با محمد آسنگران سئوالاتم را در باره دلایل و ریشه های بحران اخیر کومله در میان گذاشتم. بسیار سپاسگزارم که وقتش را به من داد. مصاحبه بسیار خوبی است.
۱. محمد آسنگران چطور شد تصمیم گرفتید در باره انتشار بیانیه ایی از سوی مرکز دیپلماسی کرد که گویا امضا کومله را هم زیر آن گذاشته بودند اطلاعیه بدهید؟ چرا زنگ نزدید به ابراهیم علیزاده بپرسید که حقیقت چیست؟ بپرسید چرا امضا کومله زیر این بیانیه است؟ چرا علنی این مسئله را با مردم در میان گذاشتید؟
محمد آسنگران: سوال شما چندین سوال را در خود دارد اجازه بدهید به همه آنها جداگانه پاسخ بدهم. اطلاعیه علنی ما در مورد “قطعنامه کمیته دیپلماسی احزاب کردستانی” و نقد سیاست کومله در این مورد فی البداهه نبود. دو روز قبل از اینکه ما اطلاعیه علنی منتشر کنیم، هنوز از قطعنامه مذکور خبر نداشتیم. اما جلسه چهار جانبه برگزار شد. (کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری، کمیته کردستان حزب حکمتیست، کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران و روند سوسیالیستی کومله) در این جلسه با حضور این دوستان قرار بود در مورد اول مه حرف بزنیم و بیانیه مشترک بدهیم. اما چند روز قبلتر ما متوجه شده بودیم به مناسبت نوروز هیئت مذاکره کننده کومله و پژاک پیام مشترک نوروزی منتشر کرده اند. در این جلسه من پیشنهاد کردم ابتدا بهتر است تکلیف این رابطه کومله و پژاک را روشن کنیم. ببینیم توضیح کومله برای این نوع کار مشترک با پژاک چیست؟ زیرا قبلا رفیق ابراهیم علیزاده میخواست پژاک را وارد این جمع نیروهای چپ کند تا اطلاعیه مشترک برای فراخوان به اعتصاب عمومی در کردستان بدهیم و ما مخالفت کردیم و متعاقبا حزب حکمتیست هم مخالفت کرد و رفیق علیزاده از این سیاست عقب نشست.
اما اکنون میبینیم که کومله و پژاک در مقابل فعالیت مشترک نیروهای چپ و کمونیست پیام مشترک نوروزی میدهند. اگر رفقای کومله از نظر و سیاست ما خبر نداشتند شاید داستان طور دیگری بود. اما با وجود مطلع شدن آنها از سیاست ما باز هم فعالیت مشترک با پژاک را میبینیم و این نقض مفاد بیانیه مشترک با ما است که خود کومله آنرا امضا کرده است. پاسخ و توضیح کومله این بود که این سیاست کنگره ١٧ کومله است که ما فعالیت مشترک با نیروهای ناسیونالیست را ادامه میدهیم. چنانچه اکنون هم رهبران کومله از جمله رفیق ابراهیم علیزاد تاکید دارد که همکاریشان با آنها ادامه دار خواهد بود. بنابر این سیاست کومله طبق گفته های تا کنونی هم مشخص است که اصل برای آنها همکاری و نزدیکی با ناسیونالیستها است نه همکاری با نیروهای چپ و کمونیست.
هنگامیکه ما متوجه شدیم که سیاست کومله تاکید بر ادامه سیاست همکاری با جریانات ناسیونالیستی است و بر ادامه این سیاست پافشاری میکنند، برایمان مسجل بود که جلسه بعدی هم همین پاسخ را خواهیم شنید. به این دلیل ما باید سیاست خود را تاکید میکردیم و اطلاعیه علنی منتشر کردیم. جهت اطلاع شما تا همین امروز هم کومله همچنان نقدی به آن قطعنامه و آن بلوک اسلامی وناسیونالیستی نداشته و بر ادامه دوستی خودشان با آنها تاکید میکنند. واضح است این دو استراتژی و دو افق متفاوت در کردستان است. اینکه چرا زنگ نزدیم به کومله دلیلش فکر کنم روشن باشد زیرا آنها حرفشان و سیاستشان را در جلسه قبلی بیان کرده بودند و اعلام کرده بودند که با این جریانات همکاریشان را ادامه میدهند.
بنابر این سوال تکراری همان پاسخ تکراری را میتوانست دریافت کند. چنانچه اکنون همان پاسخ را همگان از رهبری کومله میبینند و میشنوند. حتی امضا کومله تا همین امروز هم بر خلاف اطلاعیه و گفته های رهبری کومله همچنان پای آن قطعنامه هست. بخش دیگر سوال شما این است چرا امضا کومله پای این قطعنامه است روشن است چون کومله نه نقدی به قطعنامه آنها دارد و نه مخالفت جدیی با آن داشته است. اگر غیر از این بود من و شما تا کنون نقدی از آنها شنیده و دیده بودیم. این همان اعتمادی است که رفقای کومله مرتب تکرار میکنند و کنگره ملی کرد که ارگانی دست ساز پ.ک.ک است با کومله مناسباتشان طوری است که به همدیگر اعتماد دارند. به همین دلیل بدون سوال از رهبری کومله امضایش را پای این قطعنامه گذاشته اند و کومله هم تا کنون اعتراضی به آن نداشته است. ابراهیم علیزاده در آخرین مصاحبه خود میگوید به خاطر دستمال نبایست قیصری را به آتش کشید. منظور ایشان تاکید بر ادامه رابطه است.
۲. میشود اینجا یک لیستی از احزابی که در این مرکز دیپلماسی هستند به خوانندگان بدهید، خیلیها نمیدانند علت اینهمه اعتراض برای چیست؟
محمد آسنگران : لیست را عینا کپی میکنم که خوانندگان متوجه بشوند کومله با کدام جریانات فعالیت مشترک کرده و بر ادامه آنها تاکید دارد. درضمن تا همین امروز که ٢٣ آوریل 2019 است بر خلاف ادعای رهبری کومله و برخلاف اطلاعیه کومله امضا آنها همچنان زیر این قطعنامه هست. هیچ اعتراضی هم از جانب کومله دیده نشده است. نقدی هم به این قطعنامه نداشته اند. من لینک قطعنامه در سایت پ.ک. را اینجا قرار میدهم که همه بدانند موضوع بر سر کدام بحث و سیاست است.
امضا ها به قرار زیر است:
۵ /۳ / ۲۰۱۹ بروکسل
1-کمیسیون امور خارجه ک.ن.ک 2-اتحاد میهنی کردستان 3-حزب اتحاد دمکراتیک پ.ی.د 4-جنبش تغییر 5 -کنگرهی جوامع دمکراتیک اروپا (ک.ج.د.ک اروپا) 6-اتحاد سریانی اروپا 7-کومله- سازمان کردستانی حزب کومونیست ایران 8-حزب سوسیال دمکرات کردستان 9-جنبش زنان کردستان –اروپا 10-فدراسیون ایزدیهای کردستان 11-کودار 12 -حزب اتحاد سریانی- روژاوا 13-حزب حیات آزاد کردستان- پژاک 14-حزب اسلامی کردستان 15-نمایندگی ه.د.پ در اروپا 16-حزب دمکراتیک کرد سوریه 17-حزب چپ دمکرات کرد-سوریه 18-حزب چپ کرد-سوری 19-حزب دمکرات کرد- الپارتی-سوریه 20-حزب دمکرات کرد سوریه 21-حزب رزگاری کردستان 22-حزب سبز کردستان (سازمان سبز اروپا-کردستانی) 23-انستیتوی کرد در بروکسل 24-سازمان دمکراتیک یارسان 25-جماعت اسلامی کردستان 26 -جنبش مدرنیزه کردن کردستان-سوریه 27-انجمن شنگال خارج از وطن 28-حزب کمونیست کردستان 29-حزب اتحاد دمکراتیک کردستان- الوحده روژوا 30-حزب زحمتکشان کردستان 31-حزب سبز کردستان روژاوا 32-حزب استقلال کردستان
33- ائتلاف ایزدیهای سوریه!
۳. ابراهیم علیزاده گفته است این مرکز اشتباه کرده، نقص فنی بوده است، جواب شما به این ادعا چیست؟
محمد آسنگران: اگر نقض فنی بود و کومله معترض به این امضا بود باید کسی اعتراض آنها را میدید و پ.ک.ک از کومله معذرت میخواست که امضا آنها را جعل کرده است و این امضا را بر میداشت. اما نه کومله اعتراضی کرده و نه امضا حذف شده و نه پ.ک.ک معذرتی از کومله خواسته است. همه اینها بعلاوه اینکه از نظر سیاسی هم تا کنون رهبران کومله یک کلمه نقد به این قطعنامه ننوشته و نگفته اند. پاسخ من به ابراهیم علیزاد همین لینک و امضا ها است که در پاسخ سوال قبلی نوشتم. متاسفانه ادعای او و بقیه رهبری کومله خلاف واقعیت است. تا همین امروز امضا کومله در زیر این قطعنامه موجود است. رهبران کومله بر ادامه دوستیشان با این مرکز و پ.ک.ک و پژاک تاکید دارند. همه اینها فاکت و مستند و غیر قابل انکار هستند. هر کسی میتواند به این سایت سری بزند و سیاست مماشات جویانه و دوستانه رهبری کومله و خودی بودن جریانات ناسیونالیست و اسلامی این مرکز را متوجه بشود. علاوه بر این همه این جریانات نزدیکی و ارتباطشان با جمهوری اسلامی محرز است. حال سوال این است کومله چگونه میتواند هم دوست ناسیونالیستهای بلوک جمهوری اسلامی باشد و هم با نیروهای چپ و کمونیست برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی و… همکاری کند؟ این تناقضی است که کومله فعلا آنرا با خود حمل میکند.
۳. دلیل رفت و آمد رهبران کومله به این مرکز چیست. اصلن نقشه جغرافیای سیاسی الان کردستان را برای ما روی زمین پهن کنید. چند تا مرکز داریم؟ چند تا استراتژی داریم. کی با کجا رفته و هدفشان چیست؟
محمد آسنگران: شاید سوال اصلی و گرهی همین باشد. چرا کومله خود را عضو ناظر این جمع میداند و حاضر نیست از آن فاصله بگیرد؟ اولا بگویم که کومله بر خلاف آخرین ادعای ابراهیم علیزاده « ناظر بیطرف و میهمان» فقط نیست. کومله در این مرکز حضور داشته و در تدوین اساسنامه آن دخالت کرده است. اما پافشاری بر ادامه این سیاست کاری است که امروز ابراهیم علیزاده انجام میدهد. رفقای دیگری در کومله البته هستند که ادامه این همکاری با جریانات ناسیونالیست و مذهبی را درست نمیدانند و آنرا به ضرر کومله میدانند. اما برای وارد شدن به این بحث که جایگاه احزاب سیاسی و مراکزی که درست شده است و استراتژی آنها و… لازم است ابتدا بگویم کلا در منطقه بر اساس سیاست و منافع دولتهای درگیر در بحران خاور میانه دو قطب شکل گرفته است. احزاب ناسیونالیست کرد بنا بر ماهیت و سنت سیاسی شان بین این دو قطب تقسیم شده اند. در بلوک آمریکا و متحدین منطقه ای اش بارزانی و هر دو حزب دمکرات کردستان ایران و دو سازمان زحمتکشان مهتدی و ایلخانی زاده خود را در این بلوک میدانند. جریانات کردستان ایران در این بلوک مرکزی به اسم “مرکز همکاری احزاب کردستان ایران” تشکیل داده اند.
در مقابل بلوک فوق قطب روسیه جمهوری اسلامی و اسد قرار دارند. پ.ک.ک و اقمارش خود را در این بلوک میدانند. کنگره ملی کرد (ک.ن.ک) و اسامی امضا کننده قطعنامه کمیته دیپلماسی در این بلوک جا میگیرند. کومله با اشتیاق تمام خود را دوست پ.ک.ک و پژاک میداند و همکاری با آنها را مهم میداند و در این بلوک اسم نوشته است. از نظر ابراهیم علیزاده این نیروها در چهار پارچه کردستان حضور دارند مهمند، نیرو دارند و در آینده هم دوستی و همکاریشان ادامه خواهد یافت.
اما برای درک عینی و سیاسی این بلوک بندی و اهدافی که تعقیب میکنند لازم است مرور کوتاهی به چگونه شکل گرفتن این بلوک بندی داشته باشیم: تحولات خاور میانه بستر اصلی این بلوک بندی و شکل گیری دو قطب در منطقه شده است. در راس یکی از آنها آمریکا و در راس دیگری روسیه قرار دارد. اما این بلوک بندی در منطقه مرتب متغییر بوده است چون تعادل قوا و منافع میان مدت دولتهای منطقه و جریانات سیاسی کردستان باعث شده است مواردی جابجایی اتفاق بیفتد و یا حتی مواردی را میبینیم یک جریان مشخص در هر دو بلوک دست دارد. نمونه ترکیه یکی از آنها است هم عضو ناتو و هم متحد و نزدیک روسیه است. نمونه دیگر پ.ک.ک است که در سوریه تحت فرمان آمریکا علیه داعش است. همزمان رابطه دوستی با اسد را قطع نکرده است. در بقیه مناطق کردستان نزدیک و هماهنگ با منافع جمهوری اسلامی کار میکند.
تحولات دو دهه گذشته کردستان عراق و تحولات چند سال گذشته در کردستان ترکیه و ایران و سوریه بستر عمومی شکل گیری این دو قطب از احزاب کرد در این کشورها است.
از روزی که حمله آمریکا به عراق مسجل شد، بلوک بندیها و اتحاد و افتراقها در میان احزاب منطقه هم نطفه اش بسته شد. در پرتو حمله اول آمریکا در ١٩٩٠ میلادی به عراق احزاب ناسیونالیست کردستان عراق سال ٩١ به قدرت رسیدند. (تا قبل از این هر دو حزب طالبانی و بارزانی همکار جمهوری اسلامی بودند. نیروهای آنها همراه سپاه پاسداران بارها در جریان جنگ ایران و عراق علیه صدام شرکت کردند. حتی در جریان حمله سپاه برای تصرف حلبجه و بمباران شیمایی این شهر بوسیله صدام که باعث مرگ حدود پنج هزار نفر گردید و متاسفانه گردان شوان ما هم در این منطقه گرفتار شد و از بین رفت، احزاب کردستان عراق و سپاه در یک جبهه بودند و فرماندهیشان به عهده نیروهای جمهوری اسلامی بود.) با بقدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق گرایش معینی در درون کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران جنب و جوش خود را آغاز کرد. از قدرتگیری احزاب ناسیونالیست ذوق زده شده بودند. این گرایش آرام آرام سر بلند کرد و ادعای سهم داشت. آن دوره عبدالله مهتدی قدم به قدم پرچمدار این گرایش شد. سیاست اولیه مهتدی برای نزدیک شدن به احزاب ناسیونالیست کرد بسیار خفیف تر و پوشیده تر از گرایش امروز بخشی از رهبری کومله برای نزدیک شدن به ناسیونالیستها بود.
مهتدی سیاست نزدیکی و همگرایی با احزاب ناسیونالیست کردستان عراق را تحت عنوان “پیدا کردن دوستان و متحدین کومله در میان احزاب کردستان عراق” را پیش کشید.
با نقد سیاست مهتدی و گرایش ناسیونالیستی درون کومله از جانب منصور حکمت، همین رفیق ابراهیم علیزاده مثل امروز منکر وجود گرایشات سیاسی متفاوت در کومله بود. او مدعی بود گرایش ناسیونالیستی هست اما در خارج کومله است نه در داخل کومله. مدتها منکر حتی اختلافات آن دوره بود و استدلال میکرد که همه رهبری حزب و کومله یک سیاست دارند و مصوباتشان هم متحدانه تصویب شده است. حتی خود او عضو فراکسیون کمونیسم کارگری شد. بنابر این یکی از نتایج تحولات سیاسی و اجتماعی قدرتگیری ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق تکان خوردن گرایش ناسیونالیستی در رهبری کومله بود و آن دوره پرچم این گرایش در دست عبدالله مهتدی بود. حدود هشت سال بعد از جدایی کمونیسم کارگری مهتدی به حد “بلوغ” رسید و در دوره برو بیای اصلاح طلبان حکومتی در ایران، رسما پرچم ناسیونالیسم کرد و انحلال حزب کمونیست ایران را بلند کرد.
در این شرایط بود رفیق ابراهیم علیزاده تلاشش برای نگهداشتن مهتدی به بن بست رسید و اعلام کرد آنها از خط سیاسی کومله فاصله گرفته اند. در همین شرایط هم او نخواست بگوید مهتدی پرچم ناسونالیسم کرد و قوم پرستی را بلند کرده است. با این تحول عملا مهتدی از سالن چپها رسما به سالن ناسیونالیستها با رنگ غلیظ قومی تشریف فرما شد. سازمان زحمتکشان را علم کرد و اسم کومله را به سرقت برد. همزمان پیغام هایش را برای دو قطب اصلاح طلبان حکومتی و کارمندان وزارت خارجه آمریکا فرستاد. منتظر پاسخ ماند اما از هیچ طرفی جدی گرفته نشد. سرخوردگی این تلاش ناموفق در میان آنها انشعاب بعدی را رقم زد و عمر ایلخانیزاده از مهتدی جدا شد.
چند سال بعد بخشی از همین گرایش باز هم در میان کومله با پرچم “کومله اجتماعی است و همه چیز است و حزب کمونیست ایران هیچ نیست و باری بر دوش کومله است و…” به رهبری ساعد وطن دوست سر بلند کرد. آنها فراکسیون تشکیل دادند. رهبری کومله با این اتفاق یکبار دیگر شاهد عروج جناح ناسیونالیست درون رهبری خودش شد و آنها را اخراج کرد.
اکنون هم یک بار دیگر همگان شاهد طرح دوباره این مسئله از جانب بخشی از رهبری کومله هستیم. اما اینبار با پوشش نقد حزب کمونیست ایران “چرا کارگری نشده است” پرچمش را بلند کرده است. این گرایش با صراحت تمام میگوید: چون حزب کمونیست ایران کارگری نشده است بهتر است پرچم کردی را به اسم کومله بالا ببریم و نیرو صرف حزب کمونیست ایران نکنیم. اینها خیلی صریحتر و با سرعت بیشتری از مهتدی میگویند “حزب کمونیست ایران از اول هم نباید تشکیل میشد.” به زبان بی زبانی این گرایش دارد میگوید: حالا که حزب کارگری نشد و سوسیالیسم هم ممکن نیست پس زنده باد قوم کرد. این گرایش حتی وقتیکه نتوانسته حزب را منحل کند و پرچم کردایتی بلند کند وموقتا عقب نشسته است، نمیگوید آن سیاست نادرست بود. رسما از تلویزیون کومله میگوید: فعلا رهبری کومله قدرت پذیرش بلند کردن این پرچم کردایتی را ندارد پس آنرا در طاقچه میگذاریم تا روز خودش برسد.
در بیرون کومله همان دهه نود میلادی حزب دمکرات کردستان ایران منتظر حمله آمریکا به ایران بود. بوش سه محور شر تعریف کرده بود جمهوری اسلامی یکی از آنها بود. وقتی حمله اتفاق نیفتاد حزب دمکرات هم انشعاب کرد. جناح “واقعگرای” این حزب به این نتیجه رسید که فعلا اصلاح طلبان حکومتی در ایران در بورس هستند و باید به آنها نزدیک شد. خالد عزیزی در مقام دبیر کلی شاخه انشعابی بارها در جریان انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی استان و… فراخوان شرکت مردم در انتخابات داد. مذاکراتی در سطح محدود با مقامات پایین سپاه پاسداران کرد و به نتیجه نرسیدند. با این اقدامات تلاش کردند پیغام همزیستی و حتی همکاری به جمهوری اسلامی بدهند. اما جمهوری اسلامی به کمتر از تسلیم کامل آنها راضی نبود.
(خالد عزیزی که در دوران تشکیل حزب کمونیست ایران عضو کومله بود و مخالف تشکیل حزب، بسیار خودآگاه تر از مهتدی و ساعد وطن دوست جمال بزرگپور و طیف ناسیونالیست فعلی کومله که با پرچم سوسیالیم در یک کشور عملی نیست و… رفت با حزب دمکرات و در جنبش و حزب خودش کار کرد.) اما ناسیونالیستها درون کومله هر بار به شکلی فرصت طلبانه و تحت لوای کدهای انحرافی همان پرچم را بلند میکنند.
در کردستان عراق جنگ حزب بارزانی و طالبانی بر سر قدرت و ثروت در دهه نود میلادی تا جایی پیش رفت که بارزانی دست به دامن صدام حسین شد و طالبانی دست به دامن سپاه پاسداران. بعدا این دو در واشنگتن نزد ولی نعمتشان آشتی کردند. اما از همین دوره بارزانی به اردوغان و آمریکا تکیه زد و طالبانی پیوندش با سپاه قدس جمهوری اسلامی محکمتر کرد.
پ.ک.ک که سالها از حمایت اسد برخوردار بود بعدا تحت تاثیر توافق اسد و اردوغان تحت فشار قرار گرفت. در اثر این فشار که از جانب سوریه وارد میشد رهبری پ.ک.ک ناچارا به کوههای سعب العبور قندیل پناه برد. اوجلان راهی کشور ثالث شد اما در مسیر سفر دستگیر و به زندان امرالی در ترکیه برده شد.
بعد از این تحولات پ.ک.ک هم سیاست منطقه ای و هم تاکتیک محلیش را قدم به قدم تغییر داد و وارد مذاکره با اردوغان شد. اردوغان متوجه شد در طول مذاکره پ.ک.ک حزبی به اسم حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه سازمان داده است و بر کردستان سوریه هم مسلط شده است. این تحول باعث شد اردوغان مذاکره را قطع و جنگ را از سر بگیرد.
از سال ٢٠١١ که تحولات انقلابی در کشورهای عربی آغاز شد سرعت افتادن دیکتاتورها چنان بود که همه قدرتهای منطقه ای و جهانی را ترساند. آنها در سوریه جلو این سیل را گرفتند. جنگ داخلی راه انداختند. حکومت اسد تضعیف شد. پ.ک.ک و پژاک سال ٢٠١٢ در مرزهای ایران و عراق درگیر جنگ با جمهوری اسلامی بودند. اما بدون مقدمه و در فاصله کوتاهی آتش بس برقرار شد و هدیه های جمهوری اسلامی به پ.ک.ک رسید. هم پول و هم اسلحه هدایای ارسالی قاسم سلیمانی به پ.ک.ک بود. بعد از آتش بس پ.ک.ک. و جمهوری اسلامی بود که نیروهای پ.ک.ک به اسم ی.پ.گ به کردستان سوریه رفتند و قدم به قدم مناطق کردستان سوریه را از ارتش سوریه تحویل گرفتند.
جابجایی چنان منظم اتفاق افتاد که نه مردم درگیر جدال با حکومت شدند و نه مجالی برای دیگری نیروهای سیاسی موجود با حکومت بود. زیرا این جابجایی به شکلی منظم و برنامه ریزی شده انجام شد. نیروی ارتش سوریه عقب می نشست و اسلحه و امکانات و پایگاههای نظامی خود را به ی.پ.گ تحویل میدادند. به این شکل نیروی ی.پ.گ آغاز به فعالیت کرد و تمرکز پ.ک.ک بر کردستان سوریه عملی شد.
سال ٢٠١٤ با حمله برق آسای داعش این نیروی تروریست مورد حمایت اردوغان و عربستان و قطر بخش وسیعی از خاک سوریه و عراق را تصرف کرد. این نیرو به دروازه های بغداد رسید. همزمان اعلام کرد “تمام ممالک اسلامی” در آفریقا و آسیا را تصرف میکند و خلافت خود را برقرار میکند. دولتهای منطقه و خود آمریکا که هر کدام به نحوی این جریان تروریستی را تقویت کرده بودند نگران شدند که کنترل منطقه تماما از کفشان برود.
اینجا بود که مقابله با داعش آغاز شد. پیشروی این نیرو به سمت بغداد سد شد. آنها برای رسیدن به اهدافشان باید شمال عراق و سوریه را به ترکیه وصل میکردند و برای رسیدن به این هدف حمله را به کردستان آغاز کردند. جنگ کوبانی در این چهار چوب قابل توضیح است. حمله داعش به شنگال و مخمور و کرکوک و اربیل خطر فوری بود و نیروهای پیشمرگ توان مقاومت نداشتند و به سرعت در حال فرار بودند. آمریکا برای سد کردن این حملات به کردستان وارد عمل شد. در اطراف شنگال و در کوبانی داعش را میخکوب کردند. هزیمت داعش از کوبانی آغاز شد. همکاری ی.پ.گ و آمریکا هم در این چهارچوب قابل توضیح است. پروسه شکست نظامی داعش آغاز شد. تمام مناطق تحت حاکمیت آنها یکی بعد از دیگر تصرف شد. اکنون جریانی پراکنده و مخفی در عراق و سوریه هستند.
بر بستر تحولات سوریه و عراق جمهوری اسلامی و اسد خود را پیروز جنگ سوریه میدانستند. روسیه هم قدرت جهانی حامی آنها است و پیروزی را ازآن خود میداند. آمریکا در عراق و سوریه بیشترین نیرو و امکانات نظامی و مالی صرف کرد اما حکومت سوریه و عراق عملا به دست دوستان جمهوری اسلامی افتاد. در متن این تحولات بلوک بندی احزاب ناسیونالیست کرد را راحت و با فاکتهای عینی و مادی میتوان نشان داد.
جمهوری اسلامی و اسد و حزب الله در میان احزاب ناسیونالیست کرد متحدینی دارند که در راس آنها پ.ک.ک و اتحادیه میهنی و بعد از آنها جنبش تغییر یا حزب گوران قرار دارند. اکنون ی.پ.گ در سوریه تحت فرمان آمریکا است اما رابطه اش با اسد هیچ وقت قطع نشد. از نظر سیاسی و بلوک بندیهای منطقه ای نیروهای اقمار پ.ک.ک در عراق و ترکیه و ایران دوستان نزدیک جمهوری اسلامی هستند و رابطه غیر رسمی اما دوستانه ای بین پ.ک.ک و جمهوری اسلامی برقرار است. اتحادیه میهنی هم از قبل دوست نزدیک جمهوری اسلامی بوده و حزب گوران یا جنبش تغییر هم از نیروهای نزدیک به جمهوری اسلامی است.
بارزانی هم در عراق و ترکیه و سوریه و ایران احزاب و جریانات اقمار خود را سازمان داده و یا تقویت میکند. حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان مهتدی و ایلخانیزاده در این کمپ قرار گرفته اند. اینها آماده هر نوع فرمانبرداری از آمریکا و متحدین آمریکا در منطقه هستند. کسی که این تحولات را مرور کرده و یا امروز مرور کند به دلیل قطب بندی نیروهای ناسیونالیست کرد در کردستان و چسبیدن کومله به یکی از این قطبها را به شکل عینی پی میبرد. خلاصه کنم اکنون دو مرکز جریانات ناسیونالیسی در میان احزاب کرد شکل گرفته است. یکی مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کرد نزدیک به بارزانی و دیگری تشکلی به اسم کنگره ملی کرد که پ.ک.ک آنرا سازمان داده است و احزاب و جریانات اسلامی و ناسیونالیست را دور هم جمع کرده است و کومله هم یکی از آنها است. حال ما میخواهیم کومله از این مرکز فاصله بگیرد و رفیق ابراهیم علیزاده بر همکاریش با این مرکز پافشاری میکند.
۴. همزمان با فشار کمونیستها روی این خط سازش، یکهو در حزب کمونیست ایران یک عده جرئت کردند یک سری مباحث را بیرون بریزند. ربط بین این دو ماجرا چیست؟
محمد آسنگران: من تصور نمیکنم این دو مسئله ربط مستقیمی با هم داشته اند. زیرا اختلافات آنها سابقه چند ساله دارد. اگر دو موضوع به هم ربط داشته اند نتیجه انتخابات کنفرانس خارج کشور حزب کمونیست ایران و علنی شدن این مباحث بود. زیرا در این کنفرانس معلوم شد جناح چپ به شکل حذفی کنار گذاشته شدند. چپها متوجه این واقعیت شدند جناح مقابل تصمیم به حذف آنها گرفته است. و این سناریو میتواند در کنگره آتی هم اتفاق بیفتد.
۵. فرق مباحث الان درون کومله با دوره جدایی یک شبکه دیگر قوم پرست به رهبری عبدالله مهتدی کدام است؟ آیا باز هم جدال بر سر نام است؟
محمد آسنگران: نه آن دوره جدال بر سر نام بود و نه امروز جدال این است. جدال بر سر ناسیونالیسم و کمونیسم است. دقیقتر اگر بخواهم بگویم جدال امروز آنها جدال چپ و راست درون این سازمان است. این جدال در دوره های معینی سر باز کرده است. اما هیچ دوره ای مثل این بار چپ درون کومله و حزب کمونیست ضعیف نبوده است. خارج از شدت و غلظت این دو گرایش و یا درست و نادرست بودن این اسم گذاری و تقسیم بندی آدمها، مباحث و سیاستهای آنها نشان میدهد راست کومله این بار عزم جزم دارد تکلیف را یکسره بکند. زیرا تحلیلشان این است که میتوانند این بار چپ را شکست بدهند و یک بار برای همیشه میخواهند به این دردسر خاتمه بدهند. حتی تمام نفرتشان از منصور حکمت و چپ را میخواهند این بار با به زمین کوبیدن چپ درونشان خالی کنند و پیروزی را جشن بگیرند.
با همین پیش بینی و تدارک و آماده سازی بوده است که گرایش راست قبلا برای خودش تاریخ سازی کرده است. تاریخ کومله و حزب کمونیست ایران را دستکاری و تفسیر به میل کرده است. اسناد را بی اعتبار و ادعا را معتبر دانسته است. طوری این تاریخ سازی چیده شده است که دیگر گرایشات ناسیونالیست جدا شده از کومله را متقاعد کند که با این تفاسیر کنار بیایند. زیرا کسانی از جناح راست گفته اند اکنون “تئوریسین خودمان و مفسر خودمان و تاریخ نویس خودمان و تاریخ خودمان و قهرمانهای خودمان را داریم همه به نفع کومله و کرد است.” عنصر “خارجی، بیگانه و غیر کردی” مثل منصور حکمت دیگر معتبر نیست و در این تاریخ هم نقشی نداشته است. ابراهیم علیزاده خودش در این تاریخ بوده و مباحثش هم اینرا ثابت کرد که تاریخ کومله و حزب کمونیست چنین است که او گفته است. حالا هم حزب کمونیست را باید قدم به قدم کنار گذاشت. اما حتی برای ساختن حزب کمونیست هم کردها سیاست و تئوری و نقشه و برنامه اش را داشتند. اگر اشتباهی شده است افراد غیر کرد را جایی وارد کردند و این اشتباه تکرار نمیشود. این آن تصویری است که تاریخ پردازان جناح راست کومله به گرایشات جدا شده از این سازمان داده اند. این تصویر بخش قابل توجهی از اعضا و کادرهای کومله امروز است. ابراهیم علیزاده به این جنبش و این فعالین تکیه داده است. حرفهای چپ و همکاری با چپ و گفتن از کارگر و… دکور و تزئیینات این پروژه هستند. ما تلاش کردیم این پروژه را مانع بشویم به هفش نرسد. اما اینبار آنها بسیار صریح و روشن با پرچم ناسیونالیسم کرد به میدان آمده و نمیخواهند کوتاه بیایند.
راستهای جدا شده از کومله دفاعشان از سیاستهای ابراهیم علیزاده با این تفاسیر و تاریخ سازی هماهنگ است. آنها بارها نوشته و گفته اند چپ اگر غیر از اینرا بگوید جایش در کومله و حزب نیست. فرهنگ تحکم آمیز و تهدید و توهین و تحریک فرهنگ عقب مانده چنان رو آمده است که در این چند هفته گذشته یک بار دیگر لجنزار ناسیونالیسم کرد درون کومله را جلو چشم همگان قرار داد.
جناح راست قبلا تلاش کرده است پیشینه نظری و تئوریک برای خود سرهم بندی کند. اعتماد بنفس پیدا کرده است. تحولات منطقه ای و ایران را به نفع خود میبیند. زیرا فکر میکند نهایتا چه با دخالت آمریکا و چه بدون دخالت آمریکا کردستان متحزب منتظر هیچ فرم حکومتی و تعیین تکلیف سراسری نمیشود و احزاب حاکمیتشان را در کردستان اعمال میکنند و حکومت کردی تشکیل میدهند و کومله هم باید متحدین مسلح خود را داشته باشد تا سری توی سرها باشد. از این زاویه است که ابراهیم علیزاده میگوید “قیصری ک.ن.ک را به خاطر دستمال کمونیسم آتش نمیزند.”