اقدامات عملی در جنبش تشکل یابی کارگران، یک ضرورت عاجل!

امروز پای صحبت هر رهبر عملی کارگری ، پای بحث هر فعال کارگری و هر کارگری که با ابتدائی ترین حقوق اش اشنائی دارد، بنشینید، صحبت از عدم متشکل بودن کارگران،  عدم بهم پیوستگی اعتراضات کارگری وعدم وجود تشکلهای توده ای کارگری میکنند. چرا اینطور است ? این موضوع همیشه مورد بحث فعالین سیاسی در  جنبش کارگری نیز بوده است ولی چرا برطرف نمیشود؟

در طول ده پانزده سال گذشته ما شاهد پیشروی های خوبی در جنبش کارگری در رابطه با داشتن حق تشکل بودیم.  از جمله تشکیل سندیکای کارگران شرکت واحد که واقعا با تلاش و زندانی شدن و شکنجه شدن رهبران شان نیز عقب ننشستند و امروزه آنرا بصورت دو فاکتو به رژیم هار اسلامی سرمایه تحمیل کرده اند. سندیکای کارگران هفت تپه هم چنین سرنوشتی دارد. اعتراضات باشکوه هزاران نفره کارگران هفت تپه نمود بارزی از این  اتفاق مهم بود. این تشکل بردوش هزاران نفر از کارگران نیشکر هفت تپه بنا نهاده شد و پیش میرود. تشکلهای دیگری از فعالین کارگری نیز دست به متشکل کردن خودشان زدند و با همین هدف ایجاد تشکلهای کارگری مبارزه کردند. تشکلهای فعالین، همچون کمیته پیگیری برای ایجاد  تشکلهای کارگری ، کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، اتحادیه آزاد کارگران ایران، انجمن صنفی برق و فلزکار کرمانشاه و  چندین و چند نهاد دیگر فعالین از این جمله اند. همه تلاشهائی است که در راستای متششکل کردن کارگران و هر کدام کارهای مهمی را صورت داده اند. در بحث افزایش دستمزدها ، مقابله با اخراجها ، در مبارزه برای دستمزدهای معوقه و غیره تلاشهای ارزنده ای از طرف این تشکلها صورت گرفته است که در جای خود با ارزش بوده و هر کدام گامی در پیشرویهای جنبش کارگری بوده است. ولی واقعیت امروز جنبش کارگری نشان میدهد که معضل ایجاد تشکلهای پایه ای کارگران در بخشهای مختلف طبقه کارگر ایران برطرف نشده است1 چرا کارگران با وجود اینهمه پیشرویهای درخشان، هنوز از تشکلهای توده ای برخوردار نیستند? اشکال کار کجاست?

برای درک بهتر مشکل،  بهتر از هر چیز میتوان  و باید  از  تاریخ سه چهار دهه گذشته تاریخ جنبش کارگری شروع کرد. این جنبش کدام سنگر هایی را فتح کرده است? مهمترین سنگری که طبقه کارگر ایران فتح کرده است، سنگر داشتن حزب کمونیست کارگری است. حزب کمونیست کارگری ایران حاصل تلاش خستگی ناپذیر رهبران بزرگی مانند منصور حکمت و حمید تقوائی و جانفشانی ها و مبارزات هر روزه اعضا و کادرهائی در جنبش کارگری ایران است که از 38  سال قبل تا بامروز جنگیده اند، این نقطه ضعف طبقه کارگر ایران را تشخیص داده و عزم خود را برای ساختن حزب جزم کرده و حزب را ساخته و تا بامروز در صحنه سیاست ایران حفظ کرده اند. امروز طبقه کارگر ایران حزب اش را دارد، حزبی که در پیشروی های تا بامروزش بیشترین نقش را داشته است. همین حزب  در  دهه شصت با  تشکیل حوزه های حزبی پای به دخالت در سرنوشت مبارزات کارگری ایران گذاشت. علی رغم سرکوبهای رژیم جمهوری اسلامی، علی رغم زندانی و اعدام هزاران کارگر و کمونیست در دهه شصت، این حزب توانست طبقه کارگر را از این دوران سخت عبور داده و به دوره حاضر برساند. طبقه کارگر ایران علی رغم از دست دادن صدها کادر و رزمنده خود، به یمن درایت سیاسی و رهبری تشکیلاتی  حزب اش از این دوران سخت سربلند بیرون آمد و امروز طبقه کارگر ایران در سیاست و اپوزیسیون جایگاه غیر قابل انکاری دارد که در تاریخ گذشته ایران بی سابقه است. مباحث مهمی چون حزب و قدرت سیا سی  و حزب و جامعه و در ادامه، تز علنیت رهبران عملی و ضرورت مطرح شدن رهبران و فعالین عملی جنبش کارگری در قامت رهبران اجتماعی، حاصل نگرش مارکسیستی و کمونیستی کارگری حزب در مبارزه طبقاتی در ایران بوده است. ما در هیچ دوره ای از تاریخ جنبش کارگری، این تعداد رهبران عملی و فعالین کارگری مطرح و علنی در سطح فعالیت اجتماعی نداشته ایم . رهبران و فعالینی که  در فعالیتهای های روزمره شان  با ادبیات  حزب کمونیستی – کارگری حرف میزنند و عمل می نمایند. صدای جنبش کارگری از زبان رهبران شان حتی از درون زندانهای رژیم بگوش میرسد،  اینها حاصل نبرد حزبی مانند حزب کمونیست کارگری است. میتوان با نگاهی کوتاه به ادبیات سیاسی بکار گرفته شده از طرف  فعالین  همین تشکلهائی که در بالا ذکر کردیم، متوجه تاثیرات حزب در جنبش کارگری شد. دهها فعال و رهبر عملی  کارگری دست به قلم هر روزه دارند در مدیای اجتماعی رو به  جامعه حرف میزنند و در چهارچوب توازن قوای فعلی با مردم و کارگران طرف صحبت هستند. حرف شان برای ساختن اینده ای انسانی برای کل جامعه است. ادبیات سیاسی این رهبران از درون زندانها و در قطعنامه ها و بیانیه هایشان، رادیکالیسم سیاسی طبقه ای تحزب یافته است.   و این یعنی اهداف مانیفست کمونیست و راه و روش مارکس و لنین و منصور حکمت. طبقه کارگر نمیتواند خود را آزاد کند، مگر اینکه کل جامعه را از ستم طبقاتی آزاد کند.

امروزه  در جواب به معضل مهم تشکلیابی توده ای ، حزب کمونیست کارگری در کنگره دهم خود، جواب در خوری داده است. قطعنامه در رابطه با جنبش تشکل یابی، حاصل مباحث درون این کنگره در جواب  به این معضل بود. این همان نقطه کلیدی در حل مهمترین گام در جنبش کارگری و به تبع ان جنبش سرنگونی طلبی مردم ایران است. در انقلاب 88 ، اگر چنین معضلی از پیش پای جنبش کارگری برداشته شده بود ، ما قطعا شاهد حضور قدرتمندتر این جنبش در  تحرکات اجتماعی جامعه  و در جریان آن انقلاب و  محتملا تعیین تکلیف قدرت سیاسی در روزهای تعیین کننده و سرنوشت ساز آن بودیم . یکی از علل شکست ان انقلاب، نبودن جنبش طبقه کارگر در قامت مدعی قدرت با تشکل های توده ای اش در خیابان بود. اگر طبقه کارگر ایران با تشکلهای توده ای اش در اعتراضات شکوهمند انقلاب 88 شرکت داشت، براحتی میتوانست نقش تعیین کننده ای در سیاست آنروز جامعه ایفا کند.

چه باید کرد?

جواب در قطعنامه کنگره است. جنبش تشکلیابی ، مانند جنبش افزایش دستمزدها، مانند جنبش دریافت حقوق های معوقه ، جنبش علیه اخراج سازیها میتواند و باید بالفعل شود ، همین جنبش میتواند با رهبران خود، در صحنه سیاسی جامعه علنی و عینیت یابد. و اما اقدامات عملی کدام اند ?

 

توازن قوای سیاسی جدید و امکانپذیری اقدامات عملی

شرایط سیاسی مبارزه سال بسال در طول ده سال گذشته تغییر یافته و بویژه در طول پنج سال گذشته با بکار گیری مدیای اجتماعی توسط فعالین جنبشهای اعتراضی در ایران، جنبش مبارزاتی مردم و بویژه کارگران در موقعیت بسیار بهتری قرار گرفته است. این یعنی وجود توازن قوای سیاسی جدید و  تغییر شیب زمین مبارزه به نفع مردم و کارگران. در چنین شرایطی است که انتظارات از خودمان ، از رهبران عملی و فعالین جنبش بالا میرود و میتوان انتظار عملی کردن تشکیل تشکلهای توده ای را داشت. غیر محتمل نیست ، تنها انتظار بر این است که این خواست به محور کار فعالین جنبش تبدیل شود. همین و بس! بقیه راه مانند سایر گامهای اولیه پیش خواهد رفت.

 ایجاد تشکل فی نفسه باید محور کار قرار گیرد و تا تشکیل تشکلهای توده ای  بی وقفه ادامه یابد. باعتقاد من این خواست و شروع دست زدن به یک جنبش حول آن نمیتواند منتظر به میدان امدن رهبران جدید بماند، در عین حال که باید رهبران جدید پا به میدان بگذارند، ولی  فعالین فی الحال موجود در جنبش کارگری نیز باید حول این خواست پا پیش بگذارند و دست به اتحاد عمل بزنند. با توجه به شناحتی که جامعه از این فعالین دارد، نقش شان بمراتب تعیین کننده است.  همانطور که با طرح خواست افزایش دستمزد از طرف برخی از فعالین و تشکلها و شروع تحرک در این جنبش ، حمایتها بدون توجه به تفاوتهای گرایشی  درون این فعالین صورت گرفت و اتحاد عملی ایجاد شد و پیشرویهای چشمگیری را شاهد بودیم،  حول ایجاد تشکلهای توده ای کارگری نیز میتواند چنین عمل شود و حرکت آغاز شود. کافی است که کلید حرکت زده شود. کافی است که از طرف چند تن از فعالین موضوع مطرح و  اقدام عملی مطرح شود. با وجود اینهمه امکان ارتباطی، براحتی میشود شروع کرد. با استناد به تجربیات دهها ساله خودم ، فکر میکنم این کار عملی است ، بشرطی که فعالین حی و حاضر و شناخته شده ، کمی از خود محوری تشکلی شان دست بردارند. تشکلهای فعالین حاضر در صحنه سیاسی جنبش و تشکلهای پایه ای کارگری نظیر سندیکای کارگران واحد و سندیکای هفته تپه  به همت همین فعالین در کلیه مراحل تحرکات جنبش کارگری، حمایت بیدریغ شان را انجام داده اند، خود  اینکار در جریان جنبش افزایش دستمزد و جنبش اعتراض به برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی اتفاق افتاد و عملا دیده شد. پس چرا با وجود اینهمه شور و شوق، اتحاد حول چنین خواستی پایه ای در جنبش کارگری ، نباید صورت گیرد؟ قطعا اینکار شدنی است و میتوان امید داشت که جنبش برای همیشه از این پراکندگی درامده وگام مهمی در پیشروی جنبش بردارد. وظیفه تک تک فعالین و رهبران عملی اعترضات کارگری و نیز سایر جنبش های اعتراضی، نظیر معلمین و پرستاران و  غیره هم باید همین باشد. برای یک لحظه تصور کنید که کارگران صنایع فولاد و یا صنعت نفت و یا پتروشیمی ها ، دارای تشکلات توده ای  سراسری باشند، چه امکان بزرگی برای دخالت در سرنوشت مبارزات اجتماعی در دسترس قرار میگیرد؟ کافی است فکر کنیم که در چنین فضائی حمایت از یک کارگر زندانی و یا در دفاع از حقوق کارگران فلان کارخانه، چه قدرتی میتواند به حمایت برخواسته و پشتیبانی نماید و آنوقت دولت  دیگر قادر به جواب سربالا دادن به کارگر را نخواهد بود. عملی شدن چنین خواستی با توجه به امکانات فعلی در مدیای اجتماعی بدور از ذهن نیست.  عملی شدن چنین مهمی در گرو درک اهمیت آن از طرف هر کدام از رهبران عملی کارگری و فعالین، بویژه رهبران حی وحاضر و شناخته شده  در جنبش کارگری ایران است. فراموش نکنیم که پارسال در جریان بیانیه مشترک عبدی و عظیم زاده  حول جنبش اعترضی برای برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی، چه تحرکی صورت گرفت. در این تحرک مهم ،همه فعالین بدون توجه به تعلق تشکلی و اسم و رسم جمع شان،  پشت آن متحد شدند. همین کار در جنبش ایجاد تشکلهای توده ای نیز امکانپذیر است. هر فعالی، در هر محیط کاری میتواند ضرورت ایجاد تشکلهای توده ای با اتکا به مجامع عمومی را مطرح و پیش ببرد. هر کدام از فعالین فعلی در هر کجای  ایران زندگی میکند، باید همین امر را تقدم بر هر فعالیت روزمره دیگر اش برسمیت بشناسد. همین گام است که در آینده سیاسی ایران، در فردای انقلاب در دستور زبقه کارگر ایران،  پایه ایجاد شورا های سراسری برای قدرت گیری و اداره جامعه خواهد بود. بنابراین ضرورت ان را از این زاویه هم باید دید و به بدنه جامعه کارگری و بدنه جنبشهای اعتراضی، توضیح داده و دعوت به پیوستن به این جنبش کرد.

همه این تحرکات زمانی پیروزی شان تضمین شده تر خواهد بود که فعالین ان  به حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندند. طبقه کارگر، بدون حزب کمونیستی اش، کار بجائی نمیبرد. این مهم یک اصل غیر قابل انکار در تاریخ جنبش کارگری  – کمونیستی است.  پیشرویهای تا کنونی حزب نیز نتییجه پیوستن فعالین هر چه بیشتری از این جنبش به حزب بوده است. هر چه فعالین بیشتری با حزب اشنا شده و به حزب میپیوندند، به همان اندازه کار کردن حول رفع معضلات پیش پای جنبش کارگری راحت تر پیش میرود. فعالیت در عرصه تشکیل تشکلهای توده ای نیز با پیوستن فعالین جنبش کارگری و سیار جنبشهای اعتراضی به حزب سهل تر خواهد بود. این  نکته را نیز میبایستی فعالین جنبش و رهبران عملی در پروسه کار و فعالیتشان  به بدنه جامعه کارگری یادآور شوند. اتکا به حزب کمونیست کارگری قطعا کار پیشروی این جنبش را دهها برابر تسریع خواهد کرد. تا بامروز حزب نه تنها در این عرصه پیشرو بوده ، در عملی کردن و  حمایت و پشتیبانی از این جنبش نیز با تمام قوا تلاش کرده است ، همانطور که با مصوبه کنگره اش مهمترین گام را برداشت.

امید که این نوشته توجه  فعالین و رهبران عملی کارگری و   تشکلهای موجود در جنبش کارگری را بخود جلب نموده و منشا اثری باشد در برداشتن گامهای عملی برای تشکیل تشکلهای توده ای کارگری.

فراز آزادی – 12 سپتامبر 2017

اینرا هم بخوانید

تجربه گرانبهای مبارزه کارگران کارخانه کمباین سازی تبریز

تقریبا از حدود سه ماه قبل کارخانه کمباین‌سازی تبریز به تعطیلی کشیده شده است. کارگران …