جنایت در ایران جز عادت روزانه و باز تولیداستبداد مذهبی است تا آنجائیکه معلمی برای پیدا کردن شارژر [گوشی] موبایلش دانشآموزان دبستان روستای کرجو را تا حد مرگ با کابلی ضحیم دانش آموزان را تا حد مرگ می زند
دختری به جرم عدم رعایت حجاب توسط حزب اللهی آتش به اختیار ضربه مغزی می شود
دختری دیگری به خاطر داشتن یک موبایل با ضربات چاقو کشته می شود این اتفاقات هر روزه در جامعه ما [ایران] تکرار می شود…
بیشتر از چهار دههٔ است که از [زادگاه، دیار، وطن،دین و مذهب] من دور شدم تا مستقل و بدور از خودبیگانگی بتوانم انسان بودن را معنا کنم تا شاید درک کنم که چگونه باید انسان بود
وقتی در سال ۱۳۶۰ در یکی از سلولهای انفرادی در زندان سنندج«ساواک سابق» در بند بودم [۱۷ سال سن داشتم] صدای نالان دختری را زیر شکنجه می شنیدم که آتش خشم و نفرت را در وجودم می انداخت دختری که هرگز نفهمیدم عاقبت چه بلایی به سرش امد فقط می دانم که در آن زمان در زندان های جمهوری اسلامی به دختران باکره قبل از اعدام تجاوز می شد تا به بهشت نرود.
بهشتی که توسط دین فروشان [روحانیون] به تهیدستان فروخته شده بود تهیدستانی که تن به بردگی و سرسپردگی داده بودند تا برای فراموشی دنیای پر از رنج امروز تا با [توهم سعادت] بعد از مرگ با بهشت دروغین تاق «تاخت »بزنند…
همین جا بود که اولین تلنگر بی دینی به ذهنم خطور کرد،تکانم داد، وجودم را لرزند، فهميدم که برای انسان شدند باید از دین گذشت تا به شعور انسانی و انسان بودند رسید.
«انسانیت» یعنی همه ی انسانها را بی قید و شرط و
به صرف اینکه انسانند باید پذیرفت
*فرهنگ غالب بر جامعهی ما، ضد زن و جنسیت زده و مردانه است
جنسیت زدگی جامعه ما چه در گذشتههای دور،
[در جامعهی خشنونت زده ایران] پدر سالاری بعنوان اولین ستون بتونی پایهی ارتجاع که تا بحال تفکر ضدیت با زن را حفظ کرده است.
در حالیکه اولین مانع رشت شعور انسانی همان فرهنگ پدر سالاری است ميراث دار فرهنگ فئودالیسم [مذهب زاییده افکار مردسالاری] فرهنگ ضدزن که به بردگی زن معنا می بخشید…
من مردانی را دیدم در اوج جهل و بی غیرتی در مساجد پای سخن انگلی به نام آخوند می نشستند که صحبت هاش سر پا توهین به مادر ،خواهر، و همسرشان ،خودشان بود
بدو اینکه اندکی تفکر کنند. من از جامعهی می نویسم که مردان ارزش و اعتبار انسانی همانطور که بالا نوشتم برای خواهر و مادر شان قائل نیستند حق آزادی زنان، استقلال زنان بعنوان انسان برابر برسمیت نمی شناسند. و متاسفانه جنایت در جامعه ما، ابتداد از خانه های ما با پایهی سنتی پدر سالاری شروع می شود مثل قتلهای ناموسی
زن همچون یک کالا با کلاشرعی فروخته می شده و می شود. زنان بدلیل عدم اطاعت یا نافرمانی کشته می شدند و می شوند.
زندگی حیوانی بردگی جنسی با چند همسری، قتل دختران، توسط پدر یا برادر، شوهر با توجیهات ناموسی بدون باز خواست می ماند زیرا اساس دین اسلام در تناقص با ارزشهای انسانی کاملأ مردانه است
متاسفانه در جامعهی ما آزادی [بی قید و شرط] وجود ندارد به همین اعتبار جامعهی ما بر اثر فقراقتصادی،فقر فرهنگی در بی رحمی و خشنونت بیشتر و بیشتر غرق می شود…
در جامعهی که زنان از ازادی بی قید و شرط سیاسی و اجتماعی با مردان برابر نباشند، داری حق برابر شهروندی نباشند آن جامعه در جهل و خرافات غرق می شود بی رحمی و ناامنی ریشه دار می شود و مردان هم با احساس برتری در خانواده برای اثبات مردانگی دست به هر جنایت می زنند…
در جامعهی که پیر خرفتی غلتیده در جهل خدائی می کنند و ماموران اخلاقیات میکروب مردسالاری را باز تولید می کنند معلوم است که در چنین جامعهی بدوبستان، رانت، اعدام و جنایت، همراه با قتل زنان، تجاوز به کودکان و غیره تبدیل به فرهنگ و سنت می شود
آنچه در جامعه ایران می گذارد هیچ شباهتی به یک جامعه نرمال ندارد جامعهی مذهب زده، جنسیت زده، فقرزده و اری از شعور انسانی!
در طول چهار سال گدشته در جهان اعدام یک زن منتشر نشده ولی در ایران تنها کشوری است که در طول دو سال گذاشت بیش از ۵۰ زن بعلت عدم اطاعت از پوشش اجباری و معترض به سیستم اسلامی توسط سیستم قضایی اسلامی اعدام شدند
جدا از قتلهای ناموسی و ترور زنان و یا در خشنونت خانواده گی…
سالانه در ایران بیشتر از ده ها زن به قتل می رسند بدون اینکه باز خواستی شود.
قوانین حاکم بر ایران هیچ شباهتی به نظام سرمایهداری امروزی ندارد بلکه بر اساس دوران بردهداری است
سرانجام رهایی از این وضعیت در ایران تنها با گذار از اسلام سیاسی و استقبال از یک انقلاب زنانه است می توان امیدوار بود چون امروز تنها راه برون از این وضعیت فلاکت بار جامعه در ایران راهی بجز مبارزه با تبعیضها جنسیتی و رسیدن به حق برابر بعنوان شهروند و آزادی بی قید وشرط سياسی و اجتماعی زنان نیست
۸مه ۲۰۲۵میلادی “شمی صلواتی”