من هشت بار بازداشت شدم و هشت سال در زندانهای جمهوری اسلامی بودم

رسوایی جدید و انکار نشدنی برای رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی

یک دوربین به من بدهید درون زندانها بروم تراژدی های وحشتناکتری را ضبط میکنم

وقتی کلیب های اوین بیرون آمد و زمانی که این نوشته را می‌نوشتم تمام آن سالها وآن لحظات همچون فیلمی جلوی چشمانم رژه میرفت و اشک هایم جاری شدن, ما هرگز سزاوار اینهمه آزار و اذیت, شکنجه ومحرومیت و بی حرمتی واینکه جلوی دیدگانمان بهترین عزیزانمان را ازدست بدهیم, نبودیم.

من (اسعد) معروف به بهنام ابراهیم زاده هستم کسی که هشت بار بازداشت شدم و هشت سال در چندین زندان جمهوری اسلامی بودم. زندان اوین، رجایی شهر، دیزل آباد کرمانشاه و چندین بازداشتگاه پلیس امنیت شکنجه گاههایی هستند که به شخصه دیده و تجربه کرده ام.

این روزها فیلمهایی از زندان اوین زندانی که به تعبیر نمایندگان رژیم جمهوری اسلامی (چند سال قبل از آن بازدید کردند) هتل میباشد، در فضای مجازی منتشر میشود. انتشار این کلیپ ها شاید برای بخشی از افکار عمومی شوک برانگیز و تعجب آور باشد. اما برای من و کسانی که زندانهای رژیم را تجربه کرده اند، هیچ تعجبی در بر ندارد. اینها واقعیت های چهل و دوسال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی است که تنها گوشه ای ازآن توسط هکرهای گروه عدالت علی به بیرون مخابره شد دیدن این فیلمها از دوربینهای زندان اوین برای من به شخصه تداعی کننده ی تمامی لحظات سخت، وحشتناک و آزار دهنده شکنجه های جسمی و روحی است. از سلول‌های انفرادی وزارت اطلاعات، دو الف سپاه، دویست و چهل گرفته تا بند ۳۵۰ و دیگر بندهای عادی هفت و هشت ..یک یک بندهای رجایی شهربند شش آدمخواران ودیزل اباد کرمانشاه .

https://www.youtube.com/watch?v=hWMJ8k95WeQ


انتشار این فیلمهای حاوی خشونت از زندان اوین تنها بخشی بسیار کوچکی از خشونت ها و آزارهای سیستماتیک هر روزه است که بدور از دید و در خفا بر زندانیان تحمیل می شود. اگر روزی دوربین های بند وزارت اطلاعات دو الف، دیگر بندهای امنیتی و زندان هایی چون عادل آباد شیراز، تهران بزرگ، دیزل آباد کرمانشاه کهریزک و آگاهی شاپور و زندان زابل و…بازبینی کنند و به فیلم های دهه هشتاد و نود دسترسی پیدا کنند ابعاد ضد انسانی تر و وحشتناکتری از این رژیم آشکارتر خواهد شد و شک ندارم افکار عمومی را متوجه یک تراژدی وحشتناکتر خواهد کرد(این فیلم ها در مقابل هرآنچه من طی سالها زندان با آن روبرو بوده ام ولمس کرده ام چندان مهم وشوک برانگیز نیست.

من در مجموع نزدیک به یکسال در انفرادی بودم روزی که به سلول و اتاق بازجویی وزارت منتقل شدم بازجو من را از جلو به دیوار اتاق بازجویی چسپاند و گفت اینجا آخر خط است خدا تو را اینجا آورده اما خدا هم نمی‌تواند تو را از اینجا بیرون ببرد. از همان روز بازجویی ها همراه با خشونت، توهین، هتاکی و فحاشی شروع شد.


همراه باز جوها فرد قوی هیکلی هم به عنوان شکنجه گر قرار داشت و هیچ سوال و جواب را بدون ضرب و شتم وهتاکی انجام نمیدادند. آنها دست و چشمان مرا بسته و به شدت مرا مورد انواع شکنجه ی ضربات باتوم، شلاق کابل و مشت و لگد قرار میدادند. این شکنجه ها به حدی بود که توان برگشت به سلول را نداشتم و ماموران زندان خودشان زیر بغلم را گرفته و مرا به داخل سلول انتقال میدادند.در آن لحظات تنها آرزوی که داشتم مرگ وخلاصی از این وضعیت جهنمی بود شکنجه و آزارهای روحی هم که سنت همیشگی شکنجه گاههای رژیم جمهوری اسلامی است(شکستن قفسه سینه واسیب دیدگی گوش وزخمی شدن بخش های از بدن ) و من هم از این آزارها در امان نبودم. الفاظ و فحش های رکیک، تهدید به اعدام با ایجاد صحنه اعدام نمایشی اینکه نیمه شب مرا صدا میزدند ومیگفتند نماز صبح را بخون میایم دنبالت به یک زیرزمین میبردند و طناب بر گردنم می انداختند. گاهی هم با تهدید به آزار جنسی مرا مورد شکنجه و آزار قرار میدادندبازجومیگفت اگر اعتراف نکنی تورا میدهم دست چهارتا بسیجی بهت تجاوز کنند( شیشه نوشابه) ووووچهار دست وپا راه بری وعین سگ واق واق کنی وقتی من معترض میشدم میگفت قبلا ما اجازه این کار از رهبر گرفته ایم.

محرومیت از حق تلفن، ملاقات با خانواده، ایجاد وحشت از طرف بازجویان اینکه همسر، پدر وخانواده ات را هم گرفتیم و دارند بازجویی می‌شوند، گاه صدای ناله های دیگر زندانیان را که میشنیدم بازجو میگفت این صدای برادرت یا همسرت است که داره شکنجه میشود. تمام تلاش بازجویان برای اعتراف اجباری به نکرده هایی بود و هست که آنها دنبالش هستند. شکنجه گر و بازجو می‌زدند، من درد میکشیدم و ناله میکردم و آنها می‌خندیدند و مرا با الفاظ رکیک خطاب می‌کردند.
کلیپ آماده شدن گارد به بند زندان هم تداعی کننده ی حمله گارد زندان اوین در پنج شنبه سیاه در ۲۸ فرودین ۹۳ برایم بود که قبلا راجع به این حمله و جزئیات آن نوشته ام.


اگر روزی دوربین های زندانهای رژیم بازبینی شود حتما عامل قتل و مرگ زنده یاد شاهرخ زمانی، میرصیافی وهدی ثابر و دیگر مرگهای مشکوک مشخص خواهد شد. من همبند و همرزم شاهرخ زمانی فقید وهدی ثابر عزیز ومحسن دکمه چی بودم شاهرخ زمانی وهدی ثابر روزی دو ساعت در هواخوری زندان ورزش میکردند شاهرخ هیچ پرونده پزشکی هم نداشت اما در نهایت به طرز بسیار مشکوکی در زندان کشته شد.


شرایط درد و رنج و اعتصاب غذاها که به دلیل تبعیدهای کینه توزانه و دلایل دیگر بر شاهرخ زمانی، ارژنگ داودی، خود من، دهها و صدهها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگر در زندانها تحمیل میکردند و میشد، در این نوشته نمیگنجد.
تجاوز جنسی به زندانیان و عروس کردن زندانیان کم سن وسال در بندجوانان وبندشش معروف به بند ادمخوران رجایی شهر و اجاره کردن زندانيان کم سن وسال از طرف افسرنگهبان بند به دیگر زندانيان برای سکس ومافیای ورودموادمخدر ودرگیری های گروهی وباندی دهها موارد دیگر نقض فاحش حقوق بشر و توحش و بربریت این نظام است.


من در زندان اوین، رجایی شهر و دیزل آباد کرمانشاه شاهد مرگ بسیاری از همبندان خود بوده ام این مرگها یا به خاطر شکنجه های پی در پی یا اعدام و یا عدم رسیدگی پزشکی و خودکشی زندانی بوده است. در این موارد من چندین گزارش، مستندات از زندان اوین و رجایی شهر منتشر کرده ام.(گزارش با اسامی کامل زندانیانی که زخم بسترهپاتیت وایدز گرفتند در اتر عدم رسیدگی پزشکی جان خودرا ازدست دادند گزارش در مورد گیری های گروهی به خاطر مافیایی ورودموادمخدر.

https://twitter.com/i/status/1430925881879539718

گزارش:

درمورد وارد کردن موادمخدر توسط زندانبانان وشخص حسینی مسول بنددودالرقران خواهر زاده امیریان معاون زندان رجایی شهر که درنهایت منجر به بازداشت حسینی شد گزارش درموردمحمدمردانی وامیریان از رئیس ومسولان تراز اول زندان رجایی شهر گزارش از اعدام های که هرهفته یکبار از پنجره بنددودالرقران عیننا مشاهده میکردم وسوقصدها ولخت کردن ها وشینع ترین آن وقتی زندانی بعداز اعزام به دادگاه یا مراکز درمانی به زندان وقرنطینه زندان برمی‌گشت مسولان زندان وی را به اتاق پارک میبردندوقرص تخلیه وبه خوردش میدادندوبایدهرچندبار روی کاسه دستشویی میرفت باوجود بودن دوربین ودر حضور یک مامور دستشویی میکردتا اگر از معده ودستشویی وی بسته موادبیرون بیایدضبط وبرای زندانی پرونده سازی کنندسه روز زندانی را در همچین حالتی که قرص خورش میکردندنگه میداشتند. یکی از بارزترین وشنیع ترین نوع شکنجه وهتک حرمت.


انتشار این فیلمها از زندان اوین در مقایسه با فاجعه ای که هر روزه در زندان های به مراتب بدتر، کلانتری ها و مراکز پلیس ازجمله آگاهی شاپور و در دیگر زندان ها ومراکز امنیتی برروی زندانیان اعمال میشود تنها قطره ای از دریا است! زندان تهران بزرگ، عادل آباد شیراز، دیزل آباد کرمانشاه، آگاهی شاپور و کهریزک ووو..جهنمی است که یه اراده عمومی می طلبد تا جمهوری اسلامی را وادار کرد که به نهادهای حقوق بشری، گزارشگر ویژه حقوق بشر جاوید رحمان و یا سازمان عفو بین الملل اجازه ی بازدید از زندانهای رژیم داده شود.


انتشار این کلیب ها هر چند فقط ذره ای ازتوحش و شکنجه گاههای جمهوری اسلامی را نشان میدهد اما مهر تایید محکمی بر تمام گزارش ها و بیانیه های افشاگرانه ی ما زندانیان سیاسی است که سالهای زیادی از عمرمان را در زندان های رژیم سپری کردیم و نیز یک رسوایی جدید و انکار نشدنی دیگر برای رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی

فرجام سخن اینکه:

خطابم به ریسی وشخص خامنه ای است با وجودتمام هزینه های که امکان دارد.برایم در پی داشته باشد.اگر مسولان حکومتی صادق هستند.حاضر نیستندگزارشگرویژه حقوق بشر ویا نمایندگان صلیب سرخ را به درون زندان ها راه بدهند حاضرم تنها با یک دوربین ساده ودر پوشش یک زندانی بازداشتی به درون زندان های ایران بروم گزارش ومستندات واز وضعیت زندان وهرانچکه درون زندان های جهنمی حکومت می‌گذرد به ثبت برسانم ..آقای ریسی وریس سازمان زندان ها وآقای محمدی ریس زندان اوین واژه ای پوزش ومعذرت خواهی شما از رهبر وامام زمان هیچ دردی از زندانیان سیاسی وخانواده های آنان ومن نوعی که جوانی وزندگی وتنها فرزندم ودر این راه به خاطر سالها زندان وحبس ازدست دادم دوا نمی‌کند پوزش ومعذرت خواهی شما نمیتواند مرهمی بر درد خانواده امیر میرصیافی ها وشاهرخ زمانی ها وهدی ثابر ها ودکمه چی ها ودهها زندانی که یا در اثر شکنجه شما وعدم رسیدگی پزشکی جان باختندیا به طرز مشکوکی زندگی انها به پایان رسید..شما اینقدر وقیح وبی شرم ومیز گویید ای چاپلوسی از رهبر معذرت خواهی کردید این در حالی است بایداز مردم ایران وخانواده های زندانیان وزندانیان سیاسی معذرت خواهی میکردیدشرم بر شما .


بهنام ابراهیم زاده شهریورماه ۱۴۰۰