درباره اصالت زبان مادری!

بخشى از يك بحث خانوادگى بر سر زبان مادرى

اين روزها به بركت وايبر و فيسبوك، محافل خانوادگى هم هر كدام براى خود گروهى درست كرده اند و از اين طريق با هم در ارتباط و فعل و انفعالات لحظه به لحظه هستند. اخيرا در گروه خانوادگى ما در وايبر بحثى راه افتاده بود در مورد زبان مادرى و مسئله اصالت زبان. بحث از اينجا شروع شد كه يكى از اعضا اين گروه خانوادگى ويدئو كليپى را گذاشته بود كه در آن يك دختر بچه در ستايش زبان مادرى و زبان آذرى شعرى را دكلمه ميكند. زير اين ويدئو هم اين جمله نوشته شده بود: ”این ویدئو را پدر و مادرهایی ببینند که فارسی یاد دادن به فرزندان تورکشان را افتخار وکلاس میدانند‟

يكى ديگر از اعضا اين گروه در كامنت خود از جمله گفته بود: ”زبان فقط یک ابزار ارتباطی و تکلمی است و هیچ امتیاز مقدس گونه ای ندارد. مقدس جلوه دادن زبان مادری یعنی اعلام جنگ نسبت به زبانهایی دیگر و خوب بودن انسانها هیچ ربطی به این زبان یا به آن زبان ندارد.‟

عضو ديگرى در كامنت خود گفته بود: ”اولا ما باید اصالت خودمون رو حفظ کنیم….. ما اینجا مخالف این نیستیم که بچه فقط وفقط زبان مادری، نه.میگیم اول اصالت بعد زبان های دیگه اونم از راه یادگیریه صحیح‟

من هم در رابطه با ”اصالت زبان مادرى‟ نظر خودم را در اين گروه نوشتم كه دوست دارم آنرا، در آستانه فرا رسيدن روز جهانى زبان مادرى، با شما خوانندگان اين نشريه در ميان بگذارم. اميدوارم شما هم نظر خود را در رابطه با مسئله ”اصالت‟ زبان مادرى براى اين نشريه بنويسيد.

———————————————————————–

…….. عزيزم، ممنون از اينكه نظرت را در اين مورد گفتى و براى دفاع از نكته ات توضيح دادى و استدلال كردى. ولى خارج از اينكه آن استدلالات چقدر منطقى و مربوط باشد يا نه، من از اينكه ميبينم تو تلاش ميكنى نظرت را با استدلال مطرح كنى خوشحالم و از آن استقبال ميكنم. ولى، اگر اجازه بدى، نگاهى بكنيم اولا به موضوع بحث، يعنى ”اصالت” ، اصالت زبان” و ”اصالت زبان مادرى‟ و دوما به استدلالاتى كه در دفاع از اين اصالت آورده ميشود. ابتدا نگاهى بكنيم به خود كلمه اصالت. اين كلمه خيلى كلمه ”اصيلى‟ بنطر ميرسد و براى بيان خيلى چيزها، گاها با طمطراق خاصى، بكار برده ميشود. ولى اين كلمه در دنياى واقعى چيزى را نمايندگى نميكند. مترادف انگليسى كلمه اصالت و اصيل، ميشود اوريجيناليتى و اوريجينال. كه بيان واضح ترى براى درك مسئله در اختيار ما قرار ميدهد. و ترجمه فارسى كلمه اوريجينال ميشود سرچشمه يا مبدع اوليه. اگر ما در اين بحث بجاى كلمه اصيل از همين كلمه سرچشمه استفاده كنيم شايد براى روشن شدن مسئله بيشتر كمك كند. آيا در دنيا چيزى وجود دارد كه در همان سرچشمه يا مبدع اوليه اش باقى بماند. آيا چيزى را ميشود در مبدع اوليه و يا سرچشمه اش نگاه داشت و به اين معنى اصالت آن را حفظ كرد؟  ايا باقيماندن در سرچشمه و مبدع باعث گنديدگى و از بين رفتن آن چيز نميشود؟ آيا اگر انسانها ميخواستند اصالت خود را حفظ كنند الان نميبايستى روى درختان يا در غارها زندگى ميكردند؟ فرض كنيم مثلا اگر خانواده خود شما و يا خانواده من، ميخواستند اصالت خود را حفظ كنند الان اوضاع چگونه بود؟ شايد الان نه تو وجود داشتى و نه من. شايد نوه هاى پدر بزرگ من هنوز در روستاى دور افتاده اى در ”اصالت‟ خود زندگى ميكردند.  ولى فرزندان پدر بزرگ من، يعنى پدر و مادر من، به آن اصالت پشت كردند. از آن روستا بجاى ديگرى كوچ كردند. فرزندانشان را نه كاملا مثل پدران خود ولى به شكل ديگرى تربيت كردند. اجازه دادند، يا مجبور شدند اجازه بدهند، كه دخترانشان با مردانى خارج از  طايفه و قبيله خود ازدواج كنند.  آنجا كه دخترانشان را به مدرسه نفرستادند، به ”اصالت” خود پايبند ماندند و آنجا كه پسرانشان را، نه به مكتب قرآن ، بلكه به مدرسه فرستادند  به ”اصالت‟ خود پشت كردند.  شايد تو هم تا اينجا با من موافق باشى كه انها تا آنجا كه تحت تاثير تبليغات عقب مانده، فرهنگ عقب مانده و تقدس ”اصالت” بودند، نا درست عمل كردند، و آنجا كه، و تا آن اندازه كه، تحت تاثير فرهنگ پيشرو و ”غير اصيل” قرار داشتند، درست عمل كردند.  ولى هنوز شايد بگويى كه اصالت زبان يك چيز ديگرى است و بايد حفظ شود. خوب ببينيم اصالت زبان چيست، چرا بايد حفظ شود؟ چگونه بايد حفظ شود؟ حفظ اصالت يك زبان، و در اينجا زبان آذرى چه پيامدى ميتواند براى خود اين  زبان داشته باشد. براى روشن شدن بحث شايد لازم باشد كمى در اين مورد فكر كنيم كه زبان چگونه بوجود آمده. آيا زبان سالهاى سال به همان شكل باقى ميماند؟  يا اينكه تغيير ميكند و ”اصالت‟ خود را از دست ميدهد. مثلا زبان آذرى كه امروز من و تو به ان تكلم ميكنيم آيا همان زبانى است كه اجداد اجداد ما مثلا ٥٠٠ سال يا هزار سال پيش تكلم ميكردند؟ ايا تعداد لغات، واژه ها و اسامى كه امروز در زبان محاوره اى ما وجوود دارد دست نخرده باقيمانده يا تغيير كرده؟ اگر تغيير كرده، آيا اين تغييرات موجب گسترش ارتباطات اين مردم نشده است؟ حتما در اين مورد با من همنظر خواهى شد و قبول خواهى كرد كه اين تغييرات، كه به معنى از دست دادن ”اصالت‟ اين زبان هم شده، مثبت بوده است و بايد طرفدار اين تغييرات باشيم. همانگونه كه تحول فيزيكى انسان از لحظه تولد تا لحظه مرگ قابل رويت است و جلو اين تحول را نميتوان گرفت و نبايد گرفت، تحول زبان هم بهمين شكل قابل رويت است و نبايد و نميشود جلو آنرا سد كرد. شايد گفته شود كه كلمات، واژه ها و لغات هر زبانى بصورت ”اصيل‟ در خود آن زبان، مثل نوزاد، توليد و زاده ميشوند و يا بعبارت ديگر زبان خودش زاد و ولد ميكند. ولى آيا حقيقتا چنين بوده است؟ و ايا چنين چيزى ممكن است. چنين چيزى ممكن نيست و تاريخ تحول زبانها هم چنين نبوده است. چه انسانهايى كه بشكل قبيله با قبايل ديگر در ارتباط بوده اند و چه شهروندانى كه امروز با همديگر در ارتباط هستند مجبور بودند، يا نياز داشتند و نياز دارند كه براى بهتر درك كردن هميديگر از واژه ها يا لغات شبيه به هم استفاده كنند، واژه ها و لغات زبانهاى ديگر را وارد زبان خود كنند و زبان خود را از ”اصالت‟ تهى كنند. و گر نه آن مردم در ”اصالت‟ خود منزوى ميشدند و زبانشان هم در ”اصالت‟ خود از بين ميرفت. زبان انگليسى كه اين همه گسترش پيدا كرده است، هر سال بين ٨٠٠ تا ١٠٠٠ واژه جديد را در خود ميپذيرد و زمان زيادى طول نميكشد كه آن واژه ديگر يك واژه خارجى محسوب نميشود. آيا آنهايى كه از اصالت زبان آذرى دفاع ميكنند قبول ميكنند كه ساليانه ٨٠٠ واژه جديد وارد اين زبان بشود؟ اگر ساليانه، نه ٨٠٠ بلكه فقط ١٠٠ واژه وارد زبان آذرى شود آيا ”اصالت‟ اين زبان از بين نخواهد رفت؟ آيا وارد شدن سالانه ١٠٠ واژه جديد از زبانهاى ديگر به زبان آذرى امر خوبى است يا نه؟ آيا اين زبان را گسترش ميدهد يا از بين ميبرد؟ مطمئن هستم كه خواهى گفت اين خوب است و عمر اين زبان را بيشتر ميكند. ولى آيا اين در عين حال ”اصالت‟ اين زبان را هم از بين نميبرد؟ واضح است كه ديگر ”اصالتى‟ باقى نميماند. حالا متوجه ميشوى كه دفاع از اصالت يك زبان كارى است عبث و عقب مانده. ميبينيم كه حفظ ”اصالت‟ يك زبان يعنى شروع انقضاء آن زبان. آنهايى كه سنگ دفاع از ”اصالت‟ زبان مادرى را به سينه ميزنند در واقع تيشه به ريشه خود آن زبان هم ميزنند و، بقول معروف،  بر شاخ مينشينند و بن ميبرند. پس سئوال ميشود كه اين مدافعين ”اصالت‟ زبان مادرى چرا اين كار را ميكنند؟ اينجا ديگر وارد عرصه سياست ميشويم. آنها هم ميدانند كه دفاع از اصالت زبان امرى است نا ممكن. ولى اين حرف و اين شعار براى آنها كاربرد سياسى دارد. آنها ميتوانند با اينكار براى خود سياهى كشكر جمع كنند. لشكرى كه وجه مشخصه سربازانش تعصب و نادانى است. اين لشكر را ميخواهند چكار كنند؟ از اين لشكر ميخواهند براى حفظ حكمرانى خود استفاده كنند. آنها ميخواهند مردم منتصب به يك زبان را، با دامن زدن به تعصبات زبانى عليه مردم منتسب به يك زبان ديگرتحريك كنند و جنگهاى قومى و ملى راه بياندازند و خود بر مسند قدرت باقى بمانند. همناطور كه با دامن زدن به تعصبات مذهبى دست به چنين كارهايى ميزنند.

ولى بعد از اين بحث ها، لازم ميدانم اين را هم اضافه كنم كه من مخالف ياد گيرى زبان مادرى نيستم. هر پدر و مادرى مسلما به زبانى كه به آن مسلط تر است ميتواند ارتباط عاطفى محكمترى با فرزند يا فرزندانش برقرار كند. و اين زبان، معمولا و نه الزاما حتما، زبان مادرى است. و اين براى بچه هم برقرارى ارتباط با والدين و اقوام مادرى و پدرى اش را  راحت تر خواهد كرد. علاوه بر اين ياد گيرى زبانهاى ديگر ميتواند قدرت تجزيه و تحليل و قدرت تفكر بچه را افزايش دهد و او را كمتر در خطر افتادن در دام تعصبات زبانى قرار دهد. و به همين خاطر هم هست كه طرفداران ”اصالت‟ زبان دل خوشى از آموزش زبانهاى ديگر به بچه ها ندارند. من طرفدار اين هستم كه دولت بايد يادگيرى بزبان مادرى را هم در كنار يك زبان ادارى كشور در مدارس به اجرا بگذارد. خواهرزاده عزيزم اميدوارم توانسته باشم كمكى براى روشن شدن گوشه اى از مسئله زبان و ”اصالت‟ زبان مادرى كرده باشم. ميبوسمت و برايت روزهاى خوش و احساسات خالى از تعصب آرزو ميكنم.

اینرا هم بخوانید

بحثى در رابطه با مقوله انقلاب و انقلاب جارى در ايران- جلیل جلیلی

مقدمه: بحثهاى زياد و نظرات گوناگونى در مورد انقلاب، بويزه انقلاب جارى در ايران، در …