“فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، با اشاره به اینکه موضوع انتقال پایتخت موضوع جدیدی نیست و بیش از سه دهه است این مساله موضوع بحث است و مسالهای فوری نیست، گفت «استان تهران به جهت افزایش جمعیت، نگرانیهایی از منظر ظرفیتهای زیستی مثل آب دارد.» بحثهای مربوط به انتقال پایتخت ایران، در همه دولتهای ایران که پس از پایان جنگ ایران و عراق بر سر کار بودهاند مطرح شده است، اما همواره به دلیل محدودیتهای مالی، بیثباتی سیاسی و چالشهای لجستیکی متوقف شدهاند. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، عمدتا به دلیل نگرانیها از آسیبپذیری تهران در برابر زلزله، این بحث برای مدتی شدت گرفت”.
یکم، “نگرانی از ظرفیت زیستی آب” دوم، “محدودیتهای مالی، بی ثباتی سیاسی و چالشهای لجستیکی” و سوم، “آسیب پذیری در برابر زلزله”.
اما در پس پرده اظهارات سخنگوی دولت حقایق روشن و واقعی تری در شرایط و تحولات سیاسی و اعتراضی جامعه نهفته است. مردم می دانند که این حکومت در حال سقوط نه می تواند، نه قادر است و نه می خواهد در مقابل ابتدایی ترین امکانات رفاهی و زیستی همچون آب، گاز، برق، تورم و دهها معضل اولیه جامعه پاسخگو باشد. مردم می دانند که این حکومت هیچگاه در برابر وقوع زلزله در تهران یا هر گوشه ای دیگر از نقاط کشور نه تنها پاسخگو نبوده و نیست بلکه کل این ساختار حکومتی در طول دوران موجودیتش به تنهایی در قامت زلزله ای ویرانگر جان و هستی مردم را گرفته است.
آنچه این روزها ذهن مردم را متوجه خود کرده است این است که چرا این نقل و انتقال درست در شرایطی که حکومت حال و روز خوبی ندارد، از نفس افتاده و از هر طرف با اعتراضات رو به گسترش روبرو است موضوعیت پیدا کرده و چرا بعد از سه دهه اکنون فیلشان یاد هندوستان کرده است؟
در پس این نمایش ناشیانه و توام با اضطراب و دلهره سخنگوی دولت، تعبیر، تفسیر و ارزیابی مردم از این سخنان نه انتقال پایتخت از تهران به مکران بلکه انتقال شبکه ای از سران، کاربدستان و آیت الله های مفتخور با چمدانهای پر از دلار و صندوقهای شمش طلا و زمینه سازی و ایجاد مقدمات یک فرار بزرگ به سواحل جنوب کشور است. فرارشان از تهران به هر نقطه ای در خارج از ایران مشکل ساز است و به این راحتی نمی توانند از دست مردم خشمگین فرار کنند. از عاقبت و سرنوشت بشار اسد درس گرفته اند که باید پیش دستی کرد. بشار اسد نمی توانست از دمشق فرار کند و فرصت انتقال پایتخت از دمشق به لاذقیه را پیدا نکرد. مردم دست این کلاشان را خوانده اند. می دانند که سران این حکومت در موقعیت ریزش، فروپاشی و در حال سرنگونی، در صدد ایجاد امکانات سهل تر برای فرار از امواج کوبنده انقلاب به سواحل جنوب از طریق دریا به کشورهای جنوب شرق آسیا و چین هستند.
اسباب کشی یک درصدی های حاکم زیر لوای انتقال پایتخت از تهران به مکران کمک شان نخواهد کرد. تا قبل از هر گونه نقل و انتقال گله اوباش اسلامی حاکم به جنوب، کارشان توسط مردم انقلابی که هر روز حلقه محاصره را به دور آنان تنگ تر می کنند یکسره خواهد شد.
عبدل گلپریان
۸ ژانویه ۲۰۲۵