اعتصاب ابزار قدرتمند کارگران در مقابله با ستم و استثمار

بحران و بن بست اقتصادی اجتماعی در چند دهه گذشته و بویڑه روند  عمیق تر شدن بحران اقتصادی که در طول یکسال گذشته منجر به موج جدید گرانی ، تورم، بیکاری و افزون بر آن ورشکستگی و به تعطیل کشانده شدن  بیش از  پیش کارخانجات تولیدی شده است و بحرانهای ناشی از مافیای خصوصی سازی در مراکز تولیدی و صنعتی، همه و همه پدیده اعتصاب را به عنوان یک کنش و عمل اعتراضی تاثیرگذار اجتماعی از سوی طبقه ای که بیشترین لطمات اقتصادی روی آنها آوار شده است را به پدیده ای روزمره تبدیل کرده است.
در این یک سال گذشته، اعتصاب گسترده رانندگان و کامیونداران، اعتصاب و تحصن معلمان و رشد چشمگیر اعتصابات  و تجمعات اعتراضی کارگری، پدیده اعتصاب را نه تنها برای کارگران و کل جامعه به پدیده ای عادی و روزمره تبدیل کرده است بلکه حکومت نیز در مقابل موج عظیم این اعتصابات به ناچار این شکل مبارزاتی کارگران ومعلمان و دیگر مزد بگیران زحمتکش را همچون پدیده ای غیر قابل اجتناب پذیرفته و به جای حرام خواندن آن و اعمال ممنوعیت شدید، شیوه های پیچیده دیگری را برای  تعدیل و کنترل اعتصاب از طریق ارعاب و تطمیع و تهدید و استفاده ی کنترل شده از نیروی سرکوب و گارد ویژه تا وارد کردن امامان جمعه و بسیج دانشجوئی و در جاهایی همچون هفت تپه وارد کردن شیوخ و دیگر عوامل پیدا و پنهان به کار بسته است.
اما با توجه به هزینه های احتمالی نسبتا سنگینی که همچنان پدیده اعتصاب برای کارگران در ایران دارد اعتصاب آنانرا در حد یک خطر بالقوه  وارد چالش می کند و فشارها و استرس های سنگینی را به کارگران و خانواده هایشان وارد میکند و در عین حال به آنان می آموزاند، آگاهشان  می کند و در مسیری پر تلاطم کارگران را ابدیده میکند.
اغلب اعتصابات در مراکز تولیدی و صنعتی  زمانی شکل می گیرد که کارفرما به عمد یا در نتیجه بحران اقتصادی موجود  از پرداخت حقوق کارگران امتناع میکند و در نتیجه ی آن، ادامه کار نیز برای  کارگران غیر قابل تحمل میشود و آنها را به اعتصاب می‌کشاند.
اعتصاب از نخواستن و تحمل نکردن کارگران از شرایطی که به آنان تحمیل شده است و با هدف کسب مطالباتشان آغاز میشود و بدین معنا  کل  پدیده اعتصاب از شروع تا ختم آن، شکست یا موفقیت آن، در چارچوب شرایط و مناسبات حاکم بر جامعه یعنی در زمین سرمایه انجام می پذیرد.
اعتصاب مبارزه طبقاتی کارگران در زمین سرمایه است و از همین رو اعتصاب زیر بنا و اولین شاخ به شاخ شدن جدی، علنی و کشمکش طبقاتی کار و سرمایه است که طبقه کارگر در چرخه آن  لحظه به لحظه آگاه می شود، ارتقا می یابد و خود را برای مبارزه نهایی آماده می کند.
میدان اعتصاب برای کارگران پروسه ای است که ضمن جنگ و گریز در زمین سرمایه، انسجام، سازمان یابی، تشکل و رهبریش نیز شکل می گیرد، تجربه می کند و اعتلا می یابد. در روند اعتصاب، خود اگاهی طبقاتی کارگران ضمن اینکه ضعف اقتدار سرمایه را لمس میکند در عین حال  با گوشت و پوست خود حس می کنند که اعتصاب در زمین سرمایه انجام می گیرد و این در حالی است که کارگران آگاه که همواره در معرض بازداشت ، سرکوب، اخراج و حتی طرد شدن از طرف همکاران خود هستند اغلب بعلت همه این عوامل و حتی برای ایجاد نشدن انشقاق و چند دستگی ناچارا در صف دوم اعتصاب، نقش پر اهمیت و سخت و طاقت فرسایی برای موفقیت اعتصاب ایفا میکنند. (این صف کارگران مبارز، اکثرا دیده نمی شوند ) و در حقیقت وجود و تاثیر گذاری این بخش سازمانده کارگری است که موفقیت اعتصاب را رقم می زند.
شرایط موفقیت یا شکست اعتصاب
تحمیل قراردادهای موقت، عدم امنیت شغلی،  دستمزدهای زیر خط فقر، نپرداختن چندین ماهه همین دستمزدها و….، مضاف بر آن تورم و گرانی لجام گسیخته هر لحظه می تواند باعث شعله ور شدن اعتصاب کارگری شود از این رو در این روزها در هر مرکز صنعتی پتانسیل شروع اعتصاب وجود دارد چیزی که مهم است موفقیت اعتصاب یا رسیدن به مطالبه اعتصاب  است، بنابراین با توجه به قدرت حاکمیت سرمایه، اعتصابیون باید از همه مولفه های قابل دسترس برای کسب مطالبات و موفقیت استفاده کنند.
اعتصابات اخیر نشان میدهد که   آوردن خانواده ها، تجمع خیابانی، راهپیمایی و استفاده از رسانه ها برای جلب افکار عمومی دیگر سنت اعتصابات شده است،  راهپیمایی در خیابان و شعارهای مطالباتی و همچنین شعارهایی که حاکمان را به چالش می کشاند تا فشار بر  آنها و توجه جامعه را جلب کند از مولفه های مهمی هستند که کارگران در بسیاری از اعتصابات از انها بهره می برند.

اما علیرغم همه اینها، حاکمیت سرمایه از تحمیل یک مبارزه فرسایشی به کارگران استفاده میکند و با اتکا به بی توجهی به اعتصاب و اعتراضات خیابانی کارگران تلاش میکند تا آنان را از ادامه اعتصاب و اعتراض خسته و  وادار به پایان اعتصاب کند.
اینجاست که ضرورت ایجاد یک تغییر کیفی در اعتراضات باید مد نظر کارگران و رهبران اعتصاب قرار گیرد. که طبیعی است بسته به شرایط محل و اعتصاب، این تغییر کیفی میتواند اشکال مختلفی به خود گیرد.
به عنوان مثال اگر  کارگران در داخل شهر و در مقابل فرمانداری دست به تجمع زده اند و روزها و هفته ها به خواست آنان توجه نمیشود تا کارگران را فرسوده و وادار به پایان اعتصاب کنند  باید تجمع خود را به مقابل استانداری بکشانند و اگر همان رویه از سوی مسئولین استانداری نیز ادامه پیدا کرد باید تجمعات خود را از استان بیرون کشیده و همزمان با ادامه تجمع در استان، بخشی از کارگران نیز تجمع را  به تهران و  مقابل مجلس یا نهاد ذیربط دیگری بکشانند و  چنانچه برای کارگران این جابجایی مقدور نیست در همان شهر و استان، تجمع پایدارتری را در ساعت بیشتری انجام دهند و حتی دست به اطراق شبانه روزی در محل نهاد مربوطه بزنند. در غیر اینصورت قوای سرمایه وقتی متوجه میشوند بدون سرکوب و بدون جریحه دار شدن آنچنانی افکار عمومی چند ساعت راهپیمائی در مسیر مشخص را می توانند کنترل کنند، آن چند ساعت را چشم می بندند و تحمل می کنند و راهپیمائی هر روزه برای جامعه عادی می شود و فقط کارگران را  فرسوده میکند.
بنابراین، پایداری، سماجت و تغییر شیوه های اعتراض به گونه ای که طرف مقابل را وادار به تمکین به خواست کارگران بکند، اصل کار و بسیار حیاتی است.
 اما از طرف دیگر، در وضعیتی که تداوم اعتصاب به علت شرایط سنگین قوای حاکم ، کارگران را فرسوده و در معرض شکست قرار میدهد چگونگی جمع کردن اعتصاب توسط کارگران صف اول اعتصاب،  امری به غایت مهمتر از شروع و استمرار اعتصاب میشود که می بایست بسته به شرایط هر اعتصاب و لحظات آن، رهبری اعتصاب لحظه دقیق و درست پایان اعتصاب را تشخیص دهد.
شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و نماینده سابق کارگران شرکت نورد پروفیل ساوه
27 آذر 97

اینرا هم بخوانید

کسب نان به قیمت از دست دادن جان

این روزها چقدر نان با جان گره خورده است طبقه کارگر ایران‌جان میدهد تا نان …