آلترناتیو ما شورا است

در اقتصاد عجیب و غریب ایران خصوصی سازی شیوه ای برای غارت و چپاول صنایع و بنگاهها و ثروت اندوزی باندهای مافیایی است که با برخورداری از رانت و امتیازات ویژه از این سفره و خوان یغما بهره می برند.

در نتیجه اعمال این سیاست که بی شباهت به تقسیم غنایم بین دارودسته حکومتی ها نیست، کارخانجات متعددی به تعطیلی کشانده شده و کارگران بسیاری از کار اخراج شده اند به گونه ای که به جرات می توان گفت حتی یک مورد هم نمی توان یافت که در جریان این روند در وضع تولید و رفاه کارگران آن بنگاه بهبود ایجاد شده باشد.
این شیوه که بهتر است به آن واگذاری گفته شود تا خصوصی سازی چیزی نیست جز زدن چوب حراج به کارخانجات تولیدی و تقدیم آنها به گروههای مرتبط با ساختار قدرت نظیر سپاه، آیت الله زاده ها و نوکیسه های حکومتی که راه را برای فساد مالی، رانت و بهره مندی از انواع وام های نجومی و کلان برای این گروهها و باندها هموار می سازد.

نمونه های بارز و مشخصی را می توان برشمرد که کارخانجات واگذار شده اکنون یا بطور کامل تعطیل شده یا در آستانه ورشکستگی و تعطیلی قرار داشته و یا با کاهش شدید تولید مواجه هستند و به این بهانه دست به اخراج و بیکارسازی کارگران زده اند.
شرکت هایی چون هپکو، آلومینیوم المهدی و هرمزال، کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، کشت و صنعت مغان، پالایشگاه کرمانشاه، ماشین سازی تبریز، گروه ملی فولاد، مجتمع گوشت اردبیل و شرکت های پر تعدد دیگری در بخش های معادن، خدمات و پتروشیمی از جمله مراکزی هستنند که سهامشان چوب حراج خورده است و اکنون با بحران های جدی ای مواجه هستند. از جمله برابر آمارهای منتشر شده 124 شرکت و کارخانه تنها در سال 1395 از تولید و ادامه حیات بازمانده و به طور کامل تعطیل شده اند.
از سویی دیگر به گفته یکی از اعضای مجلس جمهوری اسلامی در سال 1397 از میان شرکت های واگذار شده به بخش به اصطلاح خصوصی حداقل 24 شرکت با اخراج کارگران، 19 شرکت با کاهش سود و 18 شرکت با کاهش تولید روبرو بوده اند. همچنین میزان بدهی 34 شرکت افزایش و سرمایه 26 شرکت دیگر به شدت کاهش یافته است.

این آمار و ارقام که البته در شمول محدوده بررسی و صحت آن تردید وجود دارد، تنها گوشه ای از وضع فلاکت بار کارخانجات و بنگاه های واگذار شده را نشان می دهد.
شرکت های بحران زده با اخراج کارگران، فروش اموال و دارایی ها، ماشین آلات، املاک و زمین های شرکت ها اعلام ورشکستگی می نمایند و به همین بهانه دوباره از تسهیلات و وام های کلان متنعم میشوند و در مواردی هم تغییر کاربری میدهند. نظیر کارخانه ارج که اکنون بخشی از آن به پارکینگ ایران خودرو بدل گشته، یا همچون کارخانه دیزل تبریز که چند سال پیش پس از تخریب کامل به مجتمع تجاری، خدماتی و رفاهی تغییر کاربری داد و یا کارخانه نساجی وطن در اصفهان که پس از حراج تجهیزات و اخراج کارگران اکنون به کارگاه تولید کالای خواب تبدیل شده است.

طبقه کارگر اولین قربانی سیاست های سیستم دزدسالار جمهوری اسلامی است که از رهگذر سیاست خصوصی سازی و غارت مراکز تولیدی رنج و استثمار و فلاکت بیشتری را متحمل شده است.
این شرایط لاجرم کارگران را به میدان مبارزه علیه وضع موجود کشانده است و صدای فریاد کارگر از هفت تپه تا کرمان و اراک و اهواز و شهرهای دیگر شنیده شد و می شود.

نکته مهم در این میان این است که اعتراض و مخالفت کارگر با خصوصی سازی صنایع و کارخانجات به معنای مطالبه دولتی شدن آنها نیست. کارگر به خوبی می داند که دولت به عنوان بزرگترین سرمایه دار نمی تواند تامین کننده منافع و حقوق آنان باشد. بعلاوه اینکه این خصوصی سازی ها خود شکلی از جا بجایی مالکیت از دولت به بخشی از سران حکومتی و خود حکومتیان است. این در واقع بخشی از بساط چپاول و دزدی حکومت است.
سیستم سرمایه داری در هر فرم و شکلی چه دولتی و چه شکل خصوصی آن پایمال کننده حقوق کارگران است و انسان و انسانیت را به انقیاد می کشاند. اما آنچه در ایران میگذرد بطور واقعی ربطی هم به خصوصی سازی ها ندارد شکلی از بالاکشیدن دارایی ها و منابع جامعه است. کارگران و کل جامعه علیه کل این بساط دزدی و چپاولند.

آنچه که امروز کارگر با آن مخالف است روشی است که به بهانه خصوصی سازی از دست رفتن امنیت شغلی و بالاکشیدن دستمزد ناچیزش است. کارگران برای مبارزه با این سیستم ظالمانه با قدرت و انسجام به میدان مبارزه می آیند و در جریان اعتراضات خود توانسته اند بر حقوق انسانی خود پافشاری کنند، بر حق داشتن تشکل، حق اعتراض و اعتصاب و حق برخورداری از رفاه و بیمه مکفی تاکید بگذارد . در همین مبارزات است که کارگران توانسته اند، برخی خواسته های فوری و آنی خود را به کارفرما تحمیل کنند و در مواردی حتی از ادامه غارتگری ها به نام خصوصی سازی جلوگیری نمایند.

امروز اعتراض و مخالفت با خصوصی سازی به یک مبارزه سیاسی و طبقاتی علیه تعرض به حقوق کارگران و علیه مناسبات ضد انسانی جمهوری اسلامی بدل گشته است. نمونه های بارز آن اعتراضات قدرتمند کارگران فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه است، که صدای اعتراض کل جامعه بود.
در برابر این دزدی ها و چپاولگری ها کارگر قبلا بی پروا با فریادی رسا ایده خود را مطرح نموده است.آن جا که “اسماعیل بخشی” نه به عنوان نماینده کارگران نیشکر هفت تپه بلکه به نمایندگی از کل طبقه کارگر ایران بدون لکنت و بی واهمه فریاد زد: نان ؛ کار؛ آزادی، اداره شورایی. « آلترناتیو ما شورا است »

زنده باد جنبش کارگری
نابود باد جمهوری اسلامی

کارگر کمونیست ٦٢٣

اینرا هم بخوانید

« راه نجات در مبارزه و متشکل شدن است نه خودکشی»

گسترش روز افزون فقر و نداری و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی در ایران باعث …