با ساز و کاری اجتماعی سرکوبگری ها را خنثی کنیم

 بردگی مزدی در ابعاد بیرحمانه ای در این سرزمین جاریست .  مزد و معاش بعنوان اساسی ترین دغدغه در پایه ای ترین تَقلٌا و مبارزه برای معیشت و بقاء و زیست کارگران و اردوی کارمزدی در جدال هر روزه  کار و سرمایه و در  میدان های متنوعی اوج گرفته است. در غیاب شوراهای واقعی و تشکلات مستقل کارگری و طی دهه ها سرکوب جنبش کارگری و در کنار یک رساله بردگی «قانون کار» و استثماری خشن با پَست ترین مزدفقر، یک شرایط نفرت آور از زندگی را بر میلیونها کارگر و کارمزدی و خانوارشان تحمیل کرده اند. با هر رفتار «آرام » و خواست های اعتراضی و اعتصاب کارگران و هرتجمع از اردوی کارمزدی هیئتی از کارفرمایان و نهاد و دارودسته کارفرمای دولتی وارد کار شدند و گوش به شنیدن ندادند و پاسخگوی اعمال نبودند. و همیشه با  قشون کشی نهادهای سرکوب حاکمیت به مقابله با کارگران پرداخته  و در برابرش به صف آرائی ایستاده  و ناسزاگویان، باطوم و زندان همواره اصلی ترین رویکرد و راهکارشان در برابر اعتراضات و پاسخ مطالبات کارگران اعتصابی و…، بوده است.

هر کجا هم که زورشان به سرکوب کارگران نرسیده،  خواسته اند با سیاست روضه های فریب و «مذاکره»  سرشان را به طاق بکوبند و با لالائی ریاضتی آن هم وعده قسطی کارگران را روانه خانه شان کنند.

بدین ترتیب کارگرِ  و نان به گرو گرفته شده یک سوی میز،  و« اتحاد سهم بری از سود» یعنی کارفرما و والی و وکیل، رئیس قشون و قاضی و زندانبان که بر حسب «اتفاق» شریک اند سوی دیگر میز و طرف مذاکره با کارگران بوده اند.  کارگران، معلمان،بازنشستگان و دیگر بخشهای طبقه کارگر همواره بر متن چنین جدالی نابرابر و در برابر اتحاد همه سهم بران از غارت وقدرت، گام برداشته اند. طی چهار دهه کشمکش کارگران و همه اردوی کار، حاکمیت سرمایه با تکیه بر قدرت و ابزارهای سرکوب، با «قانون کار» نوشته ونانوشته و با زور، با «شوراهای»اسلامی کار، با خصوصی سازی های مافیائی در قدرت، با گسترش مالیات هاو نیروی سرکوب وتحمیل یک حقارت مزدی، برای بقای نظم موجود کوشیده اند. در همین راستا  بر همه  عرصه های زیستی جامعه لجن فروپاشی اقتصادی را  پاشیده  و بار آن را  بر سر کارگران و مردم آوار کرده اند.

اما جنبش کارگری و کارمزدی، از نپدیرفتن وتمکین نکردن به وضعیت موجودش،  بخش موثری از سازوکارهای پیشروی اش را بر متن جدال طبقاتی با گام های تعیین کننده ای به جلو آورده است.

درست است که طبقه کارگر ایران در یک مناسبات نفرت انگیز سرمایه و یک بربریت قانون کار و  نهادهای سرکوب، سهمش  گرسنگی ست، اما در جالی هرروزه علیه سرمایه داران قرار دارند. کارگران، معلمان و بازنشستگان و همه دستفروشان و کولبران وتوده مردم، انسانهای قرن بیست و یکمی اند که با همه تحولات وپیشرفت ها و پیشروی کارگران و انسانهای متمدن جهان امروز همسو هستند و زندگی اشان را با این تصویر از جهان مقایسه میکنند. کارگران میخواهند سهم منصفانه ای از تاثیر رشد و افزایش بارآوری کار، امکانات  و ثروت اجتماعی که خود خلق کرده اند را به سر سفره و عرصه های زیست شان ببرند و مرتبط کنند.

جنبش کارگری و اردوی کارمزدی (معلم، پرستار، بازنشسته و…) با خلق و تحکیم سازوکارهای تبدیل شدن به نیروی اجتماعی، در جدال علیه وضع موجود توازن قوا را به سمت توده مردم سوق داده اند. عمال اراده دخالتگرانه مجمع عمومی کارگران وحضور خانوار کارگری دوشادوش نان آورشان در اعتراضات، نقش تعیین کننده جنبش برابری خواهی زنان اساسی ترین جلوه تعین یافتن قدرت اجتماعی اردوی کار و در عین حال شاخصی از دستآوردهای آن  است.

اساسی ترین مطالبات پایه ای و مشترک بخش های گوناگون طبقه کارگر و هم سرنوشتی شان بیش از هر زمان دیگری مبارزات و پیشروی اردوی کارمزدی (شاغل و بازنشسته و بیکار و…) را به هم مرتبط و اتحاد آنان را به هم گره زده است. حمایت اجتماعی همه جانبه لایه های گوناگون جنبش ودر فرایندهای متنوع اقتصادی( هفت تپه، فولاد، هپکو، آذراب و حمل ونقل…و معلمان و بازنشستگان و..) از خواست ها و مبارزات یکدیگر، دستآوردی از ملزومات غیرقابل کتمان پیشروی جنبش اردوی کارمزدی و توده مردم معترض این وضعیت است.  جنبش کارگری به درستی آموخته است که در برابر تعرض همه جانبه «اتحاد مقدس سرمایه» (کارفرما و نهادهای قدرت) علیه مزد و منافع انسانی شان، نه تنها جنبش اعتراضی،اعتصابی خود را به کف جامعه و در چفت شدن با نپذیرفتن توده مردمان فرودست علیه فقر و فلاکت موجود پیوند زنند، بلکه توانسته است با گسترش و عمق دادن افق مطالباتی اش توده مردم را بر متن مبارزات.اش در جدال کار و سرمایه  بجلو هُل بدهد. این قدرت اجتماعی اعتراضی، همه حاکمیت را به وحشت بُرده است.

این قدرت گیری اعتراضی- طبقاتی اردوی کارمزدی ست که در چفت شدن با اعتراضات توده مردمان و با پتانسیل و رادیکالیسم موجود در خود توانسته ابزارهای سرکوب بگیر وببند و شلاق و زندان علیه جنبش اش را بی خاصیت و رسوا کند. این جنبش طبقاتی ست که دارد برتری طلبی های قومی و ناسیونالیستی، مذهبی و جنسیتی و همه بساط تفرقه افکنی های ضدانسانی حاکمیت سرمایه را در کاربرد از چنین سناریوهای سیاه و تلخ بی آبرو و خلع سلاح میکند. رهائی باصطلاح موقت کارگران و فعالین جنبش کارگری از زندان و دستگیری، با هر نیأت و عناوینی انجام یافته باشد، بطور قطع بازتاب ترس از جنبش طبقه کارگر در چهره حاکمیت است. این حکومت سرمایه اگر دوره هائی به روی خودش نمیآورده و وانمود میکرد که کارگران آدمهای چشم وگوش بسته ا هستند و هر روز میکوشید که روضه های شیادی به خوردشان دهد. مدتهاست دارد میبیند که هر کجا کارگر هست همانجا اعتراض و اعتصاب دارد از کول جامعه بالا میرود.

چهل سال جدال اردوی کارمزدی برای نان و معاش و..، تصویر چهل سال مبارزه و نفرت انباشته علیه هارتربن نظم سرمایه داری ست. سیستمی که در آن  سهم همه متولیان و نهادهای در قدرت اش در بقاء موجودیت شان غارت و ثروت و کاخها ست. و سهم کارگر و معلم و بازنشسته و توده مردمان زحمتکش از کار از ثروت و همه امکانات موجودی که خود ساخته اند، تشدید فقرمزدی و مصیبت های رنج و یک سفره معاش حقارت است. این وضعیت فقر و بی حقوقی و تداوم آن برای اردوی کارمزدی و…،قابل قبول نیست. وضعیتی از هارترین بربریت سرمایه داری که تداوم اش سونامی فلاکتی خواهد بود که اینک مدنیٌت جامعه را نیز نشانه رفته است.

اردوی کار به تجربه آزموده است که چه خشت برخشت گذاشتن برای بهبود اوضاع اش، و چه خلاصی و بر زمین گذاشتن  همه مصائب و رنجی که بربریت سرمایه بر گرده اش گذاشته اند، به قدرت نیروی سازمان یافته طبقاتی اش ممکن خواهد شد. تحکیم یافتن  همه سازوکارهای بجلوآمده جنبش کارگری و کارمزدی  و سُنَت ساختن از همه ظرف های اعمال اراده اجتماعی و طبقاتی تا کنونی و گسترش این قدرت اجتماعی در یک بستر سراسری به هم بافته شده، طبقه کارگر را قادر خواهد ساخت پیشاپیش جنبش های اجتماعی توده مردمان حول اساسی ترین مطالبات انسانی گام های تعیین کننده تری را بجلو بگذارد! این چنین است که رفتن بسوی اعتصابات سراسری، برافراشتن شعار اداره شورایی و تحزب در حزب طبقاتی خود، حزب کمونیست کارگری پاسخی فوری به این اوضاع است.

منصور رسا

کارگر کمونیست 596

اینرا هم بخوانید

بن بست سرمایه در پله آخر

هر دوخشتی که کارگران و نیروی کارمزدی برای بهبود اوضاع شان بر هم میگذارند، بخشی …