« راه نجات در مبارزه و متشکل شدن است نه خودکشی»

گسترش روز افزون فقر و نداری و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی در ایران باعث شده تا زندگی میلیون ها ایرانی بخصوص طبقات فرودست جامعه اکنون با ناهنجاری های بسیاری مواجه شود.

به اعتراف بعضی مقامات حکومتی و کارشناسان اقتصادی وابسته به حاکمیت قریب به هفتاد درصد مردم زیر خط فقر بوده و در تامین معاش و هزینه های زندگی خود ناتوان هستند.

در مقابل عده ای مفت خور از طبقه متوحش حاکم در ایران برخوردار از همه نوع مواهب اقتصادی و مادی بوده و علیرغم همه غارتگری و چپاول هایی که در طی این سالها آنها را به ثروت های افسانه ای رسانده است اما اشتهای سیری ناپذیر شان و ولع و حرص سودجویی بیشتر و ثروت اندوزی بی حد و حصر ادامه دارد.  به گونه ای که هرآنچه از ثروت های عمومی و سرمایه هایی که باقی مانده است و باید متعلق به عموم مردم جامعه باشد را از آن خود و ملک طلق خود می پندارند و لحظه ای از افزودن به ثروت خود و نزدیکان و انگل زاده های خود غافل نمی شوند.

وجود این نابرابری عمیق و عیان و تشدید تضادهای موجود ، بخشی از جامعه را که دیگر حتی نمی توانند شکم خود را سیر کنند و با انواع مشکلات ریز و درشت انباشته شده در زندگی مواجه هستند را دچار انواع بیماری های روحی و افسردگی و حس ناامنی کرده و چه بسا عده ای اندک را به نقطه ای رسانده است که تصمیم به حذف خود  خواسته و بعبارتی خودکشی می گیرند.

در روزها و ماههای گذشته اخبار ناگوار خودکشی و خودسوزی چند کارگر بیکار شده منتشر شد که بسیار دردناک و ناراحت کننده بود.

توحش نظام اسلامی و ضد انسانی حاکم چنان گریبان جامعه انسانی را گرفته و چنان بار ویرانی و از هم پاشیدگی اقتصادی را بر دوش کارگران، معلمان، بازنشستگان و طبقات فرودست جامعه آوار کرده است که هر روز بیشتر از روز قبل به عمق دره فقر و بدبختی سقوط کرده و چه با خودکشی و چه بدون آن ، مرگ تدریجی را برای جامعه رقم زده اند.

خشم از تبعیض و نابرابری و مناسبات موجود یک خشم انسانی علیه شرایط غیر انسانی موجود است. با این همه حذف خود خواسته این کارگران و اقدام به خودکشی آنها حتی اگر از روی این خشم و به قصد نشان دادن اعتراض هم که باشد بدون شک راه حل مناسبی نیست و باعث عقب نشستن حکومت هار سرمایه داری اسلامی از سیاست های ضد انسانی خود نخواهد شد و از طرفی هم تاثیر پیش برنده ای برای طبقه کارگر ندارد.

شرایط موجود که نتیجه سیاست های حکومتی است که به زور سرکوب و کشتار در قدرت باقی مانده است خشم و نفرت همه جامعه را عمیق تر کرده اما افراد باید این خشم را در تلاش و مبارزه برای تغییر و برای خلق یک سیستم انسانی و زندگی اجتماعی در خور یک انسان بکار بندند نه اینکه تحت تاثیر این خشم به زندگی خود پایان دهند.

اینکه امروز میبینیم و میشنویم که افرادی نه از سر استیصال بلکه تحت فشارهای موجود خشمگینانه و معترضانه تصمیم به حذف خودخواسته می گیرند، بیش از هر زمان دیگری ضرورت سازمانیابی و متشکل شدن ما به عنوان طبقه کارگر و همه بخش های جامعه را در مبارزه رادیکال تر برای زیر و رو کردن نظم سرمایه دارانه و ظالمانه موجود را نمایان می سازد. 

در این مقطع حساس لازم است تا سطح مبارزه را گسترده تر و عمیق تر کرد. یک گام مهم در این رساتیا  ایجاد شوراهای کارگری و تشکل های مستقل ما کارگران است.  ما به عنوان طبقه کارگر به اندازه کافی توانایی بالقوه و توانمندی داریم و باید این قدرت را در تشکل های خودمان بر مبنای خرد جمعی که همانا تصمیم گیری شورایی است و منافع مشترک خود همراه با برنامه ریزی و هدفمندی سازماندهی کرده و به بالفعل تبدیل نماییم.

در عین حال ما باید با خواستهای روشن و شفافی همین امروز علیه این  بساط فقر و بردگی به پا خیزیم. از جمله ما برای تامین معیشت و بقای خود به دستمزد واقعی و کافی متناسب با هزینه های زندگی نیاز داریم. ما به داشتن امنیت شغلی و پایداری شغلی نیازمندیم. ما به برخورداری از بیمه های پایه ای اجتماعی چون درمان رایگان، تحصیل رایگان برای کودکانمان و داشتن مسکن مناسب نیاز داریم. و بالاخره اینکه همه کسانیکه درآمدی ندارند مثل کارگران بیکار و یا کم در آمد هستند باید از یک حقوق پایه برای تامین معیشت خود در حد قابل قبولی برخوردار باشند.  به عبارت روشنتر ما باید با تعرض پاسخ تعرض هر روزه به زندگی و معیشتمان را بدهیم. باید قادر باشیم با اتکاء به اراده و قدرت خود جلوی بیکار سازی ها و اخراج همکاران مان بایستیم و مانع آن شویم.

این ها همه فقط با متشکل شدن و سازمانیابی ممکن می شوند. در پراکندگی و مبارزه بدون اتحاد و همبستگی طبقاتی مسیرمان سخت و دشوار خواهد بود.

در درون شوراهای کارگری و تشکل های واقعی این امکان را هم خواهیم داشت تا صندوق مالی برای تامین هزینه های مان در دوران اعتصاب و حتی حمایت مالی از کارگران اخراج شده تاسیس نماییم. در این صورت هیچ کارگری از فرط بیکاری و بیماری و بی پولی دست به خودکشی نخواهد زد.

همین جا به نمونه عینی و بسیار ارزشمند یکی از صندوق های مالی ایجاد شده توسط کارگران اشاره می کنم که می تواند مدل و الگوی مناسبی برای سایر کارگران در همه محیط های کاری باشد.

یکی از کانون ها و سنگرهای مهم مبارزه کارگران در ایران گروه ملی فولاد  در اهواز است که دستاوردهای بزرگی در طی مبارزات کارگران این شرکت بدست آمد و منجر به تقویت جنبش کارگری در ایران شد.

از حدود سه سال پیش کارگران آگاه و پیشرو در گروه ملی فولاد تصمیم به تاسیس صندوق مالی گرفتند که در مواقع نیاز با استفاده از منابع آن که از محل کمک های داوطلبانه کارگران شرکت تامین می شود، نگذارند کارگری در تنهایی زیر فشار مالی شکنجه شود و در مواقع اضطراری بعضی نیازهای مالی همکاران را مرتفع سازند.

کارگران و موسسان این صندوق که به شکل شورایی اداره می شود، شاید در ابتدا تصور هم نمیکردند که روزی فعالیت های این صندوق مالی آنچنان توسعه یابد که علاوه بر تامین نیازهای ضروری کارگران گروه ملی فولاد ، قادر باشد به کارگران سایر کارخانجات و حتی خانواده های نیازمند و کودکان در شهرهای دیگر هم کمک نماید.

به چند مورد از اقدامات و کمک های این صندوق در خارج از گروه ملی اشاره می کنم تا تصویر روشن تری از کارکرد و منافعی که صندوق های این چنینی در محیط های کاری می توانند داشته باشند بدست آید.

تهیه غذا و اقلام خوراکی در جریان سیل دو سال پیش برای سیل زدگان، تهیه و خرید تعدادی کولر و یخچال و سایر ملزومات برای چند خانواده  کارگری نیازمند در فصل گرما، تهیه  و خرید چند دستگاه تبلت برای کودکان محروم در چند شهر و روستای استان و در موردی دیگر وقتی صندوق متوجه می شود که در اثر یک حادثه همسر کارگر یکی از شرکت های مجاور در زندان بسر برده و محکوم به پرداخت دیه شده است، بلافاصله با جمع آوری کمک های مالی کارگران فولاد مبلغ قابل توجهی به این خانواده کارگری هدیه شد.

علاوه بر متشکل شدن و سازمان یابی شورایی، تشکیل صندوق های همبستگی مالی در کارخانجات و محیط های کاری اکنون برای طبقه کارگر یک شکل مناسبی از ایجاد اتحاد مبارزاتی در میان کارگران است و نباید از آن غفلت نمود.

در شرایطی که حکومت دزدان و مفتخوران به غارت بی‌حد و مرز ثروت‌های اجتماعی مشغول‌اند و زحمتکشان را در فقر و بدبختی و فلاکت به حال خود رها کرده اند ایجاد صندوق های مالی با امکان نظارت همگانی و اداره شورایی، شاید بتواند زندگی یک انسان و یک خانواده را نجات داده و دیگر کسی مجبور نباشد به خاطر نداری و فقر به زندگی اش پایان دهد.

اما در نهایت برون رفت از بحران های متعددی که زندگی میلیون ها انسان در ایران را به ویرانه تبدیل کرده و با وجود این همه منابع و معادن و ثروت ذره ای امنیت و آسایش و رفاه را به زندگی آنها اضافه نکرده تنها با مبارزه متحدانه و متشکل برای به زیر کشیدن حکومتی که سرمست از مکیدن خون کارگر و استثمار نیروی کار و همه جامعه است ممکن خواهد بود.

پیمان شجیراتی

کارگر سابق گروه ملی فولاد

برگرفته از مدیای اجتماعی

اینرا هم بخوانید

چگونگی روند خصوصی سازی ها در ایران

کارگر کمونیست ٦٤٥ کارگر کمونیست: در برنامه ای از رادیو فردا گفتگویی ای صورت گرفته …