شرکت کنندگان در میزگرد: فراز آزادی – پرستو داوری -جلیل جلیلی – بابک شفق
1-به نظر شما چرا مردم به خیابانها ریختند و با شعارهای تند علیه رژیم اعتراض کردند؟
فراز آزادی – مردم از زندگی جهنمی در ایران، که نتیجه 39 سال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی بر ان جامعه بوده، به تنگ آمده اند. مردم از بیکاری، فقر، محرومیت، تبعیض و نابرابری و زندگی در چهار پنج برابر زیر خط فقر خسته شده اند. مردم به خیابان امدند که بگویند: مرگ بر دیکتاتور، مرک بر بیکاری، مرگ بر خامنه ای، مرگ بر روحانی و مرگ بر جمهوری اسلامی، تا نفرت خودشان را از این حاکمیت نشان داده و خواهان بزیر کشیده شدن آن شوند.
پرستو داوری – خیزش مردم نتیجه ی طبیعی ومنطقی وانقلابی علیه شرایط عینی جامعه، اعم از گرانی وبیکاری وفقر وفقدان آزادیهای فردی واجتماعی وسیاسی وبه طور کلی مجموعه شرایطی بود، که به آن، کارد به استخوان رسیدن توده ی عظیم مردم در سراسر ایران می توان گفت واز طرفی نمایان گر رشد آگاهی طبقاتی کارگران وزحمتکشان وطبقات فرودست جامعه بود.این خیزش برآیند جنبش های اعتراضی موجود در یکی دو سال اخیر بود که نیروهایشان بطور مجزا، اما مداوم، برای احقاق مطالبات خود به خیابانها آمده بودند، اما نتیجه ای نگرفته بودند. این خیزش پیوند جنبش کارگری، دانشجویی، زنان، مالباختگان، بیکاران وگرسنگان، وآزادیخواهی بود .از انسجام وپایداری بی نظیری برخوردار بود .سراسری بود ووحدت عمل ووحدت محتوا و وحدت زمانی داشت. پیگیر ومقاوم بود وتاریخی شد ودر تاریخ مبارزات جامعه از لحاظ عمق مبارزه ی طبقاتی بی نظیر بود و ریشه های اصلی سیستم طبقاتی سرمایه داری را زیر سوال برد .
جلیل جلیلی – در کشوری که حد اقل دستمزد و حقوق کارگران یک چهارم زیر خط فقر است و این حقوق ها نیز ماه ها پرداخت نمیشود، در کشوری که حقوق زنان در قوانین نصف مردان است، در کشوری که نان آور اغلب خانواده ها باید برای تامین حداقل مایحتاج زندگی چند شیفته کار کنند ، در کشوری که جوانانش هیچ امیدی برای آینده خود ندارند، در کشوری که حاکمین و اداره کنندگانش ثروت آن جامعه را آشکارا میدزدند و میچاپند و هرگونه اعتراضی را با انگ ضد امنیتی سرکوب میکنند ، انتظار اینکه مردم این جامعه در هر فرصتی به خیابانها سرازیر شوند و برای بزیر کشیدن مصببین این وضعیت قیام کنند، طبیعی ترین انتظار است. ایران چنین کشوری است و مردمانش در چنین شرایطی زندگی میکنند و بهمین خاطر مردم این کشور به خیابانها ریختند و علیه سیستم حاکم دست به اعتراض زدند.
بابک شفق – واقعیت امر این است که اعتراضات سراسری اخیر در ایران حرکتی ابتدا به ساکن نبود که یک شبه بوجود آمده باشد، یا مثلا تحت تاثیر و تحریک یک کشور خارجی شکل گرفته باشد (چنانکه رسانه های حکومتی جمهوری اسلامی سعی در القای آن به جامعه دارند )، این اعتراضات معلول شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم در ایران بود، که ناشی از سیاست های نئولیبرالی بود که سالها فشار مضاعف و فقر و بدبختی را بر مردم تحمیل کرد. طوریکه کارگران را از ابتدای ترین حقوق محروم کرده و به روز سیاه نشانده اند و حقوق یک چهارم خط فقر را بر آنها تحمیل کرده و هر اعتراض مسالمت آمیز را با زندان و شکنجه پاسخ دادند . در کنار اینها، جوانان را از شادی محروم نمودند ، زنان را نه تنها نصف مرد به حساب شان آوردند، بلکه به زور سرنیزه حجاب بر سرشان کردند ، تا آنجا پیش روی کردند که حق شرکت زنان در استادیوم ورزشی جرم محسوب شد.کودکان کارو خیابان و بازمانده از تحصیل را بوجود آوردند که در میان زباله ها به دنبال پر کردن شکم شان هستند. یا جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی که شغلی ندارند.
این قصه سردرازی دارد که کهریزک ها، قتل های زنجیری، کوی دانشگاهها، را رقم زده اند و در مقابل اختلاص های میلیاردی آیت الله ها و آقازاده هایشان سکوت کردند.
همه عوامل فوق باعث شده جامعه به حالت انفجاری برسد و این اعتراضات نتیجه این وضعیت حاکم در ایران بوده و خواهد بود .
2- مردم در این اعتراضات چه شعارهائی را مطرح کردند و منظورشان از این شعارها مطرح کردن کدام خواستها بود؟
فراز آزادی – مردم عملا برای اولین بار در 39 سال گذشته، با قامت واقعی یک جنبش سرنگونی طلبانه به میدان آمدند و با طرح این شعارها مستقیما سینه رژیم را نشانه رفتند و خواهان سرنگونی رژیم شدند. شعار محوری مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر دیکتاتور ، خامنه ای حیا کن حکومت را رها کن، و شعارهایی نظیر اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا، همگی نشاندهنده هدفی به غیر از بزیر کشیدن رژیم نیست. مردم در ابعاد هزاران نفره در بیش از صد شهر به خیابان آمدند و با طرح شعارهایی همچون مرگ بر بیکاری ، یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه! اعتراض شان را به فقر و بیحقوقی و حقوقهای چندین برابر زیر خط فقر ابراز داشتند و بحق ریشه این وضعیت را در رژیم جمهوری اسلامی یافتند و به کل جامعه راه نشان دادند، بزیر کشیدن رژیم!
پرستو داوری – وجه غالب شعارها منعکس کننده ی خواست مردم برای خاتمه دادن به حاکمیت منحوس ج.ا (یعنی حکومت سرمایه داری ،حکومت مذهبی اسلامی ،حکومت ضد زن ،حکومت چپاول واختلاس ،حکومت جنگ واعدام ،حکومت جهل وخرافات ،و….) از هر جناح وباندی چه اصلاح طلب، چه اصولگرا بود .در همان ساعات اولیه تظاهرات مردم مشهد ، شعارهای علیه گرانی وبیکاری ومرگ بر روحانی به سرعت به شعار مرگ بر دیکتاتور ونفی کل نظام تبدیل شد.همانطور که قبلا ذکر کردم این خیزش با شعار های اساسی کل سیستم سرمایه داری وتبعات زشت آن را از گرانی وبیکاری وفقر واختلاس ودزدی وصنعت دین گرفته تا نمایندگان آن را در هرلباس وموقعیتی با هر رنگ ولعابی چه اصلاح طلب چه اصولگرا و…را زیر سوال برد وخواهان نان ،کار،آزادی برای همه گردید.
جلیل جلیلی – شعارهائی که در این تظاهراتها مطرح شدند عمدتا متمرکز بودند بر محکوم کردن و بزیر کشیدن مسببین این شرایط، یعنی سران حکومت و قوانین اش. “مرگ بر جمهوری اسلامی”، “مرگ بر خامنه ای”، “حکومت اسلامی نمیخواهیم”، حکومت ضد زن نمیخواهیم” و “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” از جمله شعارهائی بودند که در این اعتراضات مطرح شدند. خواست مردم برقراری یک جامعه آزاد، برابر و انسانی است. جامعه ای که قوانین اش برابری کامل زن و مرد را در همه عرصه های اجتماعی اعلام کند، استثمار انسان از انسان را منع کند، برابری کامل شهروندی را حق تمام آحاد جامعه اعلام کند، داشتن یک زندگی مرفه طبق استانداردهای بین المللی را برای همه تامین و تضمین کند، دین را امری خصوصی و آنرا جدا از دولت اعلام کند، تامین مسکن و بهداشت مناسب و آموزش مجانی در همه سطوح برای همه شهروندان را وظیفه دولت اعلام کند. جامعه ای که در آن کار مناسب با حداقل دستمزدی برابر با حقوق نمایندگان مجلس برای همه افراد آماده به کار و بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران تامین شود. و بطور خلاصه جامعه ای که نه بوسیله یک عده مفت خور و انگل و میلیاردر بلکه با دخالت مستقیم همه شهروندان اش اداره شود.
بابک شفق – در این اعتراضات شعار های گوناگونی مطرح شد که نوع آمال و خواست ها مردم را نشان می داد من بطور کلی به شعارهای کلیدی مهم اشاره می کنم از جمله اینکه “حکومت اسلامی نمی خواهیم” .چون برای مردم طی سالها حاکمیت اسلامی ارمغانی جز اختلاس، بدبختی و سرکوب نداشته است، بخاطر این مردم تکلیف خودرا با اسلام یکسره کردند. در کناراین شعار دیگری که مهم بود “اصول گرا ،اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا “. این نشانگر آن است که مردم نه تنها فریب این جناحهای حکومتی را نمی خورند و از آنها عبور کردند، بلکه فهمیده اند که اینها دو روی یک سکه اند که حاکمیت اسلامی را حفظ می کنند و به بقای آن یاری می رسانند. شعار دیگری که به نظر من مهم بود شعار” مرگ بر خامنه ای ” است که مستقیما کلیت جمهوری اسلامی را به چالش گرفتند و مشروعیت آن را در سطح داخلی و جهانی زیر سوال بردند و پایه های متزلزل رژیم در خیابان به نمایش گذاشتند و اقتدار پوشالی اش و ادعای های توخالی اش را عیان ساختند .
3- معترضین به حکومت از کدام طبقات و بخشهای اجتماعی بودند؟
فراز ازادی – مردمی که در این اعتراضات شرکت داشتند را نمیشود با دقت ریاضی در رابطه با اقشار و طبقات اجتماعی شان آمار داد. ولی کاملا روشن است که اینبار بخش فرو دست جامعه، از کارگر و معلم و دانشجو، دانش آموز و زن و مرد و هر انسانی که از این وضعیت جهنمی در عذاب است، شرکت کردند. و علی رغم فضای سرکوب، با قدرت بینظیری خیابانها را از آن خود کردند. از خواستها پیدا بود که علیه گرانی و اختلاس و فضای اختناق به میدان امده اند و خوب معلومه که بخشهای مرفه و سرمایه دار و مرفه جامعه چنین خواستهایی ندارند و این بخشهای پایین دست جامعه، کارگران و زحمتکشان شهری و روستائی است که برای بدست اوردن حق زندگی دست باعتراض زده است.
پرستو داوری – اکثر معترضین در تهران وکلان شهرها وشهرستانها وبرخی از روستاها از کارگران وزحمتکشان شهری ومعلم ها وحاشیه نشینان وبیکاران بودند و از همان اوایل شروع اعتراضات دانشجویان اکثر دانشگاهها مشخصا در تهران به مردم پیوستند وشعار اتحاد دانشجو وکارگر را سر دادند .بطور کلی همان طور که در سوال قبلی هم گفتم این خیزش برآیند تمامی جنبش های اعتراضی اعم از کارگری ،کشاورزان ،دانشجویی ،زنان،مالباختگان ،بیکاران وگرسنگان،کولبران وآزادیخواهی بود که از یکی دوسال پیش بطور مداوم اما مجزا به خیابانها آمده بودند ونتیجه نگرفته نبودند .
جلیل جلیلی – شرکت کنندگان در اعتراضات اخیر، بطور کلی از بخشهای مختلف طبقه کارگر بودند. این را هم تحلیلا و هم تحقیقا میتوان اثبات کرد. اغراق نیست اگر بگوئیم که در جامعه امروز ایران ۹۰ درصد مردم نه از طریق خرید و استثمار نیروی کار، بلکه از طریق فروش نیروی کارشان گذران زندگی میکنند. این بخش از مردم این جامعه مدام زیر ستم بوده اند؛ از ستم اقتصادی گرفته تا ستم جنسی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی و غیره و غیره. دستمزدش خورده شده، هر وقت اعتراض کرده شلاقش زدند و از کار اخراجش کردند، بچه اش از تحصیل محروم شد، هر وقت خواست شهروند متساوی الحقوق به حساب آید رویش اسید پاشیده شد، مریض اش از بیمارستان بیرون انداخته شد، برای گذران زندگی و بخاطر لقمه نانی مجبور به کلیه فروشی و تن فروشی اش کردند. بخشی که هیچ وقت هیچ نفعی در ادامه حیات رژیم جمهوری اسلامی در آن کشور نداشته است. طبیعی است که این بخش جامعه در هر فرصتی به خیابانها بریزند و خواهان سرنگونی حکومتی شوند که مسبب و تشدید کننده چنین شرایطی بوده است. و تحقیقا هم که همه شاهد بودیم که کارگران شاغل، کارگران بیکار، زنان، پرستاران، معلمین جوانان و دانشجویان آن بخشهائی از جامعه بودند که به خیابانها ریختند.
بابک شفق – در جواب این سوال باید بگویم این اعتراضات یک حرکت توده ای و میلیونی بود که اکثریت آنها طبقه زحمت کش جامعه را تشکیل می داد. طبقه ای که قربانی نابرابری تحمیلی جامعه است و ازیک زندگی ابتدایی محروم است. در کنار اینها، زنان و جوانان معترض حضوری پررنگ داشتند. تمام ویدیو کلیپهای تظاهرات ها، این واقعیت را نشان می دهد که زنان دخالت گر بودند .
4- در بیش از 100 شهر ایران و از جمله در شهرهای آذربایجان، مردم به کلیت رژیم اعترض کردند. به نظر شما شرکت مردم شهرهای آذربایجان در این اعتراضات چگونه بود؟
فراز آزادی – مردم در آذربایجان در شهرهائی مانند اردبیل، ارومیه، تبریز، مراغه، میانه، زنجان و ابهر به خیابانها آمده و در صفوف صدها و هزاران نفره در اعتراضات ضد رژیمی شرکت کردند. ما آمار دقیقی از آمار شرکت کنندگان در این شهرها نداریم. ولی نفس شرکت مردم در شهرهای آذربایجان نشان از فضای بشدت ضد رژیمی و متفاوت با اعتراضات سال 88 داشت.
پرستو داوری – مردم زحمتکش آذربایجان علیرغم تبلیغات وسیع ناسیونالیسم ترک با اندکی تاخیردر بعضی از نقاط مثل تبریزبا شعارهایی از جنس شعارهای سایر شهرها ی معترض حول محور سرنگونی وارد میدان عمل شدند وهمبستگی خود را با سایر نقاط معترض نشان دادند .شعار بهار آزادیه جای ندا خالیه ومرگ بر دیکتاتور و…
جلیل جلیلی – مردم در شهرهای مختلف آذربایجان با راه پیمائی و سر دادن شعارهای سرنگونی طلبانه، از جمله “حسین، حسین شعارشان ـ تجاوز افتخارشان” در اردبیل، “نترسید، نترسید ـ ما همه با هم هستیم” در خوی، “میمیریم، میمیریم ـ ایران را پس میگیریم” و “ملت گدائی میکند ـ آقا خدائی میکند” در ارومیه و “مرگ بر دیکتاتور” در مراغه نشان دادند که درد آنها با درد مردم سراسر ایران یکی است و راه برون رفت از این وضعیت ایجاد صف متحدانه همه مردم برای خلاص شدن از شر جمهوری اسلامی است.
بابک شفق – به نظر من اعتراضات دربعضی شهرها خوب بود اما بعضی شهرها ضعیف بود و این از دوعلت ناشی می شد. علت اول این بود که فضای بشدت پلیسی و.پادگانی در کل شهرها حاکم بود. خصوصا در تبریز، این فضا خیلی سنگین بود. نیروهای خیلی بیشتری به شهرهای آذربایجان آورده بودند، وعلت دوم هدایت شعارهای فاشیستی و تفرقه افکنانه توسط عوامل اداره اطلاعات در میان مردم بود .خصوصا در مسابقات فوتبال این مساله بارز بود .
5- برخورد ناسیونالیستهای ترک به این اعتراضات چگونه بود؟
فراز آزادی – ناسیونالیستها ابتدا مانند سال 88 و اعتراضات سالهای گذشته، تلاش کردند مردم را قانع کنند که این اعتراضات به مردم آذربایجان ربطی ندارد و اینها مسائل مردم فارس زبان است و از این نوغ شانتاژهای ضد انسانی و تفرقه افکنانه. ولی خیلی زود متوجه شدند که مردم به این نوع ترهات وقعی نمینهند و کار خودشان را انجام میدهند و فکر میکنم روز دوم و سوم اعتراضات ابتدا ارومیه و سپس اردبیل و مراغه به اعتراضات سراسری پیوستند و متعاقب ان زنجان و میانه و خوی و ابهر. این تحرک اعتراضاتی از طرف مردم در شهرهای اذربایجان، ناسیونالیستها را دو شقه کرد و در نهایت برای اینکه از مردم عقب نمانند و برای اهداف تفرقه افکنانهه شان کاری کرده باشند، سیاست دفاع از اعتراضت را به منظور سوار موج شدن و تغییر مسیر را برگزدیدند. ولی واقعیت اجتماعی این دوره نشان داد که مردم اذربایجان، ان مردمی نیستد که ناسیونالیستها فکر میکردند و میکنند.
پرستو داوری – ناسیونالیسم ترک از همان ابتدا تصمیم خود را گرفته بود وبا تبلیغات خود مردم را به یک نوع بی تفاوتی وانفعال وبی اعتنایی نسبت به این اعتراضات دعوت می کرد.
جلیل جلیلی – تا آنجا که به ناسیونالیستها و در اینجا به ناسیونالیست های آذری برمیگردد آنها طرفدار چنین اعتراضاتی نیستند. انها طرفدار چنان اعتراضات وٍ نمایشاتی هستند که هدفش نه زیر ضرب گرفتن علل و عوامل اصلی و واقعی نارضایتی مردم از شرایط زندگی شان، بلکه مخدوش کردن و پوشاندن این عوامل باشد. هدفشان، نه علیه استثمار، نه علیه از بین بردن و یا محدود کردن قدرت بورژوازی بلکه کسب قدرت بیشتر به بورژوازی خودی باشد. آنها نه جمهوری اسلامی را بلکه مردمی که بزبانهای دیگر تکلم میکنند را دشمن مردم آذری زبان معرفی میکنند. نقش و تلاش ناسیونالیست های آذری در تظاهرات های اخیر و اعتراضات جاری عبارت بود از تشویق مردم برای شرکت نکردن در اعتراضات سراسری، انداختن شعارهای انحرافی به دهان مردم و یا عوض کردن زمان و مکان تظاهراتها.
بابک شفق – ناسیونالیست ترک اعتراضات سراسری بایکوت خبری کردند وقتی اعتراض گسترش پیدا کرد مجبور به انعکاس آن بصورت کم رنگ شدند. به نظر من این اعتراضات تفکر ملی گرایی افراطی ناسیونالیسم ترک به چالش گرفت و.نشان داد مردم جدااز زبان شان با مللل مختلف ایران هم سرنوشت هستند و پیوندی ناگستنی دارند .
6-جریانات ناسیونالیستی کوشش کردند که اعتراضات در شهرهای آذربایجان از جمله اردبیل ،مراغه ،زنجان ، ارومیه ، میانه ، ابهر و … را کمرنگ جلوه دهند، به نظر شما هدف این جریان ها با این نوع تبلیغات منفی چیست ؟
فراز ازادی – سیاست کمرنگ نشان دادن اعترضات مردمی در شهرهای آذربایجان، در روزهای اول بیشتر از روزهای بعدی بود. همانطور که در سوال قبلی اشاره کردم، ناسیونالیستها دوست نداشتند که مردم آذربایجان در این اعتراضات شرکت کنند، ولی وقتی دیدند که این سیاستشان مورد توجه مردم نیست و اعتراضات در آذربایجان شروع شد، ابتدا شروع به کمرنگ نشان دادن ان کردند و بعد از آن بود که چاره ای جز حمایت از این اعتراضات و انهم مشروط بر اینکه باید شعارهای ناسیونالیستی بدهند، نداشتند. بد نیست اینجا به نکته مهمی اشاره کنم و ان همسوئی تبلیغی و سیاسی اطلاعات رژیم با ناسیونالیستهاست. رژیم همیشه روی این مهم سرمایه گذاری کرده است که باید از تفرقه بین ترک و فارس بهره ببرد. ما در کمیته آذربایجان همیشه بر این نکته تاکید کردیم و داریم که سیاستهای تفرقه افکنانه قومی و ملیتی ناسیونالیسم ترک بهترین حربه برای رژیم جمهوری اسلامی است. از نظر رژیم، برای جلوگیری از اتحاد مردم آذربایجان با مردم سایر مناطق ایران، از این بهتر نمیشود که چنین تبلیغ کرد که اعتراضاتی که در تهران و اصفهان و شیراز و اهواز و سایر شهرها اتفاق میافتد، به مردم آذربایجان ربطی ندارند. این اعترضات ریشه فارسیستی دارد و نباید مردم آذربایجان متحدانه و همسو با مردم سایر مناطق ایران دست به اعتراضات بزنند. ناسیونالیسم هم دقیقا همین را میگوید. و دقیقا از این رو بود که در مسابقه تیم تراکتورسازی با پرسپولیس در میدان آزادی تهران درست در کوران روزهای اعتراضات سراسری مردم، یکی از شناخته شده ترین مزدوران رژیم ، یک سرپاسدار کثیف، در قامت لیدر تماشاچی تیم پرسپولیس، در میدان ازادی تهران شعارهای تفرقه افکنانه و ضد ترک علیه مردم آذربایجان داد. تلاش وزارت اطلاعات رژیم با این سیاست، دقیقا دامن زدن به تفرقه قومی و ملیتی بوده و با این کار متقابلا به ناسیونالیسم اذری در تبریز راه نشان میداد که شما هم متقابللا در بازی تیم تراکتور و استقلال برعلیه فارسها شعار دهید. امام جمعه مزدور تبریز نیز در نماز جمعه تبریز، دقیقا با اشاره به این تحرک ناسیونالیستی و با دامن زدن به تفرقه بین ترک و فارس، علیه فارسها گلو پاره کرد که فیلمش در مدیای اجتماعی وسیعا پخش شده است.
پرستو داوری – واکنش ناسیونالیسم ترک در اعتراضات اخیر چیزی جدا از ماهیت واقعی ناسیونالیسم به طور کلی نیست. اما اندک تفاوتی با سایر نقاط مثل کردستان وخوزستان داشت. یعنی در آن نقاط ناسیونالیسم کم وبیش شرکت کرد ولی در آذربایجان ابتدا سعی کرد صورت مساله را پاک کند واصلا با شعار علیه کرد وفارس آذربایجان را ملک طلق خود نشان بدهدوجدا از سایر نقاط کشور. در این راستا در حالی که سایر نقاط در تب وتاب اعتراضات می سوختند، با خوشحالی تبلیغ می کرد که یک کلیپ از اعتراضات آذربایجان وجود ندارد .علیرغم آنکه همان زمان کلیپی از میدان ساعت تبریز نشان از قبضه ی میدان توسط نیروهای سرکوبگر را داشت وبا پیشدستی رژیم با نوعی حکومت نظامی، مردم عملا نمی توانستند وارد کارزار شوند. اما طولی نکشید که مردم در شهرهای مختلف آذربایجان در قیام علیه ج.ا به میدان آمدند. دانشجویان دانشگاههای تبریز وهنر به اشکال گوناگون تحصن کردند و به تظاهرات مردم پیوستند .
این بار گزینه ی دیگری پیش ناسیونالیسم ترک قرار گرفت حالا که مردم آمدند، پس منم میام و شعارهای انحرافی خودم را میدم. از هر فرصتی استفاده کرد، از فضای مجازی گرفته تا بازی فوتبال وتظاهرات که با شعارهای قومی وفحاشی علیه فارس، اما تو دهنی محکمی از زحمتکشان وکارگران خورد. این بار نیز ناسیونالیسم ثابت کرد که هیچ وپوچ است وپتانسیلی برای احقاق حقه ی مردم ندارد. او تا جایی مبارزه می کند که از قدرت جمهوری اسلامی به نفع خود وطبقه ی بورژوازیش با استفاده از شانتاژ قومی وملی سهم خواهی کند. ناسیونالیسم ترک با تبلیغات منفی علیه اعتراضات مردمی ونفی آن ونفی همبستگی سراسری، بار دیگر و در عمل ثابت کرد که هر جا صدای مردم آگاه بلند است، نا سیونالیسم خواهی نخواهی برای حفظ منافع خود به مردم پشت خواهد کرد ودست در دست حاکمیت، مبارزات مردم را تخطئه کرده وبه انحراف خواهد کشاند.
اعتراضات اخیر نه تنها شکست بزرگی برای جمهوری اسلامی، بلکه برای همپالگی هایش در حد واندازه ی ناسیونالیسم ترک نیز بود .
جلیل جلیلی – از آنجا که هدف ناسیونالیست های آذری نه از میان برداشتن مشکلات مردم بلکه گرفتن امتیازات بیشتر برای بورژوازی آذربایجان و یا حداکثر، بقدرت رساندن بورژوازی در آذربایجان است، و از آنجا که تظاهرات های اخیر حرکتی علیه نظام و سیستم سرمایه داری هست، چه آذری و چه غیر آذری! طبیعی است که ناسیونالیست ها تلاش کنند که این اعتراضات را، بقول شما کمرنگ جلوه دهند و علیه این اعتراضات دست به تبلیغات منفی بزنند. چرا که اتحاد مردم آذربایجان با مردم دیگر نقاط ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی بقدرت انقلاب مردم، مسلما سرمایه داران آذربایجان را در این منطقه حاکم نخواهد کرد بلکه دست آنها را از امکان انباشت سرمایه های نجومی به قیمت محروم نگه داشتن تولید کنندگان ثروت از نعمات اجتماعی اگر بطور کامل هم قطع نکند، مسلما محدود خواهد کرد.
بابک شفق – به نظر من واکنش ناسیونالیست ها در کم رنگ کردن اعتراضات در شهر های آذربایجان دو علت عمده داشت علت اول اینکه این اعتراضات سراسری، اتحاد و هم سرنوشتی همه مردم ایران رابه نمایش می گذاشت و توهم جدایی خواهی در میان مردم را زیر سوال می برد .علت دوم سیاست نفرت پراکنی های قومی را نقش بر آب می کرد و مطالبات واقعی و اساسی مردم را به میدان می آورد و بی ریشه گی شانتاژهای تبلیغاتی ناسیونال فاشیستم ترک را بر ملا میکرد .
7- به نظر شما خواستهای مردم در شهرهای آذربایجان تا چه حدی با خواستهای ناسیونالیستی مطابق دارد؟
فراز آزادی – مردم آذربایجان مانند همه مردم ایران در جهنمی بنام جمهوری اسلامی زندگی میکنند. اتش این جهنم در همه جای ایران به یک اندازه زندگی میلیونها انسان را سوزانده و نابود میکند. بیکاری ، بیحقوقی ، تبعیض بین انسانها، از تبعیض جنسی گرفته تا تبعیض عقیدتی، حقوقهای 5 برابر زیر خط فقر و دهها مشکل دیگر، در سرتاسر ایران، درد مشترک همه این 85 میلیون انسان است. اعتراضات اخیر نشان داد که خواستهای مردم مشترک است. دشمن مشترک همه رژیم جمهوری اسلامی و خواست مشترک همه اول از همه سرنگونی رژیم بدست مردم متحد در سرتاسر ایران است . این راهی است که مردم اذربایجان هم در ان دوش بدوش مردم فارس و کرد و عرب و لر و ترکمن قدم نهادند، راه مبارزه متحدانه و شرکت در جنبش سرنگونی مردم علیه جمهوری اسلامی!
پرستو داوری – ببینید اگر خواسته های مردم آذربایجان با ناسیونالیسم ترک منطبق بود که اصلا مردم این مناطق با سایر نقاط ایران اعلام همبستگی نمی کردند، در تظاهرات شرکت نمی کردند، تراکتور سازی اعتصاب نمی کرد، دانشگاههای تبریز وغیره به مردم نمی پیوستند. ترکها در سایر شهرهای دیگر با مردم به میدان نمی آمدند . بنا براین، خواسته های واقعی مردم علیه گرانی، بیکاری، بی حقوقی، استثمار و….نهایتا سرنگونی ج.ا است که با خواست ناسیونالیستها فاصله ی زیادی دارد. اینکه مردم آذربایجان از مسایل قومی و.ٔ.. رنج می برند جای شکی نیست، اما با حل این مسایل، مشکلات طبقاتی برطرف نخواهد شد و ناسیونالیسم می کوشد زخم های اساسی مردم را با شعارهای پر طمطراق علیه فارس وکرد وغیره التیام بخشد وآنها را تخلیه ی روانی بکند واز این رهگذر از مردم نردبانی برای پیشبرد مقاصد خود که همانا سهم خواهی ازقدرت است بنماید. اما زحمتکشان آذربایجانی خواهان حل
ریشه ای مشکلات طبقاتی خود هستند تا بتوانند در سایه ی آزادی وبرابری، دنیای بهتری برای خود بسازند .
جلیل جلیلی – اهداف و خواستهای واقعی مردم در این اعتراضات نه سنخیتی با خواستها و اهداف ناسیونالیستها دارد و نه براهداف ناسیونالیستها منطبق است. مردم آذربایجان، همانطور که مردم سایر نقاط ایران، کار میخواهند، درآمد و معیشت مناسب میخواهند، بهداشت مناسب، مسکن مناسب و محیط زیست مناسب میخواهند، احترام و حرمت انسانی میخواهند، خواهان برابری کامل حقوق زنان و مردان در تمام شئونات زندگی اجتماعی، خواهان جدایی کامل مذهب از دولت و عدم دخالت مذهب در امورات روزمره زندگی شان هستند، خواهان آموزش و تحصیل مجانی با استانداردهای مناسب برای فرزندانشان هستند و خواهان آزادی عقیده و آزادی بیان هستند. و سرراست ترین و سریعترین راه تحقق این خواستها و اهدافشان را در اتحاد محکم و سراسری با مردم سایر نقاط ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی جستجو میکنند.
بابک شفق – خواسته ها و شعار های مردم در اعتراضات اخیر در شهرهای آذربایجان نه تنهاهیچ سنخیتی با خواسته های تنگ نظرانه قوم پرستانه ناسیونالیستی نداشت بلکه آنرا به کلی در ماهیت نفی میکرد و اتحاد سراسری مردم ایران را به نمایش میگذاشت خصوصا شعار مهم” نترسید ،نترسید ما همه باهم هستیم ” اتحاد مردم جدا از ملیت نژاد جنسیت بود .
8- برخورد رژیم با اعتراضات مردم، سرکوب در اشکال مختلف، از تیراندازی تا دستگیری و زندانی کردن و شکنجه و کشتن بوده، به نظر شما ایا این سرکوبها تاثیری در روند اعتراضات داشت و ایا این نوع برخوردها خواهد توانست اعتراضات را کلا متوقف کند و آینده این جنبش را چگونه میبینید؟
فراز ازادی – به نظر من اعتراضات خیابانی اخیر مردم ایران، فاز اول یک انقلاب بزرگی است که میرود رژیم را سرنگون سازد. هنوز در ابتدای راهی سترگ قرار داریم. تا همینجا در فضای سیاسی جامعه ایران تغییر خوبی صورت گرفته است. رژیم، چاره ای جز برخورد سرکوبگرانه نداشت. ولی خیلی دست به عصا راه رفت که وضعیت از دستش خارج نشود که شد. رژیم با تمام تشبثاتش تا به همینجا در برابر این قیام قافیه را باخته است. دیگر فضای سیاسی جامعه به شرایط قبلی باز نخواهد گشت . اینرا دوست و دشمن هم میدانند. چه در گفتارهای سران رژیم و چه در رسانه ها و مدیای اجتماعی و اعتراضات همین مهم نهفته است. آینده این جنبش دقیقا در تقابل با آینده رژیم رقم خواهد خورد. این انقلاب راهی جز پیشروی در مقابل اش نیست. اینبار مردم تا رسیدن به خواستهایشان از پا نخواهند نشست. اگر بقول حمید تقوائی لیدر حزب مان، ضرورت انقلاب از زندگی برمیاید، ( نقل به مضمون )، مردم تا رسیدن به یک زندگی انسانی از پا نخواهند نشست. ممکن است انقلاب تا رسیدن به همه اهداف اش راهی پر پیچ و خم را طی کند ولی کارگران ، جوانان و زنان در ایران با وجود چپی قوی مانند حزب کمونیست کارگری باحتمال زیاد خواهند توانست انقلاب پیروزمندی را به سرانجام رسانده و جامعه ای انسانی را بسازد.
پرستو داوری – اگر در جامعه ی ما آزادی وجود داشت، اگر مطلقا سرکوبی نبود، این حاکمیت با این درجه از عقب ماندگی وواپس گرایی وضد مردمی بودنش یک روز هم در حکومت باقی نمی ماند و خیلی سریع کله پا می شد. بنابراین بطور کلی سرکوب همیشه در روند اعتراضات و کند سازی ویا توقف جریانات تاثیر دارد. وبه همین دلیل از زمان طبقاتی شدن جوامع انسانی ورفته رفته پیدایش دولت، دولتها سالانه بخش هنگفتی از درآمد ملی خود را صرف تولید وباز تولید نیروهای سرکوبگر می کنند وهزینه های سرسام آوری را متحمل می شوند تا مردم خود را ساکت نگه دارند از این موضوع که بگذریم مساله ی مهم مقاومت وپایداری مردم مبارز در برابر این سرکوب هاست .خیزش انقلابی مردم ایران در دو هفته ی پیش پایداری جانانه ای از عنصر شهامت ودلیری در برابر سرکوب تمام عیار ج.ا از ریز ودرشت شان را به نمایش گذاشت که در طول تاریخ مبارزاتی مردم بی سابقه بوده است. در این گیر ودار مبارزه ی خیابانی مردم راههای مقابله با این سرکوبها را نیز آموختند تا هزینه ی کمتری پرداخت کنند. درس های زیادی که فقط بطور عملی در کف خیابانها می توان آموخت وعلیه سرکوبگران بکار بست.همچنین مردم ما رفته رفته به این آگاهی رسیده اند که رژیم سرکوبگر از آنها ترس ووحشت زیادی دارد که از شب قبل از تظاهرات میادین را به تصرف نیروهای تا بن دندان مسلح خود در می آورد. مردم جان به لب آمده در برابر سد نیروهای مسلح شعار دادند: “حتی اگر بمیریم، دیگه عقب نمیریم”. بعد از این خیزش همه چیز تغییر کرده است، دیگر هیچ چیزی مثل سابق نمی شود. الان زندگی برای مردم براین بستر فقر وگرانی وبیکاری وبی آزادی و…به مراتب غیر قابل تحمل تر از قبل از اعتراضات شده است. از مساله ی تشدید گرانی وبیکاری در این دوهفته که بگذریم، مساله اتفاقی است که در مردم درونی شده وملکه ی ذهن شان وآن طعم شیرین آزادی و بافریاد حرف دل را زدن وآگاهی یافتن بر قدرت عظیم خود وخودباوری ودیدن ضعف درونی رژیم وحاکمیت است. این بزرگترین دستاورد خیزش انقلابی مردم بود،که هیچ نیروی سرکوبگری نمی تواند آن را از مردم پس بگیرد. بنابراین با این تفاسیر، مشخص است که مردم دوباره به خیابانها می آیند ودارند تجدید قوا می کنن تا قویتر بر گردند. خیزش انقلابی مردم بر بستری از بحرانها ومشکلات عدیده ای که رژیم مسبب اصلی شان است، بوجود آمده وچون هنوز این فجایع به قوت خود باقی هستند، پس مبارزات علیه آن هم نمی تواند خاموش شود ودوباره فوران خواهد کرد. با این تفاوت که مردم تجربه ی این دوهفته را دارند وکاملا مسلح به عنصر خودباوری و آگاه به قدرت خویش هستند واز موضع بالاتری برخورد خواهند کرد وتا احقاق کامل خواسته های خویش پیش خواهند رفت.
جلیل جلیلی – اعتراضات و تظاهراتهای گسترده چند هفته گذشته نه صحنه پایانی جنگ مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، بلکه فقط صحنه ای از شروع این جنگ بوده است. صحنه شروع جنگ آخر. واضح است که هر جنگی با دوره هایی از حمله و ضد حمله روبرو میشود. طرفین دعوا در هر مرحله از جنگ نیروهای خود را برای حملات بعدی بازسازی و سازماندهی میکنند. واضح است که هدف جمهوری اسلامی از اعمال خشونت علیه مردم معترض به عقب راندن و متوقف کردن انقلابی است که تازه شروع شده است. ولی حتی از بالاترین مقامات رژیم گرفته تا پائین ترین صفوف نیروهای سرکوبگرش میدانند و به اشکال مختلف اذعان میدارند که دیگر دوره آنها به پایان رسیده و رفتنی هستند. آنها با ادامه این خشونتها فقط رفتن خود را به عقب میاندازند و خشم مردم علیه خود را متراکم تر میکنند. مردمی را که منزلت و معیشت را حق مسلم خود میدانند و به امکان تحقق آن باور دارند، با هیچ درجه ای از خشونت نمیتوان به عقب نشینی و انکار انسانیتشان واداشت. موج انقلاب این بار سازمان یافته تر و با قدت بیشتری باز خواهد گشت.
بابک شفق – مشخصا رژیم جمهوری اسلامی سالها با سرکوب به حیات ننگین خود تداوم بخشیده است. امروز در موقعیتی بسیار ضعیف نسبت به گذشته قراردارد. بخاطر این، سرکوب های عریان را تشدید کرده است و خصوصا در اعتراضات اخیر با چنین حربه ای کوشش کرد اعتراضات را مهار کند، اما عملا به گسترش اعتراضات انجامید و به شهرهای دیگر سرایت کرد. شاید رژیم بتواند بصورت مقطعی فضا را تحت کنترل خود در آورد، ولی این وضع پایدار نخواهد بود و همان آتش زیر خاکستر بار دیگر شعله ور خواهد شد و کلیت رژیم به چالش خواهد گرفت. این اعتراضات سرنگونی طلبانه، نه تنها تداوم پیدا خواهد کرد بلکه در آینده به کابوس جنایت پیشه گی جمهوری اسلامی پایان خواهد داد.
9- نقش زنان در این اعتراضات چگونه بود ؟ و به نظر شما دلائل حضور زنان در این اعتراضات چیست؟
فراز آزادی – زنان در اعتراضات اخیر نقش بسزائی داشتند. همه فیلمها و عکسهای منتشر شده در مدیای اجتماعی، حاکی از حضور زنان و دختران در این اعتراضات است. باعتقاد من در هیچ دوره ای از تاریخ تحرکات اجتماعی ایران، زنان مانند امروز در قامت واقعی خودشان حضور نداشتند. این دوره از تاریخ جامعه ایران نشان میدهد که انقلاب جاری، انقلابی زنانه است. دختری که در کوران مبارزات اعتراضی در خیابان انقلاب حجاب از سر برداشته و بر سر چوبی کرده و اعتراض میکند، بیدلیل به نماد انقلاب تبدیل نگردید. این دختر با این حرکت سمبلیک اش جهانی شد، چرا که زنان برای بدست اوردن حقوق از دست رفته خود نقش مهمی تا باینجا داشته و خواهند داشت. دلیل حضور زنان در این اعتراضات بیحقوقی مفرط زنان در طول حیات این حکومت ضد زن است. کیست که نداند حکومت اسلامی با تکیه بر قرون وسطائی ترین قوانین اسلامی تلاش نمودند زنان را کاملا به بند بکشند، ولی زنان در ایران از همان روزهای اول روی کارامدن رژیم، یک ان از مبارزه دست برنداشتند و میروند که با انقلاب شکوهمندی که در راه است ،برای همیشه ریشه تبعیض علیه زنان را از جامعه ایران جارو کنند.
پرستو داوری – زنان مثل همیشه در مبارزات اخیر شرکت فعال داشتند. همه جا پر تعداد وپر انرژی ظاهر شدند وحتی در بعضی از شهرها تعدادشان بیشتر از مردها نیز بوده است، زیرا زنان ذینفع ترین بخش این خیزش ها ی انقلابی بودند و از طرفی با هویتهای شغلی کارگری، معلمی، پرستاری، دانشجویی وکارمندی مدافع ونماینده ی مشاغل گوناگون خود بودند وخواسته های طبقاتی خود را خواستار شدند واز طرفی به خاطر زن بودن، علیه تبعیض جنسیتی ومناسبات ضد زن دینی واسلامی ، علیه حجاب و…. به میدان آمدند. بنابراین از این دو زاویه شعارهای سرنگونی طلبانه در هر دو عرصه به نفع زنان میباشد. شعار “حکومت ضد زن نمی خوایم نمی خوایم!” در این خیزش ها، منعکس کننده ی خواست تمامی زنان اعم از شاغل وغیر شاغل، مرفه وفقیر، تحصیل کرده وبیسواد ،مجرد ومتاهل می باشد که طنین انداز فضای تظاهرات ها بود .
جلیل جلیلی – نصف جمعیت ۸۰ میلیونی ایران زنان هستند. زنان در آن جامعه میتوان گفت بیشتر از مردان زیر فشار بوده اند وشاید هم بهمین خاطر نقش زنان و نقش مطالبات آزادیخوانه و برابری طلبانه زنان، در همه این اعتراضات ها بر جسته بود. اگر جمهوری اسلامی به این افتخار میکرد که توانسته قوانین ۱۴۰۰ سال پیش را بر جامعه ایران تحمیل کند، زنان ایران توانستند این افتخار را بی اعتبار کنند. آنها به برخورداری از حقوق برابر با مردان پای فشردند و مطالبه برابری کامل حقوق اجتماعی با مردان را در تمامی این تظاهراتها طرح کردند. “جمهوری ضد زن نمیخوایم، نمیخوایم”، بعنوان یکی از شعارهای برجسته تظاهراتهای چند هفته گذشته ثقل و نقش زنان در این اعتراضات را بطور برجسته بنمایش میگذارد.
بابک شفق – زنان و دختران جوان در اعترضات حضور گسترده و پررنگ داشتند. بخاطر این که ستم مضاعفی طی سالها بر آنها اعمال شده است و زنان همیشه قربانیان خاموش حکومت اسلامی بودند. بیشترین تبعیض و نابرابری ها در حق شان روا داشته است، اما اینک با قدرت به خیابان آمدند تا قوانین ضد زن جمهوری اسلامی را با کلیت اش به زیر بکشند .
10- نیروهای سیاسی مختلفی برای دخالت در امر رهبری پا به میدان گذاشتند. به نظر شما این نیروها کدام اند و کدامیک از نیروهای سیاسی دخیل میتوانند خواستهای واقعی مردم را نمایندگی کنند؟
فراز آزادی – در پروسه تحرکات انقلابی و قیامهای توده ای در هر جامعه ای، نیروهای سیاسی مختلفی تلاش میکنند که بدنبال اهداف سیاسی و طبقاتی خود وارد میدان عمل مبارزه شوند. جامعه ایران نیز مشخصا از این قانونمندی اجتماعی مستثنی نیست. در اعترضات اخیر نیز نیروهای سیاسی مختلفی تلاش نمودند که با دخالت فعالین شان، مهر سیاسی جنبش خودشان را به این اعترضات بزنند. یکی دو هفته اعتراضات مردم در خیابانهای بیش از صد شهر ایران، دوره کوتاهی بود که بتوان با دقت تشخیص داد که کدام نیروهای سیاسی در این اعتراضات دخیل هستند. ولی آنچه که میتوان با اتکا به واقعیتهای سیاسی – اجتماعی ایران و نیز شعارهای داده شده در اعتراضات گفت اینست که با توجه به ترکیب طبقاتی معترضین یعنی اقشار پایین دست جامعه، کارگران و زحمتکشان و جوانان و زنان، این اعتراضات در نوع خود چپ بوده و شعارهای اولیه داده شده ، مانند مرگ بر بیکاری، و شعارهای تند سرنگونی طلبانه مانند مرگ بر خامنه ای، خامنه ای حیا کن، حکومت را رها کن ، و اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا، نشان از دخالت نیروهای چپ و الزاما نه چپ متحزب دارد. طبیعی است که شعارهای داده شده در برخی از شهرها مانند جمهوری ایرانی نشان از دخالت فعالینی از نیروهای راست پروغرب نیز دارد. آنچه روشن است، اینست که راست هیچ وقت طرفدار انقلاب نیست، بلکه چشم به تحولات از بالا دارد و اصولا راست دخالت مستقیم توده ها برای انقلاب سرنگونی طلبانه را به نفع خود نمیبیند. به همین دلیل باعتقاد من نیروهای چپ و راست در این اعتراضات دخالت داشتند ولی هنوز زود است که بشود در کوتاه مدت در خصوص نقش واقعی نیروهای چپ و راست ارزیابی دقیقی ارائه داد. آنچه که روشن است، اینست که اعتراضات توده ها برای دست زدن به انقلاب یک عمل اجتماعی چپ است و شیب زمین به نفع چپ است و ما کمونیستهای کارگری بیشترین امکان را برای زدن مهر خودمان بر این تحولات داریم. و ما خواستهای واقعی مردم را نمایندگی میکنیم و در این مسیر حرکت میکنیم.
پرستو داوری – بحث رهبری بحثی است که کم وبیش همیشه مطرح بوده است .از بعد از انقلاب با توجه به ماهیت ضد انقلابی وضد مردمی رژیم، نیروها وجریانات متعددی در اپوزیسیون قرار گرفتند که عمدتا هیچ پایگاهی در بین مردم ندارند و اکنون سران این جریانات رهبری خود را در بوق وکرنا کرده با زد وبند های سیاسی با امریکا وارتجاع منطقه، یعنی عربستان وغیره سعی در خاک پاشیدن به چشم توده های زحمتکش را دارند. اما واقعیت این است که مردم ما آگاهتر از همیشه زیر بار تفکرات سیاسی وعملکرد این قبیل جریانات نخواهند رفت. وجود یک نیروی قوی چپ اجتماعی وآگاه ورشد یافته در کوران مبارزه مطالباتی_طبقاتی در جامعه ی امروز ما ودر خیزش کنونی خط بطلانی را بر روی همه ی این جریانات کشیده است. این نیروی واقعا موجود که خصلتا چپ است در فضایی می خواهد نفس بکشد که کلیه ی حقوق انسانی اش محقق شود. بنابراین رهبری نیرویی را می پذیرد که اولا تا تحقق کامل خواسته هایش یعنی سرنگونی ج.ا واستقرار مناسبات برابری طلبانه و محو استثمار، رفاه عمومی، آزادی های بی قید وشرط، صلح دائمی، برابری زن ومرد، و……پیش برود، ثانیا در کوران مبارزات خود شاهد مدیریت ورهبری عملی فعالین آن جریان در میان مردم از طریق سازمان دهی ها نیز باشد. آنچه که مسلم است تنها نیرویی که قابلیت وظرفیت وتوان تاریخی تحقق این خواسته ها را به نفع طبقه ی کارگر وسایر زحمتکشان ( که نیروی اصلی چپ اجتماعی است) را دارا می باشد، همانا حزب کمونیستی است که در پیوند کامل با این چپ اجتماعی است. دور نیست زمانی که این هستی اجتماعی با خواستگاه چپ اش نماینده ی واقعی خود در جایگاه رهبری را تمام وکمال بپذیرد وبا آن یکی شود.
جلیل جلیلی – نیروهای سیاسی دخیل در این اعتراضات را میتوان به اشکال مختلف طبقه بندی کرد. نیروهای برانداز و نیروهای طرفدار رژیم. در کمپ نیروهای طرفدار رژیم میتوان به “اصول گرایان” و “اصلاح طلبان” اشاره کرد. در کمپ نیروهای برانداز میتوان به نیروهای چپ و راست اشاره کرد. در بین نیروهای راست میتوان به راستهای اسلامی و راستهای غیر اسلامی اشاره کرد. و در کمپ نیروهای چپ میتوان به نمایندگان و چهره های علنی جنبش کآرگری و سایرجنبشهای مترقی اجتماعی و طیف وسیعی از احزاب و سازمانهای سوسیالیست و کمونیست اشاره کرد. آنچه که به حزب ما برمیگردد، میتوانم بگویم که ما خود را بخشی از طبقه کارگر ایران و بخش پیشرو این طبقه میدانیم و آزادی طبقه کارگر را در آزادی کل جامعه و آزادی جامعه را در آزادی طبقه کارگر میدانیم. حزب ما تمام تلاش خود را برای هدایت این اعتراضات و منعکس کردن صدای اعتراض مردم در دنیا و جلب پشتیبانی جهانی از مبارزات مردم ایران بکار برده است. ما با اعلام ۱۰ خواست فوری انقلاب تلاش کردیم خواستهای مردم معترض را بطور روشن فرموله بکنیم. با پخش دقیقه به دقیقه اخبار مبارزات و اعتراضات مردم و با پخش برنامه های تلویزیونی و ترتیب مصاحبه با رهبران شناخته شده جنبش کارگری و سایر جنبشهای مترقی تلاش کردیم که انقلابی که شروع شده، با کمترین تلفات، راه خود را بطرف پیروزی انکشاف دهد. طبعا این انقلاب رهبری خود را در ادامه و در انکشاف خود انتخاب خواهد کرد. به امید پیروزی
بابک شفق – دراین اعتراضات اخیر جریان های مختلفی سعی کردند این حرکت ها را به خود اختصاص دهند و رهبری آنرا بدست گیرند، از جمله سلطنت طلبان و مجاهدین را می توان نام برد، که هیچ کدام از اینها مطالبات مردم را نماینده گی نمی کنند .
سلطنت طلب ان که امروز دموکرات شدند، یا در کنار این ها مجاهدین که در روی کار آمدن جمهوری اسلامی سهمی اساسی داشتند و پسر عموهای جمهوری اسلانی بودند و در واقع آخوند های ریش تراشیده کراوات زده هستند، تلاش کردند و خواهند کرد که در هدایت اعترضات ضد رژیمی مردم نقش ایفا کنند ولی اینها ماهیت اعتراضات را نمایندگی نمیکنند. تنها جریانی که به نظر من مطالبات مردم را نمایندگی میکند، جریان حزب کمونیست کارگری است. حزب کمونیست کاری با برنامه دنیای بهتراش، کلیت جامعه و منافع اکثریت مردم را نماینده گی میکند. خواست برابری زن و مردم, لغو اعدام، لغو حجاب اجباری، تعیین حداقل حقوق برای داشتن یک زندگی مدرن و انسانی، جدایی دین از دولت و آموزش پرورش، تحصیل رایگان، بهداشت رایگان، برابری انسانها بدون توجه به ملیت، نژاد و جنسیت را اساس قرار داده و میخواهد متحقق کند و برای رفاه و آزادی برنامه شفاف دارد.
1/11/1396 برابر با 2017/1/21