– کیوان جاوید
“کنفرانس امنیتی مونیخ” به مدت ۵۰ سال، از سال ۱۹۶۳ و در اوج “جنگ سرد” و رقابت دو بلوک غرب و شرق (آمریکا و شوروی سابق) در ماه فوریه تا امروز با شرکت بسیاری از مقامات حکومتی و غیر دولتی برگزار می شود.
اهمیت کنفرانس امسال و بر سر زبان افتادن آن در این روزها برای ایرانیان، خصوصاً در خارج بهخاطر “دعوت از رضا پهلوی” و جنجال های بعد از آن است. در غیر این صورت کنفرانس امسال هم می آمد و می رفت و آنچه در رابطه با آن تصمیم گرفته می شد همان سیاستی است که از قبل در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ شده است. سیاست دولت ترامپ و اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی پیش از کنفرانس امنیتی مونیخ به اطلاع عموم رسیده است.
بر خلاف ادعاهای پوچ رضا پهلوی برای اینکه می خواهد صدای مردم ایران باشد، باید گفت رضا پهلوی هرگز صدای مردم ایران نبوده و نیست. او می خواهد خود را بعنوان وکیل و وصی و نماینده مردم ایران جا بزند و در این مجمع جهانی از راه حل واقعی خود مبنی بر مهار انقلاب زن زندگی آزادی پرده برداری کند تا شاید مقبول نمایندگان حاضر در این مجمع جهانی شود.
هدف او این است که در حاشیه کنفرانس، به گوش سران کشورها برساند که من آلترناتیو هستم؛ من میتوانم رهبر دوره انتقالی باشم؛ من میتوانم کاری کنم که در ایران انقلاب نشود و در عوض سپاه و بسیج و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و بخش قابلملاحظهای از دستاندرکاران این حکومت با کمترین دردسر به حکومت بعدی بپیوندند. رضا پهلوی آدمی نیست که سر سوزنی برای حق مردم و حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و رهایی و آزادی و رفاه و برابری مردم اهمیت قائل باشد. این را سلطنتطلبها طی این دو سال گذشته در خارج کشور بیشتر از هر زمان دیگر بهخوبی نشان دادند که در آرزوی احیای ساواکاند و قول سرکوب و زندان و حتی اعدام مخالفین سلطنت بعد از بهاصطلاح بهقدرترسیدن را میدهند. آرزویی عبث.
اگر رضا پهلوی کسی و کارهای بود باز میشد گفت می رود و دوکلمه حرف حساب میزند. اما او اینکاره نیست او در بهترین حالت میتواند دنبالهرو فاشیستی چون ترامپ باشد که شمشیر روی انسانیت کشیده است و معمار بزرگ پایمالکننده حقوق بشر در آمریکا و همه جای جهان است.
مندرج در ژورنال شماره ۹۵۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)