مندرج در ژورنال شماره ۹۳۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
شنبه ۲۹ دیماه ۱۴۰۳ محمد مقیسه و علی رازینی، دو تن از بیرحمترین و جنایتکار ترین قضات جمهوری اسلامی در محل کارشان به قتل رسیدند. مرگ این دو جانی که دستشان به خون زندانیان سیاسی از دهه ۶۰ تا همین امروز آغشته است، موج وسیعی از شادی عمومی برانگیخته است.
ما مردم، همه ما که داس مرگ این دو جنایتکار اسلامی از سال ۵۷ تا امروز عزیزانمان را درو کرده است صبح شنبه را با خوشی و امید بیشتر به سرنگونی جمهوری اسلامی شروع کردهایم. این خوشحالی عمومی را میشود در میان ایرانیان داخل و خارج کشور مشاهده کرد. اینهمه شادی از بهقتلرسیدن این دو قاضی حکومت اسلامی برای چیست؟ چرا مردم از مرگ این دو نفر تا این اندازه خوشحالاند و در مدیای اجتماعی غوغایی بپا کردهاند؟ مگر قرار نبود و نیست ما پایانی بر مرگ و اعدام و خشونت باشیم؟ واقعیت این است که شادی مردم از هلاکت این دو قاضی جنایتکار بیان خشم و همچنین امید مردم به سرنگونی جمهوری اسلامی است. آنچه باید تأکید کرد این است که اعدام و حبس ابد و شکنجه و اعتراف اجباری هم در قوانین انسانی جامعه مدنظر ما برای همیشه لغو خواهد شد.
وقتی خبر مرگ این دو قاضی بیرحم حکومت اسلامی شنیده شد بی شک بسیاری از ما به یاد قاضی صلواتی و قاضی مرتضوی، این قاتلان خونآشام اسلامی افتادیم. آیا اینها نیز به چنین سرنوشتی دچار میشوند، این وحشت از مرگ خواب از چشمانشان میرباید و زندگیشان را به کابوس تبدیل میکند؟ آیا سایه مرگ هر لحظه تعقیبشان میکند؟ بقیه قاتلانی که این رژیم را تا امروز سرپا نگهداشتاند چه حال و روزی دارند؟ آیا زنده میمانند و در دادگاههای مردمی محاکمه میشوند؟ از این حالت راه فراری ندارند.