آنچه نوشتن در این باره را ضروری می کند احتمال قریب به یقین تکرار این فجایع در اغلب کشورهای خاورمیانه و بیش از همه در ایران است. احتمالی که فقط و فقط کمونیسم کارگری می تواند آن را کنترل و خنثی سازد. همین چند ماه پیش بود که جنگ خونینی بر سر قره باغ صورت گرفت. خاک و سرزمین برای ناسیونالیستها مقدس است و لذا جنگ بر سر خاک حتا اگر به قیمت خون دادن و خونریزی تمام شود برای جریانات ناسیونالیست امری روا و لازم است. اگر تفاوتهای دینی و مذهبی و فرهنگی را هم به اختلاف بر سر مالکیت بر شهرها و سرزمین ها اضافه کنیم آنگاه باید برای هر کمونیستی روشن باشد که ناسیونالیسم چه خطر بزرگ بلقوه ای است که احزاب و سازمانها و نهادها و تشکلات و خبرگزاریها و افراد زیادی اغلب آگاهانه سعی در بلفعل درآوردن آن دارند. نباید اجازه داد ناسیونالیسم مردم را بخصوص جوانان را فریب دهد و بنام آزادی میهن و وطن و بیرون راندن اشغالگران برای جنگ و خونریزی سرباز و لشکر فراهم سازد. کمونیسم کارگری باید بتواند مانع این فاجعه بلقوه در ایران شود.
جنگ تروریستهای حاکم بر جامعه اسراییل و تروریستهای سازمان حماس و جهاد اسلامی آزادی فلسطین حاکم بر نوار غزه بار دیگر شعله ور شد. این جنگ خونین و فاجعه بار و شرم آور درادامه دهها جنگی صورت می گیرد که میان حکومتگران بر فلسطینیان و اسراییلیان طی 70 سال گذشته و بر سر مالکیت حقوقی و تاریخی و سیاسی بر سرزمین های کرانه رود اردن و جنوب لبنان و شمال صحرای سینا رخ داده است.
شهروندان فلسطینی و اسراییلی همواره قربانیان جنایتکاران حاکم از هر دو سو بوده اند و زیر سلطه طبقه حاکمه خود قادر نبوده اند نه فقط سرنوشت خود را بدست بگیرند بلکه حتا به میزان کمی هم در آن دخالت داشته باشند. اما برای بردن این شهروندان به میدان جنگ و ذبح فله ای آنها زیر باران موشک و بمب و خمپاره و تیربار مذهب و زبان و تاریخ و بطور کلی فرهنگ این مردم چه فلسطینی چه اسراییلی ابزار کارآمد و مفیدی در دست حاکمان ناسیونالیست بوده است. ناسیونالیسمی که 70 سال بی خانمانی برای فلسطینیها و 70 سال ناامنی برای اسراییلیها به ارمغان داشته است.
این جنگ از ابتدا بر سر خاک و زمین بود ونه بر سرحق و حقوق مردم یهودی و فلسطینی. برای نهضت الترا ناسیونالیست اسراییل یعنی صهیونیسم، سرزمینهای ساحل شرقی مدیترانه موطن اصلی و تاریخی آنها بوده و لذا بعد از صدها سال آوارگی بین المللی سرانجام به “ارض-موعود” خود برمی گردند. برای جنبش “خلق” فلسطین هم این میهن اجدادی بوده و تصرف آن توسط صهیونیستها چه با خرید آن و چه در نتیجه جنگ مردود است و باید پس گرفته شود.
بعد از چند دهه جنگ و کشمکش نا کافی میان ناسیونالیستهای جبهه آزادیبخش خلق فلسطین و الترا ناسیونالیستهای صهیونیست، طرفین نیاز به وارد کردن عنصر دین و مذهب در این جنگ پیدا کردند تا هرکدام بتواند هم جنایات خودش را با تند و تیزی و وحشیگری طرف مقابل بهتر توجیه کند و هم آسان تر بتوانند مردم خود را شریک جرم و جنایت و آلوده ی این کشمکش پایان ناپذیر بکنند.
امروز درانتهای هفت دهه جنگ و کشمکش هردو طرف در آغاز راهی هستند که شروع کردند: خون پاشیدن به مسئله ای که می توانست با مصالحه و دیپلماسی و طرح دو کشور همجوار و بین المللی اعلام کردن اورشلیم یا بیت المقدس به نتیجه برسد. اما خونی که در میان این مردم جاری شده است زخم بازی را نمایش می دهد که جز با خلع ید تمام و کمال از ناسیونال-فاشیستهای حاکم بر اسراییل و اسلامی-فاشیستهای حاکم برفلسطین و منطقه میسر و ممکن نیست. امپراطوری شیاد بریتانیا وقتی خاورمیانه را با “بیداری-اسلامی” شیوخ عرب علیه امپراطوری عثمانی به چندین کشور تقسیم کرد عامدانه مرزهای همه کشورها را مسئله ساز ترسیم کرد تا بتواند هروقت لازم شد زخم این کشورها را تازه کند. از آن جمله حدود و ثغور کشور اسراییل بود. اگر از ابتدا دو کشور اسراییل و فلسطین ایجاد می شد، این هفتاد سال جنگ لازم نبود اما صلح و آشتی هیچوقت بنفع بریتانیای کبیر نبوده و نیست.
شهر بیت المقدس یا اورشلیم به مرکز درگیری میان متعصبین و فالانژهای دو طرف تبدیل شده و بهانه لازم به طرفین می دهد تا بر طبل مظلومیت خود و بی حقی دیگری و حتا نابودی آنها بکوبند. اگرچه پوشش این دیگرسازی و دشمن سازی و بیگانه ستیزی و لازم المعدوم کردن دیگری مذهب است اما استخوانبندی آن ناسیونالیسم و تقدس خاک و نژاد است که لازم و ملزوم همدیگر شده اند، و در هر دو سو در اوج خود قرار دارد. ناگفته نماند که ریشه جدایی و نابرابری و ظلم و ستم و بی حقوقی مردمان هر دو سوی این کشمکش خونین سرمایه داری است که توسط هیئت حاکمه طرفین منازعه پاسداری می شود. و راه حل ریشه ای هم به برچیدن این سیستم ضد انسانی بستگی دارد.
در این میان لازم است که به جنگ نیابتی میان قدرت های خاورمیانه و قطب های تروریستی هم اشاره کرد. حملات راکتی و موشکی بی سابقه بر سر شهرهای اسراییل از سوی رسانه ها “جبران سرخوردگی ناشی از ضرباتی است که جمهوری اسلامی” اخیرا متحمل شده است. و گویا “برای رژیم ایران ضروری به نظر میرسد تا با حمله موشکی حماس و جهاد اسلامی به رهبران اسرائیل پیام بدهد که مانع تراشی برای معامله در وین و تهدید به اقدام نظامی بیپاسخ نخواهد ماند”. که البته این بعد زود-گذر این کشمکش جنبش اسلام سیاسی با حکومت صهیونیستی است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انتشار بیانیهای، اعلام کرد: “یاری بخشی به مقاومت اسلامی و انتفاضه فلسطین را ماموریت تاریخی و انکارناپذیر خود دانسته و به فلسطین قهرمان اطمینان میدهد همچنان، حامی و همراه آنان در این میدان سرنوشتساز است”. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه خود که امروز چهارشنبه، ۲۲ اردیبهشت منتشر شده، افزوده است: “انتفاضه رمضان و فراگیر شدن ابعاد جدید مقاومت و اعتراض مردم مظلوم و بیگناه فلسطین در مصاف با اشغالگران قدس که با یورش وحشیانه دژخیمان رژیم جلاد و کودککش صهیونیستی به مسجد الاقصی و دیگر عرصه های حضور معترضان فلسطینی که منجر به شهادت دهها مرد و زن و کودک بی دفاع شده است احساسات و عواطف امت اسلامی و حق طلبان و آزادگان جهان را جریحهدار و ماهیت پلید و شیطانی اسرائیل غاصب و حامیان خبیث آن را آشکارتر از گذشته ساخت”.
نقش رسانه ها که همگی جانبدار هستند نه فقط مهم که تعیین کننده است، بعنوان مثال عرب نیوز گزارش داد در حمله اسرائیل به نوار نوار غزه دستکم ۲۰ نفر از جمله ۹ کودک کشته شدند، اما این نصف حقیقت است. عرب نیوز الجزیره و دیگر صداهای ضد اسراییلی فاش نمی سازند که “طبق معمول نیروهای حماس لانچرهای پرتاب راکت را در مناطق مسکونی مستقر کرده و نیروهای آنها نیز برای پنهان ماندن از تیررس اسرائیل در مناطق شهری مستقر شدند تا حمله به مواضع آنها تلفات انسانی در میان غیرنظامیها را بالا ببرد و آنها خوراک کافی برای تبلیغات داشته باشند. شهروندان بیگناه همواره برای گروههای جهادی و تروریستی اسلامی از جمله حماس و جهاد اسلامی کاربرد تبلیغاتی و رسانهای دارد و از آنها به عنوان سپرانسانی استفاده میکنند تا فشار بینالمللی از سوی رسانهها و سیاستمداران علیه اسرائیل بیشتر شود”. بعلاوه این میدیای اجیر بی شرمانه مدعی بوده اند که “نوار غزه که در آن حدود دو میلیون فلسطینی در ۱۵ سال گذشته تحت محاصره اسرائیل از دریافت مواد غذایی، سوخت و تجهیزات پزشکی محروم هستند”. اخلاقیات اسلامی این بلندگوها تا آنجا پیش می رود که وجود چند هزار موشک در غزه را نمی بینند اما کمبود غذا و سوخت و امکانات پزشکی را می بینند که گویا جنبش اسلامی می تواند موشک و راکت تهیه کند اما قادر به تهیه دارو و غذا نیست، و یا دولت اسراییل راه غذا و دارو را بسته و راه ورود موشک را باز گذاشته است.
آغاز جنگ مه 2021: این بحران از اصرار اسرائیل به اخراج شماری از ساکنین فلسطینی محله «شیخ جراح» آغاز شده که سپس به درگیریهای وسیع در «حرم شریف» در شرق بیتالمقدس منجر شد؛ جایی که بیش از ۶۰۰ فلسطینی و دهها پلیس اسرائیل در آن زخمی شدند. به گزارش بی بی سی فارسی این اعتراضات در پی مراسم خاکسپاری یک مرد عرب اسرائیلی که در جریان ناآرامی های یک روز پیشتر کشته شده بود، آغاز شد. اعتراضات اعراب اسرائیلی در لود، شهری در نزدیکی تل آویو آغاز شد و به شورشهای گستردهای انجامید. نوامبر ۲۰۲۰، یک دادگاه در اسرائیل حکمی صادر کرد که بر اساس آن ۴ خانواده فلسطینی باید تا ماه مه خانههای خود در منطقه شیخ جراح را به نفع شهرک-نشینان یهودی تخلیه کنند. همین دادگاه همچنین برای ۷ خانواده دیگر هم حکم تخلیه صادر کرد که باید تا ماه اوت اجرا شود.
بگزارش دیگر خبرگزاری ها “هزاران اسرائیلی دوشنبه دهم مه در خیابانهای اورشلیم آیین یکپارچگی پایتخت خود را جشن گرفتند و در حال نماز خواندن بودند که شماری از مسلمانان افراطی آغاز به درگیری کردند. خشونت و درگیری میان فلسطینیان و پلیس اسرائیل در محوطۀ مسجد الاقصی به زخمی شدن ٥٢٠ فلسطینی و ۳٢ پلیس اسرائیلی منجر شده است. سازمان حماس تهدید کرده بود که اگر پلیس اسرائیل این محوطه را ترک نکند با موج جدیدی از خشونت و درگیری روبرو خواهد شد. و به گفتۀ رئیس بنیاد تحقیق و مطالعات مدیترانه و خاورمیانه در پاریس، منشاء خشونتهای جاری اخراج خانوادههای فلسطینی از منازل شان در برخی محلات نزدیک به مسجد الاقصی در شرق اورشلیم است. به این ترتیب کشمکش بر سر بلعیده شدن بیت المقدس توسط دولت اسراییل و تعیین آن بعنوان پایتخت اسراییل و کوتاه کردن دست جنبش فلسطینی از این شهر است. این آن چیزی است که می تواند میان ناسیونالیستها در بسیاری از شهرهای ایران تکرار شود اگر خطر ناسیونالیسم را جدی نگیریم و شوراهای مردمی را برای کنترل و مهار آن به میدان نیآوریم.
به گزارش خبرگزاریها “پس از آنکه پلیس اسرائیل تظاهرکنندگان علیه نصب موانع در بخش قدیمی بیتالمقدس برای جلوگیری از تجمعها را به شدت سرکوب کرد، تنشها در اطراف این منطقه هم افزایش یافته است. فلسطینیها به بیتالمقدس شرقی به چشم پایتخت آینده کشور خود نگاه میکنند. هر چند بخشهای شرقی و غربی این شهر به طور کامل تحت کنترل اسرائیل است. وبسایت شبکه خبری پانعرب الجزیره نوشته از ۱۹۷۲ که شهرکنشینان یهودی برای بیرون کردن فلسطینیها از خانههایشان به دادگاه شکایت کردند، این منطقه به صحنه درگیریهای قانونی تبدیل شده است. آنها ادعا میکردند این خانهها روی زمینهایی ساخته شده که یهودیان در قرن ۱۹ خریداری کرده بودند. از ۲۰۲۰ که دادگاه اسرائیل این حکمها را صادر کرده، ساکنین این منطقه اعتراضهای مختلف ترتیب داده و از سازمانهای حقوق بشری و دولت خودگران فلسطین خواستهاند که از آنها حمایت کنند. به گزارش الجزیره، ۲۶ خانواده پناهجوی فلسطینی که پس از تاسیس کشور فلسطین در ۱۹۴۸ از خانههای خود در شهرهای ساحلی یافا و حیفا آواره شده بودند، در نهایت در ۱۹۵۶ در شیخ جراح مستقر شدند. پس از اشغال بیتالمدس شرقی توسط اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۶۷، اردن کنترل خود بر این منطقه و همینطور کرانه باختری را از دست داد”.
در عکسلعمل به این وضعیت بود که گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی گروه اسلامگرای حماس روز ۴ ماه مه اعلام کردند “اگر اسرائیل فورا دست از خشونت برندارد، تاوان سنگینی خواهد پرداخت.” این گروه هفته گذشته برای نمایش همبستگی خود با فلسطینیهایی که هفتههاست در بیتالمقدس گرفتار درگیریهای خشونت آمیز با گروههای افراطی یهودی و پلیس اسرائیل هستند، چند موشک به سمت اسرائیل پرتاب کرد. به گزارش روزنامه تایمز اسرائیل، یهودیها همیشه در تلاش بودهاند به روشهای مختلف از جمله خرید مخفیانه خانههای فلسطینیان، صدور حکم تخلیه در دادگاه، ساخت و سازها و شهرکسازیهای غیررسمی، حضور خود در مناطق فلسطینینشین بیتالمقدس را گسترش دهند. برخی از گروههای یهودی معتقدند برای بازپسگیری آنچه به حق متعلق به یهودیان است، از روشهای کاملا قانونی استفاده میکنند.
رسانه ها نوشتند: درگیری را حماس هدایت میکند. حماس در عصر دهم مه خواستار خروج نیروهای اسرائیلی از حرم شریف و شیخ جراح شد و به خوبی میدانست که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. بنابراین «بهانه»ای برای حمله به دست میآورد. در یک امر کمسابقه نیز، شماری از رستورانهای یهودیان، برخی خانههای آنها، مراکز پلیس و دستکم یک هتل، در شهرهایی که اعراب نیز بخش بزرگی از ساکنین آن هستند، مانند شهر لود، در مرکز، شهر عکا در شمال و برخی مناطق بادیه نشین در جنوب اسرائیل به آتش کشیده شدند. بنظر میرسد این حریقهای عمدی، واکنش اعراب ساکن شهر برای «ابراز همبستگی» با فلسطینیان بوده است.
کنترل شهربیت المقدس در دست دولت اسراییل است و برخورد پلیس با معترضین قانونا به حکومت غزه مربوط نیست. ابو عبیده سخنگوی «گردانهای قسام»، شاخه نظامی حماس، تهدید کرده اسرائیل پاسخ «جنایات و تجاوزات» خود را خواهد داد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل هم در واکنش به موشک-پرانی از غزه به اسرائیل هشدار داد “واکنش ما شدید خواهد بود. ما هیچگونه صدمهای را علیه کشور، پایتخت، شهروندان و سربازان خود تحمل نمیکنیم. کسانی که به ما حمله میکنند، هزینه سنگینی پرداخت خواهند کرد”. خامنه ای هم در عکسلعملی به زبان زور اشاره کرد. این واقعیتی است که هم طرف اسراییلی و هم بخصوص اسلامی این جنگ جززبان زور نمی فهمد. همه فاشیستها همه دیکتاتورها همه جنایتکاران و بخصوص جنبش اسلام سیاسی زبانی جز زور نمی فهمند. ابو حمزه، سخنگوی گردان قدس جهاد اسلامی فلسطین از جمهوری اسلامی ایران بابت موشکهای بدر-۳ تشکر میکند. اورشلیم پست پیشتر گزارش داده بود که این گروه هشت هزار راکت با برد کوتاه در اختیار دارد. “سرایا القدس”، شاخه نظامی سازمان جهاد اسلامی فلسطین و «کتائب عزالدین قسام»، شاخه نظامی حماس، دوشادوش یکدیگر، دهها فروند راکت به سوی اسراییل پرتاپ کردند.
عکسلعمل چپ سنتی جهانی: چپی که تا مغز استخوان ناسیونالیست است و تنها ارثی که از چپ دارد ضد امپریالیست گری آن است موضعی قابل تامل و براستی شرم آور دارد: مجله هفته یعنی چپ-خط-امامی گزارش خبرگزاری کوبا “برونو رودریگز” را منعکس کرد که وزیر خارجه کوبا “حملات ددمنشانه اسراییل علیه ملت فلسطین و جنایات وحشیانه اسراییل را محکوم کرد”. این درحالی است که مکزیک آرژانتین و شیلی مواضع تقریبا منصفانه داشتند و طرفین را مورد خطاب قرار دادند. بیانیهٔ حزب تودهٔ ایران در محکومیت خونریزی و اشغالگری اسرائیل “کشتار دهها فلسطینی بیگناه، و تشدید سیاستهای ضدانسانی دولت راست افراطی و نژادپرست اسرائیل” می پردازد. اما از جنایات حماس و جهاد اسلامی هیچ خبری نیست. “در روز دوشنبه ۲۰ اردیبهشت، نیروهای اسرائیلی در حمایت از راهپیمایی راستگرایان اسرائیلی در محلههای فلسطینی به مناسبت «روز اورشلیم» (روز اشغال اورشلیم در جنگ ۱۹۶۷)، با گاز اشک آور و گلولههای فلزی با پوشش پلاستیکی به تجمّع فلسطینیها در مسجدالاقصیٰ در بخش قدیمی اورشلیم یورش بردند.”
اما قطعنامه ۲۹ حزب وسازمان “برادر” مارکسیستی لنینیستی درهمبستگی با مبارزه خلق فلسطین برای رهایی ملی که در ۲۱ فوریه ۲۱ به تصویب رسیده، یعنی دو هفته قبل از دور تازه جنگ میان تروریستها، با وجود این از چنان ادبیاتی برخوردار است که گویی قطعنامه حزب الله است: “خلق شجاع فلسطین” “متجاوزین صهیونیست”، “دهها هزار قربانی برای کسب استقلال ملی”، “این مبارزه بر علیه این یا آن دولت اشغالگر نیست بلکه بر علیه خود مسئله اشغال است. رژیم صهیویستی یعنی اشغالگری، یعنی تاراندن میلیونها فلسطینی از سرزمین مادری شان و جایگزین کردن آن با چندین میلیون مهاجر و مستعمره نشین یهودی از کشورهای دیگر. صهیونیست ها یک رژیم آپارتاید بر میلیونها فلسطینی که سرزمین شان با زور اشغال شده است تحمیل کرده اند. صهیونیسم اسرائیل مترادف است با نژادپرستی، جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت، و زندانی و قتل کودکان فلسطینی. صهیونیسم یعنی تولید شرایط فقر و مسکنت و نا امیدی، یعنی گرفتن جان و سرزمین از فلسطینیان ودزدیدن آینده کودکان شان”. اما آیا همین خصوصیات صهیونیسم با خصوصیات دولتهای اسد و اردوغان و جمهوری اسلامی و طالبان و غیره مصداق صد درصدی ندارد؟ اما این احزاب چموش همیشه برای جریانات اسلامی خموش بوده اند چون آنها را ضد امپریالیست تلقی می کنند و در حالی از زرادخانه کلاهک هسته ای اسراییل اعلام انزجار می کنند که خود خواهان برخورداری جمهوری اسلامی از این سلاح هستند. این احزاب بواقع استالینیست-مائوئیست خود به زائده ای از جنبش ارتجاعی اسلام-سیاسی تبدیل شده اند و از میان امپریالیست های ریز و درشت دنیای امروز فقط مخالف امپریالیستهای غربی هستند. این قطعنامه سند رسوایی این جریانات ضد انسانی و مرتجع و پرو اسلام-سیاسی خواهد ماند.
اغلب مواضع این جریانات ارتجاعی از مواضع خود جمهوری اسلامی گرفته شده و تکرارهمان است: “مبارزه نیروهای کمونیست و دمکرات برای نابودی صهیونیسم اسرائیلی بمعنی نفی رژیم غیرقانونی کشور اسرائیل و پایان دادن به اشغال و سیاست آپارتاید است”. که همانند خمینی و خامنه ای خواهان نابودی اسراییل هستند. “مبارزه خلق فلسطین برای رهایی سرزمینش مشروع است و صلح با متجاوزین بازی با دم عقرب است. فقط مردم شجاع فلسطین، نه امپریالیستها و صهیونیستها و رهبران مرتجع اعراب، حق تصمیم گیری برای سرنوشت خود را دارند.” اما آیا این احزاب ارتجاعی و پرو اسلام-سیاسی همین حق را برای مردمان کرد زبان در سوریه و ارمنی در ترکیه قایل هستند؟ خیر در هماهنگی با دولتهای فاشیستی ایران و سوریه وترکیه چنین حقی را حمایت نمی کنند. و ادامه می دهند که “ما سرکوب و نسل کشی ملت فلسطین را بشدت محکوم کرده و از مقاومت خلق فلسطین علیه صهیونیستها واربابان امپریالیست اش عمیقا حمایت می کنیم.” آیا نسل کشی ارمنی ها و آسوری ها و یونانیهای ساکن آناتولی را هم محکوم می کنند؟ خیر نمی کنند. و هنوزادامه می دهند که “این حمایت صوری و ظاهری نیست بلکه تأیید حق مسلم فلسطینیان برای رهائی از سلطه صهیونیسم در منطقه و برسمیت شناختن حق آنها برای رهائی ملی است”. اما این این رهایی را برای مردمان تحت ستم زیر حکومتهای اسلام-سیاسی از ایران تا دالفور سودان قایل هستند؟ خیر نیستند. این نشان می دهد که این احزاب به اصطلاح چپ در واقع جناح چپ جنبش اسلام-سیاسی هستند و کمترین ربطی به مارکسیسم و لنینیسم نداشته و ندارند. کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای “مارکسیست-لنینیست”، که از ایران محفل “توفان” آن را امضا کرده است نشان می دهد که اینها سازمانهای ناسیونالیست با حجاب چپ و در واقع زائده ای از جنبش اسلام-سیاسی علیه اسراییل و دولتهای غربی هستند. سکوت در برابر جنایات جریانات اسلامی و تابلو کردن “اشغال سرزمین” از یک طرف و “دفاع از خود” ازبرابر طرف مقابل، کنه ناسیونالیستی بودن این مسئله را می رساند که توسط ناسیونال-صهیونیسم اسراییلی و ناسیونال-جهادیسم جنبش اسلام-سیاسی در جریان است.
جنگ بر سر شهر بیت المقدس شرقی و مالکیت منازل آن است. طرفین دعوا مدعی مالکیت تاریخی بر آن را دارند اما تاریخن مردمان مختلفی با زبان و مذهب و فرهنگ های مختلفی در این مکانها و شهرها و سرزمین ها زندگی کرده اند و باید بکنند. متعلق دانستن آن به “خود” و یک طرف ایده ضد انسانی ناسیونالیسم است. آنچه برای جنبش ناسیونالیستی در سراسر خاورمیانه کمترین بهایی نداشته و ندارد جان و حق حیات و زندگی انسانهاست. اگر گنبد آهنین نبود که 98 درصد موشکها را کنترل کند بی گمان یک فاجعه انسانی در اسراییل بوجود می آمد. از طرف دیگربخشی از کشته های غزه ناشی از موشکهای حماس و جهاد اسلامی است که به هدف کشتن شهروندان غیر نظامی اسراییل پرتاپ شده بودند وتوسط اسراییل در آسمان منفجر شدند. و یا ناشی از انفجار انبارهای تسلیحات در غزه ناشی از بمب باران اسراییل بوده است. حمله هوایی اسراییل بعد از شروع شلیک موشک بوده است. تبلیغات جنگی میدیای جنبش اسلام-سیاسی و با حمایت بخشی از ناسیونالیسم چپ جهانی در خدمت مظلوم نمایی و نمایش تبلیغی از قربانیان فلسطینی است قربانیانی که بعنوان ابزار یعنی سپر دفاعی مورد سواستفاده قرار می گیرند. این جریانات عقب مانده استالینیست و مائوئیست که اغلب خود را مارکسیست-لنینیست می خوانند در حالی از رژیم آپارتاید اسراییل دم می زنند که حتا یک بار حاضر به نامیدن جمهوری اسلامی بعنوان یک رژیم آپارتاید جنسی نبوده اند. از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران و دولت ترکیه دستشان به خون شهروندان خود و مردم کشورهای همجوارشان آلوده است و در عین حال از جنایات دولت اسراییل و مظلومیت فلسطینیان و نقض حقوق بشرمی گویند. آیا بدون کمکهای مالی و نظامی جمهوری اسلامی به حماس و حزب الله و جهاد اسلامی این کشمکشها می توانست به چنین ابعادی برسد؟
تنها جریان و جبهه ای می تواند به این جنگ پایان دهد و بطور کلی مسئله فلسطین را حل کند که نه مذهبی و دینی باشد و نه ناسیونالیستی و خاک پرست، بلکه جریانی که انسان را منهای مذهب و زبانش شهروند برابر بداند و این جریان جز جنبش سوسیالیستی نیست. هم جریانات تروریستی اسلامی حماس و حزب الله و جهاد اسلامی و هم دولت نژاد پرست اسراییل باید دست خونینشان از سر مردم بریده شود. تنها کمونیسم-کارگری است که می تواند جنبش سوسیالیستی را به مقصد پیروزی رهبری نماید.
اقبال نظرگاهی 13 مه 2021
اینرا هم بخوانید
ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت: شماره40: بحران هویت ملی و قومی،نقد ناسیونالیسم قومی به ناسیونالیسم ایرانی
آقای محسن رسولی از تلویزیون ا.ن. تی وی در برنامه هفتگی آپدیت با آقایان یوسف …