خطاب به کسانی که به جای حمایت و پشتیبانی از مبارزات کارگری و توده ای، در صدد تضعیف آن هستند!

طی چند روز گذشته، از زمانی که کارگران هفت تپه از همه مردم درخواست حمایت از تجمعشان در روز 3دی99 مقابل دادگستری در تهران کردند و به دنبال آن اسماعیل بخشی نیز در همین راستا با هشتک “حرف ما یک کلام خلع ید والسلام” بر درخواست کارگران تاکید کرد، عده ای شروع به تخطئه آن کردند.
معلوم است که این اشخاص از در تظاهر به دلسوزی و با ژست تلاشگری برای مبارزه با انحراف به باور ایشان! آشکار در هشتک عنوان شده توسط اسماعیل بخشی به میدان آمدند تا گوشهای شنوایی برای بحث‌های مخرب خود بیابند.
می گویند: “والسلام” زبان کارگر نیست! به “انشالله و ماشه الله” گویان موعظه گر می چسبد، تا به کارگر مبارز! و می گویند: همین “والسلام” جاده صاف کن جناحهای حکومتی برای مصادره و بهره‌برداری به نفع خود، بوده است! و این هشتک بود که اجازه و جسارت حضور به دانشجویان بسیجی “موسوم به عدالتخواه” و وابسته به جناح اصولگرا، داد و تجمع کارگران را به نفع خود مصادره کرد!
می گویند به “بخشی” کیش شخصیتی می دهند و به انحرافش می کشند! بیانیه در حمایت از هفت تپه و بخشی می نویسند و لیستی از گروه های دروغین و بی اصل و نسب ضمیمه اش می کنند و اینها همه تلاشهای گروه ها و جریانات فرصت طلبی هستند که میخواهند اعتراضات کارگران را به انحراف بکشند!
عده ای با حفظ ظاهر اندکی کم بغضتر و کم کینه توزتر کارگران هفت تپه را سرزنش می کنند که از آلترناتیو اداره شورائی به کنترل دولتی عدول کرده اند و به ابزاری برای تسویه حسابهای جناحهای در قدرت و دست به دست کردن شرکت از یک سرمایه دار به سرمایه دار دیگر یا از یک مدل سرمایه داری به مدلی دیگر تبدیل شده اند.
موضع گیری در مقابل کلمه “والسلام” در هشتک عنوان شده از جانب اسماعیل بخشی، اگر آلودگی به ناسیونالیسم پارسی-ایرانی و عرب ستیزی نباشد، ژستی برای چپ نمایی ایدئولوژیکی است که به خودی خود فاقد بنیان اجتماعی و جنبشی است.
“والسلام” در هشتک مذکور، معنایی جز تاکید بر تحقق خواست کارگران مبنی بر خلع ید از اسدبیگی و برگرداندن مدیریت به دولت نیست و امکان ندارد که منتقدان هشتک معنی “والسلام” را ندانند!
مخالفین تجمع 3دی کارگران هفت تپه در تهران که بر این باور هستند که تجمع به خاطر هشتک اسماعیل بخشی و عدم برخورداری از تشکل مستقل و عدم داشتن پیوند با بخش‌های دیگر کارگری توسط بسیجیان مصادره شد، در روز روشن و در مقابل چشم میلیونها انسان که از طرق مختلف تجمع کارگران هفت تپه و حضور و حمایت پرشور بخشهای مختلف، دانشجویان، بازنشستگان و مردم آزادیخواه و حق طلب را نظاره کرده اند، وارونه گویی و انکار واقعیت را به نمایش گذاشته اند.
آنچه که در روز 3دی در مقابل دادگستری رخ داد، یک قدرت نمایی و نمایشی از یک همبستگی توده ای باشکوه از بخشهای معترض جامعه بود. در چنین رویارویی ای که امکان سرکوب عریان و پر هزینه معمول برای حاکمیت نیست، معلوم است که از ترفندهای فریبکارانه استفاده می شود تا به خیال خود اعتراض را به نفع خود و با کمترین هزینه کنترل و مدیریت کنند. اما آیا چنین شد؟ اگر این سوال را از یک آدم بی طرف و منصفی بپرسید، بی تردید جوابش منفی خواهد بود. چون آنچه در سیمای خیابان مقابل دادگستری به چشم خورد، پلاکاردهای سرخ با شعارهای “از هفت تپه تا تهران، مرگ بر غارتگران”، “دانشجو، معلم، کارگر، اتحاد، اتحاد”، “حرف ما یک کلام، خلع ید والسلام” و غیره در برابر پلاکاردهای فرصت طلبانه بسیجیان بودند و آنچه که هیاهوی بسیجیان را خفه کرد، فریاد متحدانه کارگران، دانشجویان، بازنشستگان و دیگر معترضان در حمایت از کارگران هفت تپه بود.
برخلاف ادعای اشخاص و جمعهایی که فقط عادت به نق زدن و کم ارزش جلوه دادن مبارزات کارگری و اجتماعی تحت عنوان به قول خودشان آسیب شناسی مبارزاتی دارند، بسیجیان حاضر در تجمع کارگران هفت تپه و حامیانشان، برای مصادره نیامده بودند، چون جنبش کارگری و مبارزات و اعتراضات کارگری طی 42 سال گذشته مدام با خشنترین سرکوبها و فریبکارانه ترین ترفندها درگیر بوده و تسلیم نشده است و این واقعیت را خود حکومتیان بهتر از هر کسی دیگر می دانند. بسیجیان تحت حمایت، برای سرکوب به شیوه نرم و کم هزینه آمده بودند. ترفند بسیجیانی که تحت حمایت و حفاظت نیروهای نظامی و چماق به دست شروع به دادن شعار برای هدایت تجمع به نفع حمایت از جناحی از حکومت کردند، یک اقدام سرکوبگرانه بود که با مقابله تجمع کنندگان و بویژه با شعارهای کوبنده و متحد کننده دانشجویان آزادیخواه مواجه گردید.
کسانی که می گویند تجمع 3دی مصادره شد، آیا معنی مصادره را درک کرده اند؟ آیا کارگران هفت تپه و تجمع کنندگان حامیشان دنبال بسیجیان راه افتادند و شعارهای آنها را تکرار کردند؟ اگر چنین نبود که واقعا چنین نبود، پس با چه معیار و ابزار سنجشی به این نتیجه رسیدند که تجمع 3دی توسط بسیجیان مصادره گردیده است؟ چون به باورشان، کارگران هفت تپه و اسماعیل بخشی در فراخوان‌هایشان در ادامه خواست خلع ید از بخش خصوصی، بلافاصله صحبت از اداره شورایی نکرده بودند، در نتیجه مطالبه مذکور ناقص و بدون آلترناتیو و به راحتی قابل مصادره بوده است و مصادره شد؟!
اما مشکل این عالیجنابان غیبت شعار “اداره شورائی” به عنوان آلترناتیو کارگری بر‍ای اداره و مدیریت هفت تپه نیست! اینها بی عملی و انفعال خود را توجیه می کنند. دست پیش می گیرند تا پس نیافتند و راهی برای گریز از شرمساریشان در برابر نگاه های تند و تیز و سرزنش آمیز کارگران مبارز هفت تپه نسبت به پشت کردنشان به تجمع آنان است. نه کارگران هفت تپه و نه اسماعیل بخشی از خواست اداره شورایی عدول نکرده بودند و حتی اگر به باور مبصران ذره ای عدول کرده بودند، در روز تجمع به یمن همبستگی باشکوهی که شکل گرفت، بار دیگر شعار اداره شورائی در میان جنجال بسیجیان تحت حمایت نیروهای نظامی با قدرت تمام و با صدای رسا فریاد زده شد و پوچی ادعاهای آسیب شناسان کنار گود نشین را برملا کرد.
اگر دلواپسان به اصطلاح مصادره تجمع کارگران هفت تپه ذره ای صداقت در ادعایشان باشد، می بایست با بیانیه های محکم در حمایت از فراخوان و حضور فعال در تجمع 3دی قدرت و توان بیشتری به اعتراض کارگران هفت تپه می دادند و صدای شعارهای کارگران و دانشحویان و بازنشستگان که اتفاقاً یکی از آن شعارها، شعار “اداره شورایی” بود را رساتر می کردند.
فراخوان کارگران هفت تپه و اسماعیل بخشی مورد حمایت 42 تشکل و گروه کارگری، دانشجویی، بازنشسته، کارگران بیکار و جوانان جویای کار محلات، ورزشکاران، فارغ‌التحصیلان و… قرار گرفت. این یک انجام وظیفه و یک احساس مسئولیت ناشی از هم سرنوشتی و منافع مشترکی بود که تشکلها و گروه های امضاء کننده بیانیه حمایتی، به موقع و بدرست به نمایش گذاشتند.
مبصران و کارآگاهان احراز هویت، به جای اینکه از فراخوان کارگران هفت تپه و اسماعیل بخشی قاطعانه حمایت کنند و در تجمع 3دی شرکت کنند، بی شرمانه جار و جنجال به پا کرده اند که گروه های امضاء کننده بیانیه حمایتی فاقد مشروعیت و دروغین هستند.
افراد تخطئه گر به خاطر خلاص کردن یقیه خود از پاسخگویی نسبت به پشت کردنشان به کارگران هفت تپه، حاضر هستند منکر وجود میلیونها انسان محروم، فقر زده، عاصی و معترض در جامعه باشند که در صدد یافتن فرصتی برای بیان اعتراضشان به مسببین تحمیل هزاران درد بر زندگیشان می باشند. این گروه های صادر کننده بیانیه از جنس همان انسانها هستند که امکانی برای اعتراض یافته اند!
گروه های حمایت کننده، از جنس همان کارگران بیکار، جوانان و انسانهای معترضی هستند که قبلا در خیابانهای شوش به تجمع و راهپیمایی کارگران هفت تپه پیوستند و منتظر احراز هویتشان توسط کارآگاهان و کسب مجوز از سوی اینان نشدند. همان دانشجویانی هستند که در حمایت از اعتصابات کارگران هفت تپه در سال 97 دانشگاهها را به سنگر مبارزه علیه استثمار و تبعیض تبدیل کردند و بر سینه های خود نوشتند “من یک هفت تپه ای هستم”، شعار “فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم” را سر دادند و امروز در حال تکثیر در کلیه خیابانها و محلات و دانشگاهها در همه شهرها هستند.
برای شما کنار گود نشینان بی تاثیر، معلوم است که تحمل دیدن این شور و هیجان در تمام بخشهای جامعه که در حال پیوند خوردن با جنبش کارگری است، سخت و طاقت فرساست. اما جنبش‌های اعتراضی در جامعه منتظر تایید و مجوز شما نخواهند ماند. به پیش خواهند رفت و شما را فرسنگ‌ها به جا خواهند گذاشت تا همبستگی و قدرت اتحاد توده ای را با میدان دید وسیعتری نظاره کنید و به بحث ها و نق زدنهای بیخودیتان بپردازید.
جوانمیر مرادی
6/10/1399
@anjomanbfk