد. در نتیجه افزایش قیمت نفت در پی همین بحران جاری، به جای اینکه درآمد بیشتری در پی داشته باشد و بتواند قیمت کالاهای دیگر را در حداقل کوتاه مدت در حالت بالانس و تعادل نگه دارد به طور آنی با افزایش خارج از کنترل ارز و طلا و به تبع از آن ها گرانی کالاهای دیگر مواجه می شود. و این نمونه در حال حاضر در تفاوت فاحش تأثیر پذیری از بحران هائی مانند جنگ و فضای جنگی میان یک اقتصاد ورشکسته و اقتصادهای دارای ثبات نسبی بطور ویژه در بازار کالاهای مصرفی خود را نمایان می کند. برای درک این واقعیت می توان قیمت کالاها در ایران با اسرائیل که یک طرف جنگ است و کشورهای دیگر در همین چند روز گذشته مقایسه کرد.

ما مردم ایران که گرفتار یک حکومت مذهبی و اسلامی و ضد انسانی شده ایم که در سطح داخلی لحظه ای از اعمال خشونت برای تحمیل قوانین و سنتهای عقب مانده و ارتجاعی متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل بر جامعه فروگذار نکرده است، در عرصه منطقه ای و جهانی برای توسعه ایدئولوژی و تروریسم  اسلامی خود در ستیز با آمریکا و اسرائیل به عنوان پایگاه های شیطانی و کلا با غرب در جدال و تخاصم بوده و باعث طرد شدن اقتصادش از بازار جهانی شده و راه را برای تبدیل اقتصاد متعارف به یک اقتصاد مافیائی که چپاول و غارتگری حکومتی اساس آن است باز کرده است و ما تجارب ۴۵ سال از تبعات و آثار مخرب اقتصادی چنین سیستمی که همیشه با بحران ادامه حیات داده است را  بر معیشت و زندگی خود داریم.

در مدت ۴۵ سال گذشته اقتصاد ایران بحرانی و بازار مخصوصا بازار کالاهای اساسی و مصرفی در حالت عادی تورمی و قیمت ها همواره روند صعودی داشته اند و هیچ وقت قیمت ها روند برگشتی و حتی ثبات کوتاه مدت نداشته اند. اما بحران های سیاسی و نظامی داخلی، منطقه ای و جهانی گرانی و کمیاب شدن کالاها را به طور چکشی عملی کرده اند.

همین بحران جاری تا حالا باعث افزایش حدودا ۲۰ تا ۳۰ درصدی قیمت کالاهای اساسی شده و در صورت ادامه و تشدید تنش و جنگ ممکن است افزایش کنونی ده ها درصدی به صدها درصدی برسد. معنای اقتصادی اوضاع حاضر برای اکثریت مردم کارگر و زحمتکش، مستمندی بیشتر  و از دست دادن قدرت خرید ۲۰ الی ۳۰ درصدی است که می تواند فقر را خیلی عمیق تر و مهلک تر کند.

این اوضاع وحشتناک، ما مردم کارگر، معلم، پرستار، بازنشسته و همه مزدبگیران و محرومان جامعه را به طور جدی تهدید می کند. نباید منتظر گسترده شدن این سایه نکبت و نابودی بر جامعه شویم. باید متحدانه و سراسری علیه جنگ افروزیهای حکومت و فضای جنگی دست به تجمعات اعتراضی بزنیم و جمهوری اسلامی را به عقب برانیم. جمهوری اسلامی نابود باید گردد.

اینرا هم بخوانید

«جنگ افروزی کافیه، سفره ما خالیه»- مهران محبی

کارگر کمونیست 855 عنوان تیتر این نوشته ، شعار روز یکشنبه 6 آبان 1403 بازنشستگان …