حکومتی ها روز ۲۲ بهمن آمده بودند که قدرت اوباششان را به رخ مردم بکشند. چند ماه روی این برنامه کار کرده بودند که همه مزدورانشان را به خیابان بیاورند. سپاه و بسیج و بیت و سربازان بدنام امام زمان و ساندیس خوران و سایر ارگان هایشان همه بارها جلسه گرفته بودند، تمرین کرده بودند، تقسیم کار کرده بودند، توصیه های خامنه ای و رییسی و … را گوش کرده بودند، تلاش کرده بودند هرچه بیشتر هماهنگی کنند، آماده باش داده بودند و همه زورشان را زده بودند که چطور علیه مردم قدرتنمایی کنند. اما آنچه خصلت نمای این زور زدن ها و نمایش ها بود، شعار علیه روحانی بود. نیمی از حکومت علیه نیمی دیگر به خیابان آمد. یک ساعتی خودشان را نگهداشتند اما بالاخره کینه ها سرازیر شد، دشمنی های عمیق خود را نشان داد.
حالا تا چند ماه دیگر باید دستاورد! این نمایش قدرتشان را جمع کنند. حالا باید جلسات مجدد دیگری بگیرند تا ببینند چه خاکی به سر خودشان بریزند و از تشدید مخاصمات بیشتر جلوگیری کنند.
همین ها بودند یعنی سازماندهندگان این نمایش همانها بودند که انقلاب ۵۷ مردم را سرکوب کردند و به کمک دول غربی سر کار آمدند. و حالا مردم میخواهند با انقلابی دیگر بساط اینها را جمع کنند. بساط این جنبش کثیف و بحرانزده اسلامی را که انقلاب مردم برای رفاه و آزادی را در سال ۵۷ تا ۶۰ به خاک و خون کشید.
خصومت های آشکار حکومتیان با هم حاصل اعتراضات مردم است، حاصل خیزش های مردم است، حاصل این است که مردم دست رد به سینه اینها زده اند و میگویند #ازشمابیزاریم حاصل بحران لاعلاج حکومت است. حاصل بن بست های همه جانبه است، حاصل نفرت عمیق مردم از حکومت و حکومتیان و حاصل انزوا و بی آبرویی حکومت در افکار عمومی بین المللی است حاصل کشتار سرنشینان بیگناه و بیدفاع پرواز اوکراین است، حاصل ۴۰ سال دزدی مقامات و میلیاردر شدن آیت الله ها و گرسنه کردن مردم است، حاصل سرکوب زنان است، حاصل اعدام های بیشمار و شکنجه های روزمره است، حاصل گلوله زدن به سر مردم است، حاصل به خیابان کشاندن هزاران هزار کودکند، حاصل حاکم کردن قوانین اسلامی چهارده قرن قبلند. این خصومت ها عمیق است. هرچند همه دشمن مردمند و در دزدی و سرکوب همه آنها شریکند، اما بر سر نحوه حفظ نظام در مقابل مردم اختلافات جدی دارند و وقتی اینچنین به جان هم می افتند مردم شادی میکنند و برایشان کف میزنند. چون قدرت پوشالی آنها را میبینند.
پابپای گسترش مبارزه و ناتوانی حکومت این دعواها عمیق تر و شدیدتر میشود، نیروی حکومت همچنان ریزش میکند، بی اعتمادی به بقای حکومت صفوفشان را میلرزاند و با شروع انقلاب ،بدنه آنها تفنگ ها را به سوی خودی ها خواهند گرفت.
انقلاب گرسنگان در راه است. اینبار انقلاب در شرایط دیگری اتفاق می افتد. توسط مردمی آگاه تر، جسورتر، با زنانی تا مغز استخوان متنفر از حکومت در صف اول انقلاب، با جوانانی آماده برای حمله، با کارگران و دانشجویانی متشکل، با خواست هایی روشن و با حزب سیاسی آماده در صحنه جامعه. بدور حزب حلقه بزنیم و صفوفمان را متحدتر و متشکل تر کنیم.