یکی از تهاجمی ترین، اجتماعی ترین، سیاسی ترین و رادیکال ترین جنبش های اجتماعی در ایران، جنبش دادخواهی است. جنبشی که طیف های گوناگون مردم را مستقیما در بر میگیرد. جنبشی که با زبان تند و صریح و افشاکننده در مقابل جنایتکارترین ارگان های حکومت مثل سپاه و سیستم قضایی و بالاترین مقامات حکومت مثل خامنه ای و فرماندهان سپاه وسیستم قضایی آنهاایستاده و صف بندی محکمی در مقابل کلیت نظام ایجاده کرده است. تاریخی چهل ساله دارد و اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد. این جنبش را باید با تمام قوا تقویت کرد.
از سعید سلطانپور و مهدی میرشاهزاده و علیرضا شکوهی و دهها هزار فعال سیاسی که در دهه شصت اعدام شدندتا غلام کشاورز و فریدون فرخزاد و قاسلمو و شرفکندی و صدها نفر دیگر که در خارج از مرزهای ایران ترور شدند، از برادران ناهید و امجد و ماجد مصطفی سلطانی تا توماج و مختوم کهبه جوخه اعدام سپرده شدند تادانشجویانی که در تهران و اهواز در جریان انقلاب فرهنگی رژیم بیرحمانه به قتل رسیدند، از ستار بهشتی و علی چراغی که در خیابان بدست اوباش شهرداری به قتل رسیدند تادختر آبی که بدلیل آپارتاید جنسی و راه نیافتن به استاددیوم های ورزشی دست به خودکشی زد، از نویسندگانی چون مختاری و پوینده و دوانی و سعیدی سیرجانی و چهره هایی چون فروهرها که قربانی قتل زنجیره ای شدند، تاعاطفه رجبی و رومینا اشرفی که بدلیل قوانین زن ستیزانه حکومت به قتل رسید، اززهرا نویدپور که توسط مقام حکومتی به قتل رسید و ریحانه جباری که بدلیل دفاع از خود در مقابل قصد تجاوز مقامات حکومت پس از هفت سال زندانی شدن اعدام شد، از نوید افکاری و روح الله زم تازهرا کاظمی یا جوانانی که در زندان کهریزک زیر شکنجه به قتل رسیدند، ازصدها نفر فعال سیاسی که در کردستان و ترکمن صحرا و اهواز و … در دادگاه های صحرایی محاکمه و اعدام شدند تا دانشجویانی که در انقلاب فرهنگی به خاک و خون کشیده شدند، ازندا آقا سلطان و کیانوش آسا و سهراب اعرابی و دهها نفر دیگر که در اعتراضات ۸۸ به قتل رسیدند تا فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی و زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی که در ده سال گذشته به دار آویخته شدند، ازدهها نفر که با گلوله سرکوبگران حکومت در دی ۹۶ به خاک افتادند تا بهاییانی که اعدام شدند و افغان هایی که به آب انداخته شدند یا در خودرو سوزانده شدند، از ۱۵۰۰ جوانی که در آبان ۹۸ سرشان را نشانه گرفتند و کشتندتا ۱۷۶ سرنشین پرواز اوکراین که با شلیک موشک قتل عام شدند، از عمران محمدی کارگر میدان نفتی کارگر میدان نفتی یادآوران خوزستان که بدلیل فقر و نگرفتن دستمزد خودکشی کرد و رضا آل کثیر کارگر هفت تپهتا آسیه امینی که خانه اش را بر سرش خراب کردند و او را به قتل رساندند، از کودکانی که اعدام شدند تا زنانی که سنگسار شدند و لیست بسیار وسیع دیگری که در طول حاکمیت این اوباش جان باختند، خانواده هایشان دادخواهند و جنبش دادخواهی را تشکیل میدهند.
جنبش دادخواهی با قتل عام زندانیان سیاسی در دهه شصت و شکل گیری مادران خاوران شروع شد و با جنایات هر روزه حکومت دامنه وسیعتری بخود گرفت. اما کشتار ۱۵۰۰ نفر در آبان ۹۸ و بلافاصله بعد از آن به موشک بستن عامدانه و از قبل طراحی شدههواپیمای مسافربری، جنبش دادخواهی ابعاد تازه ای پیدا کرد، همه مردم عملا دادخواه شدند و دامنه دادخواهی حتی از مرزهای کشور گذشت و افکار عمومی جهان را جریحه دار کرد و محکومیت جهانی جمهوری اسلامی را به دنبال داشت.
اگر جمهوری اسلامی برای هر جنایتی توجیه و بهانه ای مثل تجمع و تظاهرات و حمله به مراکز حکومتی داشت، اگر بسیاری از معترضین را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل و یا رابطه با جریانات مسلح و غیره اعدام میکرد، اما در مورد مسافران معمولی یک هواپیما از جمله ۱۶ کودک سرنشین آن هیچ توجیه و بهانه ای نمیتواند بیاورد. به همین دلیل بسیاری از خانواده ها و مردمی که فعال سیاسی نبودند یا حتی سیاست و مخالفت با حکومت مشغله معمول آنها نبود، این جنایت همه آنها را تکان داد و به جرگه سیاست و اعتراض وارد کرد. جنایت از یکطرف و پنهان کاری و دروغ هایی که مقامات مختلف حکومت ظرف سه روز از جنایتشان تحویل مردم ایران و جهان دادند آتش خشم و اعتراض را تندتر کرد و نهایتا به یک آبروریزی بین المللی و نفرت مردم جهان از حکومت تبدیل شد.در چنین فضایی بود که اعتراضی وسیع در شهرهای ایران شکل گرفت، پوسترهای خامنه ای و سلیمانی به آتش کشیده شد، شعار نابود باد جمهوری اسلامی به شعار اصلی اعتراض تبدیل شد و فضای سیاسی جامعه را به نقطه تازه ای برد. از طرف دیگر مقابله با خانواده های جانباختگان این پرواز و سرکوب اعتراض آنها برای حکومت بسیار دشوار است. هرچند در عرض یکسال گذشته این خانواده ها نیز از اذیت و آزار و تهدید در امان نبوده اند اما شاهد آن بوده ایم که خانواده ها در تجمعاتشان خواهان محاکمه مقامات میشوند، بحث جنایت علیه بشریت را مطرح میکنند، چشم در چشم مقامات حکومت به فرمانده سپاه و ظریف و غیره جنایتکار میگویند و خواهان زندانی شدن آنها میشوند و حکومت به راحتی توان برخورد با آنها را ندارد. این نیز فاکتور موثری است که جنبش دادخواهی را به نقطه دیگری برد وادامه این فضا است که اعدام نوید افکاری و روح الله زم و یا حکم اعدام معترضین آبان اینچنین جهانی میشود و محکومیت های وسیع بین المللی را بدنبال دارد.
جنبش دادخواهی از جنس جنبش مطالباتی نیست. خواست های این جنبش محاکمه مقاماتی که در جنایت علیه مردم دست داشته اند، و یا معرفی عاملین قتل و اعدام و جنایت و یا زندانی کردن آنها و خواست هایی در این ردیف است که مستقیما معنی سرنگونی میدهد. از این نقطه نظر نیز جنبش دادخواهی شفاف تر شده و در جلو صحنه جامعه قرار گرفته است. انجمن دادخواهی خانواده های قربانیان پرواز ۷۵۲ که خانواده های زیادی را متشکل کرده، عملا به نهاد بین المللی این جنبش تبدیل شده و نقش بارزی در این جنبش ایفا میکند. «مادران دادخواه» یکی دیگر از نهادهای این جنبش و خاوران مکان مشهور این جنبش است. این جنبش همچنین شخصیت های مهم و شناخته شده خود را دارد که نقش قابل توجهی در پیوند دادن خانواده ها، اعلام کیفرخواست و انتشار بیانیه ها و سازماندهی آکسیون های اعتراضی و زنده نگهداشتن جانباختگان و روزهای ویژه این جنبش دارند. این نهادها و این شخصیت ها عملا نقش تعیین کننده ای در سازماندهی و متحد کردن و متشکل کردن این جنبش دارند و مانع پراکندگی این جنبش شده اند.
این جنبش ظرفیت های زیادی دارد و بدلیل اهمیت سیاسی آن باید هرچه بیشتر آنرا تقویت کرد. تقویتاین جنبش یعنی تقویت نهادهای آن، پیوستن به این نهادها، تشویق سایر خانواده ها به پیوستن به این نهادها و شرکت در فعالیت های آن، حمایت از شخصیت های آن و تکثیر شخصیت های آن از طریق جلو آمدن خانواده های هرچه بیشتر، شرکت در فراخوان های آن، اعتراض به دستگیری فعالین و چهره های آن، تقویت فعالیت های بین المللی این جنبش، تبلیغ فعالیت ها و بیانیه های آن در رسانه ها و مدیای اجتماعی. بویژه انجمن دادخواهی خانواده های جانباختگان پرواز اوکراین ظرفی است برای مبارزه، برای تقویت اعتراض به جمهوری اسلامی در سطح بین المللی و پر صداتر کردن خواست های آن از جمله محاکمه آمرین وعاملین و پنهانکاران جنایت شلیک به هواپیما. میتوان عضو این انجمن شد و در فعالیت هایش شریک گردید و آنرا تقویت کرد.
یک اقدام مهم که به این جنبش هویت بارزتر و موثرتری میدهد بلند کردن پرچم بایکوت جمهوری اسلامی در سطح جهانی است. جنبش دادخواهی باید با صدای بلند و در پیشاپیش همه مردم ایران اعلام کند که جمهوری اسلامی قاتل عزیزان ما است، قاتل مردم ایران است و باید منزوی شود. باید اعلام کند که حکومتی که رهبرانش مینشینند و تصمیم میگیرند که یک هواپیمای مسافربری را به موشک ببندند و سه روز در انظار مردم جهان دروغ بگویند، صلاحیت شرکت در هیچ نهاد بین المللی ندارد، صلاحیت به رسمیت شناسی بعنوان یک حکومت ندارد و باید از کلیه نهادهای بین المللی بیرون انداخته شود. بویژه انجمن دادخواهی خانواده های قربانیان پرواز ۷۵۲ بدلیل فعالیت در فضای بین المللی و حق طلبی بی بروبرگردی که دارد با برافراشتن این پرچم گام مهمی جنبش سرنگونی و عدالتخواهی را به جلو خواهد برد.
این جنبش در عین حال جنبش سرنگونی را متعین تر کرده است با نهادهایش، با چهره هایش و با کیفرخواستش. جا دارد که با تمام قوا این جنبش را تقویت کنیم.