« دستمزد منطقه ای – صنعتی ، شگردی برای سرکوب و قیچی حداقل دستمزد »

در ایران زیر سلطه حکومت ضد انسانی و ضد کارگری جمهوری اسلامی هر سال با تعیین حداقل دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر تلاش می شود  بار بحران و ورشکستگی اقتصادی که هر روز نسبت به روز قبل در حال افزایش است را بر سر کارگران آوار شود.

اکنون بنا به اظهار بسیاری از مقامات حکومتی بیش از هفتاد درصد از مردم به زیر خط مطلق فقر رانده شده اند و دستمزد یک میلیون و هشتصد و سی و پنج هزار تومانی که در ابتدای سال جاری تعیین شد به مراتب چندین برابر زیر خط فقر است و حتی کفاف یک هفته زندگی و معیشت سخت و دشوار امروزه مردم زیر بار فشارهای اقتصادی و تورم و گرانی های کمرشکن را نمی دهد.

چند سالی است که همزمان با شروع رایزنی های نمایشی دولت با نمایندگان کارفرمایان و تشکل های دست ساز حکومتی بر سر تعیین نرخ دستمزد، موضوع لزوم تعیین دستمزد منطقه ای مطرح می گردد.

این طرح که به شگرد و ترفندی مهندسی شده از سوی حکومت حامی سرمایه داری تبدیل شده است، تا همین امسال در واقع اهرم فشاری بود تا بدین طریق با تحت الشعاع قرار دادن موضوع دستمزد، طبقه کارگر را وادار و مجبور به پذیرفتن تصمیم شورای عالی کار نمایند و با تصویب کمترین نرخ ممکن برای دستمزد، فقر و فلاکت بیشتری را بر کارگران تحمیل نموده و بقول معروف کارگر را به مرگ میگیرند تا به تب رضایت دهد.

اکنون مدتی است که دوباره بحث منطقه ای شدن دستمزد کارگران این بار نه از سوی کارفرمایان بلکه از سوی مقامات وزارت کار مطرح گردیده است.

طرح زود هنگام این مسئله که بر خلاف سالهای قبل در ماههای پایانی سال صورت می گرفت این احتمال که دولت این بار خود درصدد اجرای آن است را تقویت می نماید.

دستمزد منطقه ای – صنعتی به معنای دقیق، جز شورش حکومت علیه همین حداقل ناچیز دستمزد فعلی و استثمار بیشتر کارگران و سرازیر کردن سود و منفعت بیشتر به جیب صاحبان سرمایه چیز دیگری نیست.

اما دستمزد منطقه ای چیست؟ و موافقان آن چه استدلالی دارند؟

بحثِ دستمزد منطقه‌ای یا Regional wagesهمانگونه که پیشتر به آن اشاره شد در حقیقت یکی از ترفندهای گمراه‌ کننده ای است که به خصوص کارفرمایان و نمایندگان آنها بر آن تاکید دارند. البته این مسئله در عرصه روابط کار جهانی موضوعی عجیب و ناشناخته نیست. برای نمونه اگر تاریخ دستمزد را در آمریکا بررسی کنیم، در ابتدا دستمزد منطقه‌ای در برخی مناطق جنوبی ابزاری بود برای کاستن از حقوق کارگران اما بعدها، ابزاری شد برای انعقادِ توافقنامه ها و  پیمان‌های دسته‌جمعی میان اتحادیه‌های کارگری و کارفرمایان در مناطقی که اتحادیه های کارگری رشد قابل قبولی داشتند و کارگران توقع داشتند که حاصل اتحاد آنها، دستمزدهای بالاتر باشد.

در ایران اما موضوع متفاوت از سایر نقاط جهان است. در حالی که کارگران از حق ایجاد تشکل‌های مستقل و اعتراض صنفی محرومند و به همین دلیل فاقد قدرت چانه زنی در تصمیم گیری برای دستمزدشان هستند، اجرای طرح دستمزد منطقه‌ای به ابزاری قانونی در دست کارفرمایان برای سرکوب مزدی و بهره‌ کشی از کارگرانِ مناطق محروم بدل خواهد شد.

کارفرمایان و صاحبان صنایع ادعا می‌کنند باید دستمزد بر اساس منطقه زندگی و همچنین براساس حرفه یا صنعتی که کارگر در آن اشتغال دارد، متفاوت تعیین شود.

بر طبق این ایده، کارگری که در سیستان و بلوچستان مشغول به کار است باید مزد کمتری از کسی که در تهران کار می‌کند دریافت کند. مدافعان این طرح استثماری مبنای استدلال خود برای این ادعا را ناتوانی کارفرمایان برای پرداخت دستمزد کارگران در مناطق کم برخوردار و پایین‌تر بودن هزینه‌های زندگی در این مناطق عنوان می کنند.

در شرایطی که در تمام کشور ، تناسبی بین دستمزد کارگر با سطح هزینه‌های حداقلی وجود ندارد، منطقه‌ای کردن دستمزد پیامدی جز باز گذاشتن دست کارفرما در سرکوب مزد کارگر و آزادسازی آن نخواهد داشت. بعلاوه بررسی مولفه‌ های هزینه‌ ای سبد معیشت و همچنین سطح زندگی کارگران و فرودستان در سراسر کشور نشان می‌دهد این فرض که هزینه‌های زندگی در شهرستان‌ها پایین‌تر است ادعایی است که از اساس غیر واقعی و مردود بوده و حداقل‌ دستمزد موجود فعلی تامین کننده معیشت کارگران در هیچ نقطه ای از ایران نیست و دردناک تر اینکه همین مزد اندک نیز به کارگران پرداخت نمی‌شود.

از طرفی دیگر در شرایطی که بیش از ۹۵ ٪ کارگران با قراردادهای موقت مشغول کار هستند و این موضوع به ابزاری برای تعدیل یا اخراج کارگر تبدیل شده است، اجرای طرح دستمزد منطقه ای به بی ثباتی شغلی و معیشتی بیشتر کارگران منجر خواهد شد. چرا که با این سیاست تلاش خواهد شد تا کارگران را به دلیل فقر و محرومیت شدید مجبور نمایند با هر حقوقی و بدون وجود قرارداد تن به کار بدهند.  

و بالاخره اینکه دستمزد منطقه ای ضربه ای به اتحادی سراسری کارگران با خواستی سراسری افزایش دستمزدها و برای داشتن یک زندگی انسانی است. با این سیاست صف متحد کارگران عملا به بخش های تجزیه شده در مناطق تبدیل میشود و روشن است که کارگران به این بردگی تن نخواهد داد. از جمله امروز جنبش برای خواست افزایش دستمزدها جنبشی است سراسری  که با اعتراض  به زندگی زیر خط فقر در برابر شورای عالی کار جمهوری اسلامی قد علم کرده و با شعار خط فقر ده میلیون، حقوق دو میلیون صدای اعتراضش را بلند کرده است. و این صدایی است که کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش های وسیعی از حقوق بگیران محروم جامعه در تجمعات اعتراضی شان و در بیانیه و قطعنامه هایشان فریاد زده اند. بنابراین مزد منطقه‌ای به منزله ظلم آشکارتر و استثمار بیشتر کارگران در مناطق محروم است.

در حقیقت جمهوری اسلامی با طرح این موضوع به شکلی عریان و روشن به دنبال هجوم و یورش بیشتر به سفره کارگران است. این حکومت در هیچ نقطه ای سر سازش با مردم را ندارد و در بحث تعیین دستمزد  تلاش میکند با نزول و افت سطح معیشت کارگران، بیش از پیش این طبقه را به قعر هلاکت فرو برده و آنها را به دستمزد کم و زندگی ابتدایی و سفره‌های خالی عادت دهد.

طبقه کارگر برای خلاصی از وضع موجود و مقابله با سیاستهای ضد کارگری این حکومت چاره ای جز سازمان دادن خود و متشکل شدن ندارد.

این حکومت چیزی جز نکبت و فلاکت بیشتر برای ما نمی خواهد بنابراین طبقه کارگر باید برای مراحل اثرگذارتری از مبارزه خود را آماده نماید.

رها شدن از شر این سیستم ضد انسانی و ضد کارگری حرکت به سمت تشکیل شوراهای واقعی کارگری و تلاش برای گسترش گفتمان اداره شورایی را میطلبد.

کارگر کمونیست ٦٤٣

پیروز پویان

اینرا هم بخوانید

برنامه توسعه هفتم تیغ تیزی بر گلوی کارگر- پویان پیروز

سال ۱۳۶۸ و پس از جنگ ۸ ساله با عراق، مقامات دولت و مجلس اسلامی …