وب سایت شبکه شرق:بیش از دو هفته است که پرستاران در ایران دست به اعتراض زدهاند. این اولین باری نیست که پرستاران در ایران اعتراض میکنند. آنها بهویژه بعد از همهگیری کرونا بهشدت از وضعیت معیشتی خود ناراضی هستند.محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار، در گفتوگویی با «شرق»، ریشههای نارضایتی پرستاران را بررسی کرده است. متن برگرفته از این وب سایت حکومتی
اعتراضات معیشتی پرستاران در سالهای اخیر، بهویژه بعد از همهگیری کرونا، تبدیل به یک مسئله مستمر و مزمن شده است و در سالهای اخیر نیز در چند نوبت شاهد آن بودهایم. این بار اما اعتراضهای گستردهتر و با مدتزمان بیشتری در جریان بود. اگر بخواهید به طور خلاصه بگویید، خواسته پرستاران چیست؟
خواسته پرستاران در یک جمله اجرای کامل قوانین در حوزه پرستاری است. جامعه پرستاری کشور هیچگونه خواسته فراقانونی ندارد.
این مسئله دقیقا چیست و چه موارد قانونیای در زمینه معیشتی پرستاران نادیده گرفته میشود؟
سعی میکنم خیلی خلاصه و مفید جزئیات این مسئله را بیان کنم. اولین قانونی که مرتبط با وضعیت معیشتی پرستاران است و نادیده گرفته میشود، قانون مشاغل سخت و زیانآور است.
این قانون در سال 1368 تصویب شده و بیان میکند که مشاغل سخت و زیانآور که پرستاری هم در ذیل آن قرار میگیرد، میتواند شرایط ویژهای برای بازنشستگی داشته باشد. به این ترتیب که شاغلان آن میتوانند با 25 سال سابقه، پنج سال بخشودگی و با 30 روز حقوق بازنشسته شوند. اگرچه این مورد قانونی به صراحت بیان شده اما به بهانه کمبود نیرو از سوی بیمارستانهای دولتی نادیده گرفته میشود و بسیاری از همکاران ما از مزایای آن پنج سال بخشودگی نمیتوانند استفاده کنند.
موارد قانونی دیگر در این زمینه چیست؟
مورد دوم قانونی که عدم اجرای آن نارضایتی ایجاد کرده، به موضوع مهمتری دلالت دارد و آن هم قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری است. این قانون نیز به سال 1386 بازمیگردد که در زمان خود با رأی قاطع نمایندگان تصویب شد. به موجب این قانون، قرار بر این شد که پرستاران همچون بقیه گروههای پزشکی، تعرفه خدمات داشته باشند. تا پیش از سال ۱۳۸۶ پرستاران تنها گروهی بودند که خدماتشان تعرفه نداشت. اما از همان اول هم همواره وزارت بهداشت با اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری مخالف بوده است. همواره مخالف بوده، نه اینکه بگوییم در برهههای زمانی موافقت کرده است. در این 17 سال با آمدن و رفتن دولتهای مختلف، با سیاستهای گوناگون و وزرای بهداشت مختلف، هیچ تغییری در این وضعیت ایجاد نشد و وزارت بهداشت بزرگترین مخالف اجرای این قانون بود.
هیچگونه پیگیری برای اجرای این قانون نشد؟
برنامه ششم توسعه که در سال 96 ابلاغ شده است، در تبصره ماده 75، دولت را مکلف به اجرای قانون تعرفهگذاری کرده است. پس همواره قوه بدوی هم موافق بوده است. قوه قضائیه هم دوباره از طریق حوزه سازمان بازرسی خود تلاش کرده این قانون اجرا شود. رهبری هم در سال 99 ورود کردند و توصیه کردند، اما اجرا نشد.
اگر قانون تعرفهگذاری اجرا نمیشود، اکنون نظام پرداخت پرستاران چگونه ساماندهی شده است؟
ببینید، پرداخت به پرستاران یا هر نیروی کار دیگری باید مدل داشته باشد؛ چون مستقیم با جیب و زندگی و معیشت همکاران پرستار ارتباط دارد. اما اکنون یک روش مندرآوردی اجرا میشود. واقعا هم مندرآوردی است؛ چون هیچگونه داکیومنت علمی یا اجرائی و مدیریتی پشت آن نیست. رقم و پولی داشتند و گفتند این بودجه را برای پرستاری میگذاریم. آن را تقسیم بر تعداد تختهای بیمارستانی کل کشور و همچنین 365 روز سال کردند و به این ترتیب رقم ریالی به دست آمد. بعد به آن ضریب دادند که به آن «ضریب کا» میگویند. یعنی بر اساس تخت روز به پرستاران پرداخت میکنند. سابقا به هر پرستار شش کا پرداخت میشد و اکنون این عدد به ۹ کا رسیده است. ۹ کا یعنی ۹ را در ضریب ۳۰ هزار تومان ضرب میکنند که میشود ۲۷۰ هزار تومان! تازه به گفته دوستان در این سالها این مبلغ ۳۰۰ درصد افزایش یافته که به ۲۷۰ هزار تومان رسیده است.
این 270 هزار تومان بابت چیست؟ این ۲۷۰ هزار تومان مجموعه خدماتی است که پرستاران در یک ۲۴ ساعت به بیمار میدهند. همانطور که میدانید خدمات پرستاری با پزشکی یا خدمات آزمایشگاهی متفاوت است. پرستاران ۲۴ساعته با بیمار در ارتباط هستند. یک ۲۴ ساعت را هم یک پرستار به تنهایی مدیریت نمیکند، بلکه در چند شیفت و با حضور یک هدنرس این کار انجام میشود. آن وقت بابت کل مجموعه این خدمات، 270 هزار تومان شارژ میشود برای 24 ساعت. این یعنی تحقیر پرستاری. واقعا مسخره است! تازه از این رقم 270 هزار تومان برای گروه پرستاری، 14 درصد هم کسر میشود! سه درصد از آن رقم به صندوقی میرود که به فوریتها میدهند. بخشی دیگر به دانشکده پرستاری برای آموزش اختصاص پیدا میکند و بخشی هم به نیروهای ستادی و اداری میرسد. به این ترتیب 14 درصد این میزان هم کسر میشود. اگر پرستار دو شیفت کار کند و رقمش مقداری بالا رود، این درصد به 15 و 20 درصد و در بعضی جاها 30 درصد مالیات از پرستار کم میشود.
مشکل اصلی همینجاست. اینکه رقمی که برای پرستار شارژ میشود، بسیار کم است. در نهایت در ماه به دو یا سه میلیون تومان میرسد. قانون میگوید پرداخت به پرستار باید در قالب بسته خدمتی باشد. آن 10 هزار خدمتی که مبنای پرداخت بیمهها برای پزشکان و بقیه گروههاست باید ملاک پرداخت به پرستاران هم باشد.
این مسئله یک فرمول و روش مشخص دارد. روش میگوید این فرمول فقط خاص پزشکان نیست بلکه برای هرکسی است که کار را انجام میدهد. این فرمول میگوید عامل انجام کار که ممکن است پزشک، پرستار، رادیولوژی یا آزمایشگاهی یا هرکس دیگری باشد، باید از آن پیروی کند. به این ترتیب که مثلا کاری که انجام میدهد چقدر برایش خطر دارد؟ مثلا پرستاری با مریض مبتلا به سل در تماس است و ممکن است سل بگیرد؛ باید این خطر در پرداخت دستمزد او لحاظ شود. فاکتور دوم تعیین زمان ارائه خدمات است؛ مثلا در پرستاری، دیالیز چهار ساعت طول میکشد، یک تزریق مثلا پنج دقیقه طول میکشد. در پزشکی، یک عمل جراحی ممکن است پنج ساعت طول بکشد و یک ویزیت مثلا پنج یا 10 دقیقه طول میکشد.
فاکتور سوم در تعیین دستمزد خدمات پاسخ به این سؤال است که این خدمات توسط چه کسی ارائه میشود؟ در گروه پرستاری، بهیار تا دکترای پرستاری داریم. در گروه پزشکی، پزشک عمومی داریم، متخصص داریم. یعنی بر اساس این شاخصها، به خدمات وزن میدهند.
با این توضیح باید گفت خواسته جامعه پرستاری خیلی ساده است؛ آنها میگویند چیزی حدود 700 خدمات پرستاری در بیمارستانها ارائه میشود که باید دستمزد آن با این فرمول و ترازو و این شیوه وزندهی پرداخت شود.
اینکه ترازو میگویم دلیل دارد. وزن خدمت پزشکی و پرستاری را اگر به طلا تشبیه کنیم، وزن پزشکی ممکن است 50 گرم طلا و خدمت پرستاری هم 10 گرم باشد. نمیگوییم هموزن باشند ولی چون خدمات پرستاری پرتکرار است، پنج عدد 10 گرمی معادل 50 گرم میشود.
اعتراض پرستاران به ماجرای کارانهها کجای این داستان قرار میگیرد؟
اگر قانون تعرفهگذاری درست اجرا شود، پرستار میتواند حداقل برابر حقوقش کارانه بگیرد. در حقوق ثابت، پرستاران پایینترین حقوق را در سطح کارکنان دولت میگیرند؛ علتش این است که بقیه کارکنان دولت از مزیتی به اسم «فوقالعاده خاص» برخوردارند. این فوقالعاده خاص براساس ضریب تعیین میشود. برخی دستگاهها ضریب دو دارند و برخی ضریب سه و برخی هم یک؛ اما این ضریب در وزارت بهداشت ۰.۴ است! یعنی اگر آن را چهار برابر کنید تازه یک میشود که بسیار پایین است و روی دریافتی پرستاران تأثیرگذار است.
مسئله ساعت کاری و کمبود نیرو هم از دیگر مواردی است که پرستاران به آن معترضاند.
قانونی داریم که میگوید به خاطر شرایط محیطی سختی که پرستار در آن کار میکند و شرایط خاص آن باید ساعت کاری مشخصی داشته باشد. در واقع ساعت کاری کمتری برای پرستاران در نظر گرفته شده است؛ یعنی 44 ساعت در هفته به 36 ساعت کاهش مییابد. همچنین کسانی که روزهای تعطیل و شب هم میآیند، برای آنها ضریب 1.5 میخورد. مثلا اگر پرستاری یک شب بیاید و ضریب 1.5 بخورد، 12 ساعت او 18 ساعت حساب میشود. این قانون سال ۸۸ تصویب شد و برای اجرا رفت و در همان سال آقای احمدینژاد ۲۰ هزار پرستار استخدام کرد که موجب میشد این شرایط بهخوبی اجرا شود. ولی اکنون مدتهاست که استخدامی انجام نشده و از سوی دیگر، پرستاران زیادی کارشان را ترک کردهاند و با کمبود نیرو مواجه هستیم و این کمبود نیرو موجب میشود ساعت کاری پرستاران طبق قانون اجرا نشده و روی آنها فشار باشد. از سوی دیگر، در پرداخت این اضافهکار هم نارضایتیهایی وجود دارد. اضافهکار هم طبق قانون باید با توافق طرفین باشد. قیمت اضافهکار نیز بسیار نازل است و ساعتی ۲۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است. با این اضافهکار، قانون ارتقای بهرهوری که گفته است پرستار 30 ساعت کار کند، مدت کارش 50 ساعت میشود. عملا آن قانون با این اضافهکار جبرانی بیاثر شده است. رأی دیوان عدالت هم داریم که نمیتوانید به پرستار اضافهکار اجباری دهید؛ اما در عمل اتفاقات دیگری رخ میدهد.
مسئله کمبود نیروی پرستاری که به آن اشاره کردید تنها بر اثر مهاجرتهای اخیر ایجاد شده است؟
نارضایتیهای معیشتی که در بالا به آن اشاره کردم موجب شده پرستاران گزینههای مختلف را انتخاب کنند. یک دسته از آنها -که تعدادشان هم کم نیست- مهاجرت میکنند. در دنیا، مثلا در آمریکا، پرستار با یک شیفت کار به طور متوسط شش هزار دلار میگیرد. در کشور ما چقدر میگیرد؟ 13 میلیون با دلار امروز که 60 هزار تومان است، فکر میکنم 250 دلار یا کمتر شود. حالا 250 دلار میگویم. تفاوت بین شش هزار دلار و ۲۵۰ دلار موجب میشود بسیاری مهاجرت را در پیش بگیرند. در کشورهای اروپایی سه تا چهار هزار یورو پرداخت میکنند که مثلا آلمان از همه پایینتر پرداخت میکند. کشورهای مقصد چون پرستار کم دارند، جذابیت ایجاد میکنند و کار را تسهیل و تسریع میکنند. قبلا مدرک زبان میخواستند اما الان خیلی کار را راحت کردهاند. میگویند بیایید خودمان اینجا به شما زبان یاد میدهیم. همان ابتدا که وارد میشوند هزارو 700 یورو در آلمان به او میدهند. بعد این رقم به دوهزارو 500 یا سه هزار یورو در ماه میرسد.
اما فقط داستان این نیست. بسیاری دیگر در پی پرداخت پایین پرستاری تصمیم گرفتهاند این حرفه را رها کنند و در ایران کار دیگری در پیش بگیرند. بسیاری از پرستاران نمیتوانند با ۱۲ میلیون زندگی کنند و راهی بازار آزاد میشوند. مرد و زن هم ندارد و همهجور شغل پردرآمدی از کار ساختمانی تا سالن آرایش و تتو را میتوان در میان کسبوکارهای این پرستارها مشاهده کرد. برای بسیاری دیگر وضعیت چنین است که اگر سر کار نیایند، هزینههای کمتری دارند. پرستاری میگوید که من به جای پرداخت کلی هزینه حملونقل و هزینه مهدکودک بچه اگر در خانه بمانم، بیشتر از ۱۲ میلیون حقوقم صرفهجویی اقتصادی دارم و برای همین سر کار نمیآیند. در مجموع دافعههای فراوانی که برای این شغل ایجاد شده، موجب شده تا بسیاری پرستاری را رها کنند و همین کمبود نیرو شرایط را برای بقیه پرستاران سخت کند.
الان نظام سلامت، ما را دچار بحران کرده است. همین بحران هم موجب شده شما در سؤال اولتان مطرح کنید که اعتراضات فراگیر است. علت فراگیری همین چیزها بوده. همه این چیزها بهاضافه فشارهای زیاد مانند فنری که الان مقداری فشار برداشته شده، بالا پریده. نمیدانم قابل کنترل است یا نه. از سوی دیگر، الان در جاهای گوناگون هم سیستمهای مختلف وارد شدند. گروه پرستاری است، ما هم پرستار هستیم. ما به هر صورت صنف هستیم. به یکی از همکاران شورای مرکزی زنگ زدند. به ما که هیچ! برای پرستارانی که در اعتراضات هستند و سر کار نمیروند، بحث تعدیل را پیش گرفتند. همسر پرستار به من زنگ زده که اینها کی هستند که به من زنگ میزنند؟ به خانم من زنگ میزنند! من اصلا نمیخواهم خانمم سر کار برود. از جان ما چه میخواهید؟ ما را رها کنید! یعنی الان هم متأسفانه برخورد برخی از دانشگاهها با پرستاری کشور، با همکاران ما خوب نیست. امیدواریم آقای دکتر ظفرقندی که آمده است و فردی کاردان و سیاستمدار است، این مسائل را حل کند.
کمی درباره اعتراضات صنفی پرستاران و میزان گستردگی آن هم حرف بزنیم. در چند استان و شهر بوده و گستردگی ماجرا چقدر است؟
اگر بخواهم استانی بگویم، تقریبا همه استانهای کشور شاهد اعتراضات بودند. من استانی ندیدم که به این حرکت نپیوسته باشد. از البرز شروع شد، بعد استان فارس، بعد مرکزی، بعد تهران و آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی بود، کهگیلویهوبویراحمد و شهرکرد در چهارمحالوبختیاری بود. تقریبا در تمام کشور بود. تعدادش زیاد است اگر بخواهم اسم ببرم.
و با این اعتراضات برخوردی هم شد؟ در خبرها بود که یک پرستار در تهران بازداشت شده بود.
همکاری در بیمارستان مسیح دانشوری بود که نتوانستم با خودش صحبت کنم. با همکارانش صحبت کردم و گفتند او را خواستهاند. ظاهرا یک روز هم بازداشت بوده و الان آزاد است. ولی اکنون توسط سیستمهای مختلف، همکاران ما را میخواهند. البته برخوردی نبوده است. این احضارهای پرستاری، بهویژه آنها که در گروه مجازی یا ادمین گروهها هستند، شنیده میشود و آنها را مرتب میخواهند. از جمله همین دیروز یکی از همکاران ما را پلیس امنیت خواسته است. برخوردی نکردند ولی اینکه شما ادمین هستید، چرا این خبرها گذاشته میشود؟ موضوعاتی به این شکل. از سویی خود پرستاران را هم تهدید میکنند که اگر سر کار نیایید حقوقتان کم میشود. اگر نیایید معرفی میکنیم به هیئت تخلفات. اگر نیایید برخورد فلان میشود. برخوردهای تهدیدآمیز زیاد است. اعتقادمان بر این است اگر میخواهید برخورد کنید یا کسی را مؤاخذه کنید، فردی را مؤاخذه کنید که همین چهار، پنج قانونی که گفتم را اجرا نمیکند. کسی که تخلف کرده، کسی که قانونشکنی کرده، زیر بار اجرای قانون نرفته. جای اینکه آنها را بازخواست کنید، محاکمه و احضار کنید، این طرف آمدید. پرستار میگوید فشار بیاورید. نمونههای زیادی داشتیم. الان خیلی همکاران پرستار ما بعد از اعتصابشان دیگر برنگشتند. میگویند تازه فهمیدیم چه اشتباهی میکردیم. این فشار را میبینند و نمیآیند.