💥نامه دوم پسر عباس دریس
درد دلهایم؛ شنیدم که زحمت کشیدید و نامه مرا پخش کردید. گفتم کمی بیشتر آشنایتان کنم با زندگیمان. راستش من تا کلاس یازده درس خواندم و الان مدرسه نمیروم، دو برادر کوچکم سواد ندارند، اصلا مدرسه نرفتند. من کار هم نمیکنم چون اگر سرکار بروم برادر کوچکترم تو خونه تنها میمونه. مادر بزرگم پیر است و متاسفانه نابینا. بعد از مرگ مادرم زندگیمان سخت شد. الان یکسال هست سر خاک مادرم نرفتیم، چون او را در اهواز خاک کردند و اهواز از ماهشهر خیلی دوره. من از وقتی پدرم زندان رفته او را ندیدم ، الان که زندان سپیدار اهوازه ما ملاقات نرفتیم ، از برج یازده او را بردند اهواز و هیچکس نتونست ملاقات بره، وقتی هم اینجا بود قبول نمیکرد بریم ملاقاتش، میگفت جای خوبی نیست ، نیائید. سعی میکنم هر وقت تونستم بیشتر بنویسم. ممنون از محبت شما. علی فرزند عباس دریس.
کانال رسمی کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
زندانی سیاسی آزادبایدگردد
علیه اعدامهابپاخیزیم
جان بازداشتشدگان درخطر_است