مندرج در ژورنال شماره ۹۸۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
جین آستن ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در روستای “استیونتون همپشایر” به دنیا آمد. رمان “غرور و تعصب” بیتردید مشهورترین اثر جین آستن است.
۴ کتاب از شش کتاب جین آستن در زمان حیاتش با امضای “یک بانو” منتشر شدند، زیرا این نتیجهای بود از موقعیت اجتماعی زنان در یک جامعه و سیستم اشرافی و بهشدت مردسالار و همچنین بیاهمیتی رمان در آن زمان که پست و کمارزش شمرده میشد. تنها بعد از مرگ او در سن ۴۱ سالگی بود که برادر جین دو رومان باقیمانده او را منتشر و نام نویسنده را فاش کرد. از آن زمان تاکنون، بسیاری از چیزها تغییر کرده است، حداقل از نظر جایگاه رمان که امروزه آن را اثری بسیار معتبر و ارزشمند در عرصهٔ خلاقیت میدانند. اما به یاد داشته باشیم تنها در سال ۱۹۱۸ است که زنان بعد از یک مبارزه طوفانی و طولانی و جنگیدن با سیستم حاکم در انگلیس توانستند از حق رأی برخوردار شوند.
حالا جین آستن بهعنوان یکی از چهرههای بزرگ ادبی و آغازگر “رمان مدرن” به زبان انگلیسی مورد ستایش قرار میگیرد. حالا او به دلیل مشاهدات و نقدهایش دربارهی جایگاه زن در جامعهٔ آن دوران تحسین میشود. امروز راحت است که طبقه حاکمه (از ملکه الیزابت تا مارگارت تاچر که امکانات رفاهی و حمایتی مادران تنها را در دوران نخستوزیری خود قطع کرده بود، طرفدار جین آستن باشند) اما به یاد داشته باشیم در روز خودش این طبقه و نمایندگان فکری و سیاسیاش به انکار هویت زنان کمربسته بودند و تنها بعد از شکست در مقابل عزم زنان برای برابر زیستن مجبور به تظاهر در تحسین آنها هستند. این در حالی است که همین حالا نیز جنبش برابری زن و مرد در همین اروپا علیرغم دستاوردهای عظیمش به نفع زنان موضوعی برای نبرد است.
در عصر خودش جین آستن یک استثنا بود و بدون شک شرایط خانوادگیاش (که هرچند اغلب متزلزل بود، اما به اندازهٔ اکثریت مردم، به فقر و بدبختی دچار نبود) و نگرش حمایتی خانوادهاش نسبت به نوشتن او، نقش مهمی در تواناییاش برای نوشتن، انتشار آثارش، و تبدیلشدن به شخصیتی مورد احترام – البته پس از مرگش – داشت. آیا هنوز، ۲۵۰ سال بعد، برای اکثریت زنان در سراسر جهان، ترکیبی از شرایط مساعد و استثنایی برای ماندگارشدن در تاریخ ضروری نیست؟