کارگر کمونیست ۸۵۲
مهدی بازنشسته تامین اجتماعی: با ارادت بسیار به شما دوستان. من بیانیه حزب کمونیست کارگری در مورد تشدید فضای جنگی در خاورمیانه را مطالعه کرده و با مواضع آن موافقم. خصوصا تاکید آن بر سرنگونی جمهوری اسلامی کلید اصلی این شرایط است. همچنین مطالب مختلفی که شما دوستان مختلف نوشته اید را خوانده ام. اما سوالم اینست که آیا نمیشود گفت که “جنگ نه، جمهوری اسلامی نابود باید گردد”. برای این میگویم که همه میدانیم که جنگ گرانی بیشتر و گرسنگی می آورد. جنگ آوارگی و نابودی فرزندان ما را دنبال دارد. جنگ نابودی و به آتش کشیدن همه چیز است. میدانم که جمهوری اسلامی عامل اصلی همه این جنگ افروزی هاست . میدانم که پاسخ اصلی انقلاب زن زندگی آزادی است. عزم ما هم ادامه قدرتمند این انقلاب است . با اعتراضات وسیع در تدارک آن هستیم. ولی ما جنگ هم نمیخواهیم. شما هم جنگ نمیخوهید. پس بگوییم نه به جنگ. زنده باد انقلاب
کاظم نیکخواه: دوست عزیز ممنون که نظرتان را برای ما فرستادید. روشن است که همانطور که گفته اید همه ما علیه جنگ هستیم. اما باید ببینیم با چه جنگی. برای مثال جنگ طبقاتی هم داریم که کارگران و مردم زحمتکش مدام دارند با سرمایه داران استثمارگر به پیش می برند و در مقطعی به قیام مسلحانه و انقلاب علیه حاکمین منجر میشود. ما و شما طبعا مخالف چنین جنگی نیستیم. خواستم اول روشن باشد که در چه حوزه ای داریم بحث میکنیم. اما جنگ دولتهای جنایتکار با هم اگر قرار باشد مردم را قربانی کند روشن است که باید اعتراض کنیم و علیه آن باشیم و مورد مخالفت قرار دهیم. اما جنگ میان تروریستها و دولتهای آدمکش و تروریست تا آنجا که به مردم احیانا آسیبی نزند به ما ربطی ندارد و ما در پی صلح و آشتی دشمنان مردم با هم نیستیم. به این مفهوم شعار صلح و قطع جنگ و امثال اینها میان دولت اسرائیل و حکومت اسلامی در حالتی که تا اینجا سر پنجه های اسلام سیاسی یعنی آدمکشانی مثل هنیه و حسن نصرالله و سرداران جمهوری اسلامی را فقط قیچی کرده است چرا باید مورد اعتراض و مخالفت ما باشد؟ این نکته کلیدی در بحث ماست که صف ما را از جریانات غیرسیاسی و منزه طلبی که چشم بسته و کلیشه ای شعار قطع جنگ و صلح میدهند متمایز میکند. معلوم است که خطر کشیده شدن این تقابل نظامی به جنگ همه جانبه به درجه ای وجود دارد. گرچه جمهوری اسلامی و دولت آمریکا که حامی اصلی دولت اسرائیل است خواهان چنین جنگی نیستند اما دولت اسرائیل عمدتا به دلیل خطر دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی و عواقب بعدی آن، میخواهد جمهوری اسلامی را در این کشاکش به زانو در آورد و اگر هم سرنگون نکند حداقل آنرا در حالت شکست خورده پای میز مذاکره بیاورد تا بتواند توافق اساسی ای را به آن تحمیل کند.
من فکر میکنم در این شرایط شعار صلح و قطع جنگ و امثال اینها مخصوصا بعد از حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، به نفع جمهوری اسلامی است و درست نیست. خود جمهوری اسلامی هم با این شعار قاعدتا موافق است. چون بالاخره جوابی به اسرائیل داده است و میگوید اگر شما جواب ندهید این تقابل فعلا تمام میشود و جنگ قطع میشود و این حکومت میتواند رجزخوانی هایش را ادامه دهد و بگوید آنها هنیه و نصرالله را زدند ما هم جواب دادیم. اما در یک سطح پایه ای تر اگر فکر کنیم شعار فقط یک جمله نیست. بلکه به معنای راهنمای عمل سیاسی است. اگر ما با این نوع شعارها در رابطه با جنگ بخواهیم جلو برویم به معنای کنار گذاشتن یا حاشیه ای کردن مبارزه برای سرنگونی است. این که گفته اید شاید بشود شعار “جنگ نه ، جمهوری اسلامی نابود باید گردد” را مطرح کرد. به نظر من این شعار بدی نیست و میتوان در شرایطی این شعار را استفاده کرد. مساله اصلی همانست که در این شرایط مناسب نیست و هنوز برای چنین شعارهایی زود است. چون جنگی به مفهوم گسترده آن در جریان نیست. و احتمالا تا مدتی در حد ضربه زدن به سران حکومت اسلامی از طرف اسرائیل، و پاسخهای نا متوازن و غیرموثر حکومت به پیش خواهد رفت و جمهوری اسلامی را بیش از پیش تضعیف و شکست خورده خواهد کرد. من فکر میکنم شعاری مثل نابود باد حکومت جنگ افروز شعار دقیق تر و درست تری است. اینجا هم کلمه جنگ مطرح میشود اما مفهومی استراتژیک تر دارد. جمهوری اسلامی از ابتدای روی کار آمدنش شعار نابودی اسرائیل و به دریا ریختن کل اسرائیلی ها و صهیونیستها را مطرح میکند و دنبال میکند و عامل اصلی این کشاکش و فضای جنگی همین است. به این مفهوم این جمهوری اسلامی است که جنگ افروز است و دولت دست راستی نتانیاهو هم از آن بهره برداری میکند تا در غزه و لبنان جنایت کند و یک دولت پلیسی تا دندان مسلح را سازمان دهد. اگر همین امروز حکومت اسلامی مثل همه دولتهای دیگر اعلام کند که ما در پی نابودی هیچ دولتی نیستیم خیلی زود تقابل نظامی تمام میشود و احتمالا نتانیاهو کنار زده میشود و حتی ممکن است به دلیل جنایاتش به محاکمه کشیده شود. اما این برای حکومتی که هویتش ضد اسرائیلی گری و مرگ بر آمریکاست، به معنای خودکشی است. بنابرین فقط با زور میشود آنرا به چنین موقعیتی عقب راند.
در هرحال ما باید در دل این شرایط هم امر خود را که سرنگونی حکومت ضد انسانی اسلامی است پیش ببریم و در این فضا نیز تلاشمان این باشد که اعتراضات معیشتی و سیاسی مان گسترش یابد و امر سرنگونی و انقلاب علیه حکومت نه فقط حاشیه ای نشود بلکه همه جانبه تر به پیش برود. شاد و موفق باشید و به امید دنیایی امن و شاد و آزاد