”جمعى از …‟

اگر مجاز باشیم که برخی از رفتارهای انسانها را غیر اخلاقی و بی پرنسیپی و یا به اصطلاحی دیگر اپورتونیستی بنامیم، آنوقت نوشتن و حرف زدن، نه بنام خود بلکه، بنام دیگران مسلما یکی از این نوع رفتارها است.  سه گروه از آدمها اینگونه رفتار میکنند.  یکی آدمهای بدنامی که میترسند که گفتارشان تاثیری برخلاف هدف آنها داشته باشد و عکس العملی متناقض با آنچه که آنها انتظار دارند در جامعه ایجاد کند. دسته دوم کسانی را شامل میشود که شاید نه دلیل و مدرک و نه توان و قدرت استدلال و نه زمان و انرژی لازم برای اثبات گفته خود و اقناع دیگران داشته باشند.  و دسته سوم ممکن است بخاطر یا به بهانه ترس از امنیت خود چنین رفتار کنند.  در شرایط  امروز جامعه ایران دسته اول، اگر نه مسلما ولی، عمدتاً عوامل حکومت اسلامی هستند.  دسته دوم، عمدتا، آدمهای ساده ای هستند که نمیدانند  و یا مطمعن نیستند که وسط یک دعوای در حال جریان طرف کدام طرف را باید داشته باشند.  ولی دسته سوم آدمهایی را شامل میشود که ممکن است بیش از حد میترسند و یا اینکه نمیدانند چگونه میشود هم حقیقت را گفت و هم امنیت خود را حفظ کرد.  یک نمونه از این نوع رفتار ها صدور نامه یا اطلاعیه با امضای “جمعی از . . .” است که نمونه اخیر آن اطلاعیه ای است که به بهانه درگذشت محمد جراحی  و با  امضای “جمعی از فعالین سیاسی، اجتماعی و کارگری تبریز” صادر شده است.  هدف و تلاش اصلی آن نوشته پوشاندن و خدشه دار کردن این حقیقت است که کارگران برای رهایی از استثمار و ساختن یک دنیای بهتر نیاز به متشکل شدن در یک حزب واحد سیاسی، حزبی کمونیستی کارگری دارند. اگر صادر كنندگان اطلاعيه مورد اشاره كسانى از دسته دوم باشند كه در بالا به انها اشاره شد، در اين صورت بايد به اينها ياد آورى كرد كه الان وقت آن رسيده كه موضع خودتان را صراحتا اعلام كنيد و بدون هيچ ابهامى از آن دفاع كنيد. منافع كارگران و مردم زحمتكش ايجاب ميكند كه آنها زير سياستها و برنامه هاى يك حزب كمونيستى متحد و متشكل شوند. شما بايد از اين حقيقت بى كم و كاست و با صراحت دفاع كنيد. اعلام كنيد كه اين نه تنها حق هركسى است كه عضو حزب مورد علاقه اش شود بلكه اين يك وظيفه سياسى هر كارگر مبارز و كمونيستى است كه در حزب كمونيست دوره خودش متشكل شود. البته اين دوستان خواهند گفت، و چنانكه بعضى جاها گفته اند، كه منظور آنها نه مخالفت با متشكل شدن كارگران در يك حزب كارگرى بلكه آنها مخالف عضويت كارگران در حزب كمونيست كارگرى هستند. در اين صورت بايد از اين دوستان سئوال شود كه آيا آنها در حال حاضر در جامعه ايران حزبى را ميشناسند داراى برنامه و سياستهاى روشن كمونيستى، حزبى مدافع سرسخت منافع كارگران، حزبى مخالف سرسخت استثمار انسان از انسان، حزبى مخالف جدى و سرسخت هر گونه تبعيض عليه هر بخشى از جامعه، حزبى كه مخالف جدى و سرسخت دخالت مذهب در دولت و دخالت مذهب در زندگى خصوصى و اجتماعى انسانها باشد، حزبى مدافع يك سيستم انسانى و يك زندگى مرفه براى همه، حزبى كه مدافع جدى و سرسخت حقوق شهروندى برابر براى همه آحاد جامعه فارغ از تعلقات زبانى، فرهنگى، قومى و باورهاى مذهبى باشد، حزبى كه فعالانه در امر متحد و متشكل كردن كارگران و اقشار زحمتكش جامعه دخيل است، حزبى كه كادرهايش كمونيست هاى با سابقه و داراى اعتبار در جامعه هستند، حزبى كه در سياست در ايران فعالانه دخيل باشد و درامر هدايت و رهبرى مردم جان به لب رسيده ايران براى سرنگونى جمهورى اسلامى در صف مقدم باشد و . . . و آن حزب كمونيست كارگرى ايران نباشد؟ اين حزب امروز وجود دارد. (كاش اين حزب ۴۰ سال پيش هم وجود داشت تا من و كارگران و جوانان نسل من به آن ملحق ميشديم و سرنوشت جامعه ايران را طور ديگر رقم ميزديم) امروز وظيفه انقلابى هر كارگر مبارز ايجاب ميكند كه به اين حزب ملحق شود و همه كارگران و همه معترضين عليه تبعيضات و نابرابريها و همه آنهايى را كه خواهان يك دنياى آزاد و برابر و انسانى هستند به پيوستن به صفوف اين حزب فرا بخواند.

جليل جليلى

۱۱ سپتامبر ۲۰۱۷

۱۹ مهر ۱۳۹۶

اینرا هم بخوانید

بحثى در رابطه با مقوله انقلاب و انقلاب جارى در ايران- جلیل جلیلی

مقدمه: بحثهاى زياد و نظرات گوناگونى در مورد انقلاب، بويزه انقلاب جارى در ايران، در …