بنا به اعلام ستاد انتخابات کشور از آن جایی که هیچ یک از چهار نامزد ریاست جمهوری بیش از نیمی از آرای صحیح را به دست نیاوردند، انتخابات به دور دوم کشیده شده و مسعود پزشکیان و سعید جلیلی جمعه آینده برای کسب آرا رقابت میکنند. ستاد انتخابات وزارت کشور نرخ مشارکت را ۴۰ درصد اعلام کرد، که پایینترین نرخ مشارکت در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران است.
تحلیل بی بی سی
پزشکیان و مرحلۀ دوم انتخابات,مصطفی دانشگر، تحلیلگر سیاسی
بر اساس نتایج اعلام شده از سوی وزارت کشور ایران، مسعود پزشکیان و سعید جلیلی به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ راه یافته اند و رقابت میان این دو در جمعه آینده تعیین کنندۀ رییس جمهور دولت چهاردهم خواهد بود. محمدباقر قالیباف حمایت خود را از سعید جلیلی اعلام کرده و به نظر می رسد اردوگاه اصولگرایان از بازگشت مجدد نیروهای اصلاحطلب به قدرت هراسان شده اند.
در این میان به نظر میرسد که پرسش تعیین کننده راهبرد کمپین مسعود پزشکیان برای پیروزی در این رقابت در وضعیت قهر گسترده ای است که شهروندان با صندوق رأی داشتهاند. هر چند دوگانۀ کلاسیک بد و بدتر توانست بخشی از جامعۀ خسته، نومید و معترض ایرانی را به حضور و حمایت از نمایندۀ جبهۀ اصلاحات متقاعد سازد اما در عین حال آقای پزشکیان همزمان کوشید بخشی از آرای حاشیه و پیرامون را مجذوب ساده زیستی، پاک دستی و منش تعامل گرایانۀ خود سازد. به نظر می رسد طی روزهای پیش رو این ترکیب متناقض از رأی دهندگان کمپین انتخاباتی آقای پزشکیان را بر سر یک دو راهی دشوار قرار دهد که می تواند تعیین کنندۀ خروجی نهایی این انتخابات باشد.
از سویی تداوم روش محافظهکارانۀ آقای پزشکیان در پرهیز از انتقاد از وضع موجود و ریشه یابی و تعیین نسبت با سیاستهایی که اسباب آن بوده اند قادر نیست ظرفیت های تازه ای از خیل عظیم جامعۀ معترض به ویژه زنان و جوانان را جذب کارزار انتخاباتی وی سازد. از طرف دیگر تداوم و تکرار راه حل استفاده از ظرفیتهای کارشناسی یا وفاق و همدلی ملی بدون ارائۀ چشمانداز مشخص و روشن برای تحقق این وعده ها و عدم ورود به مسائل حساس کشور در حوزه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی کشور طی مناظرههای احتمالی پیش رو میتواند حتی اسباب سرخوردگی و نومیدی را در میان بخشی از رأیدهندگان فعلی او رقم زند.
در این میان به نظر می رسد یکی از گزینه های پیش روی مسعود پزشکیان و جبهه اصلاحات تجدید نظر در همراهان ستادی و مرزبندی با چهرههایی است که طی روزهای آینده میتوانند به پاشنۀ آشیل کمپین وی در جریان رقابت پیش رو باشند. چهرههایی که از کابینۀ پزشکیان تصویر دولت سوم روحانی را تداعی میکنند و نه دولت سوم خاتمی.
راهکار دیگر پیش رو، جلوگیری از فشارهای رسانهای ستادیها برای متقاعد ساختن رهبران تحریم کنندۀ بخش پیشروتر جبهۀ اصلاحات به عقبنشینی از موضع تحریم است. این فشار رسانهای می تواند نتایج معکوسی را به همراه داشته باشد و تحریمکنندگان خاموش انتخابات را به تحریمکنندگان فعال انتخابات بدل سازد و مشارکتی حتی کمتر از مشارکت کنونی را سبب شود.
بی بی سی
انسداد سیاسی: دستاورد یک انقلاب اجتماعی از رمقافتاده,مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی
حکومتهای اقتدارگرای برخاسته از یک انقلاب به آسانی سرنگون نمیشوند.
چین، کوبا، نیکاراگوئه و ایران نمونههای این ادعا هستند. آنجا نیز که رژیمهای استبدادی سرنگون شدهاند این امر بیشتر ناشی از جنگ درونی صحبمنصبان قدرت بوده تا توفیق جنبشهای اجتماعی. فروپاشی شوروی، یوگسلاوی و رومانی را در این زمره میتوان شمرد.
ناتوانی جنبشهای اجتماعی مانند جنبش «زن، زندگی، آزادی» در تغییر رژیم دال بر بیاهمیتی آنها نیست. این گونه جنبشها مشروعیت حکومتها را زیر سوال میبرند و به ریزش نیروهای طرفدار حکومت نیز سرعت میبخشند. جمهوری اسلامی نیز اکنون با این واقعیت دست به گریبان است.
آخرین انتخابات مجلس و انتخابات کنونی ریاست جمهوری پایینترین درصد مشارکت برای این دو نهاد را در چهار دهه گذشته رقم زده است. شرکت ۴۰ درصد رایدهندگان در هر یک پیغامی مهم به حاکمان است که اکثریت شهروندان از وضع موجود ناراضی هستند و فلسفه «کارها دست خداست، ماشالله بد نیست و انشاالله خوب میشود» را نمیپسندند.
جامعه ایران از لحاظ بلوغ سیاسی باردار شده و نظام سیاسی دردهای زایمان را تجربه میکند. بی شک هنوز به مرحله وضع حمل نرسیدهایم ولی دیدن این روند را جای هیچگونه انکار نیست. دستاورد یک انقلاب از رمق افتاده انسداد سیاسی است و قهر و بیتفاوتی انبوه مردمان میوه موفقیت سیاست سرکوب است.
در جوامعی مانند ایران که ماشین حکومت مجهز به ضربهگیرهایی مانند احزاب واقعی و نمادهای غیر دولتی موثر نیست، مردمان فشار حاکمان را به شکلی بس مستقیم بر گرده خود حس میکنند. آنها که چاره را لزوما طغیان خیابانی نمیدانند معتقدند باید از هر روزنهای برای تغییر استفاده کرد چرا که سیاست اغلب حوزه انتخاب میان ناخوشایند و فاجعه بار است. اینان بر این باورند که باید نارضایتی را به چیزی فراتر از بدبینی و ناامیدی تبدیل کرد.
اگرچه امیدهای کوتاهمدت بیهودهاند ولی کنارهگیری طولانی نیز به منزله خودکشی است. این مردمان دیروز پای صندوقهای رای رفتند و هفته دیگر نیز این کار را تکرار میکنند.