روز جهانی کارگر و ضرورت تشکلیابی در جنبش کارگری ایران

امسال روز جهانی طبقه کارگر، اول ماه مه، در شرایط ویژه و استثنائی ای برگزار خواهد شد. جنبش کارگری در سال 95 بیش از پیش پیشروی داشت. بیشترین اعتراضات کارگری در طول حیات ننگین 37 ساله رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی در سال گذشته صورت گرفت. بیشترین صف اتحاد و همبستگی بین کارگران و معلمین در سال گذشته بود. شروع سال گذشته با بیانیه بغایت رادیکال و چپ اسماعیل عبدی و جعفرعظیم زاده از زندان، علیه امنیتی کردن پرونده های فعالین کارگری و معلمین و اعتصاب غذای این دو، نشان از چرخش وضعیت و توان جدید در جنبش کارگری ایران بود. حضور هزاران نفره کارگران و  بازنشستگان آموزش و پرورش و فولاد در مقابل مجلس و اعتراض به وضعیت زیر خط فقر حقوقها و صدها اعتراض خیابانی دیگر در سرتاسر ایران نشان از وجود فضای اعتراضی چپ و رادیکال و چرخش سیاسی به نفع طبقه کارگر در جامعه ایران بود. در کنار این همه اعتراض، اعتراض قدرتمند زندانیان سیاسی از زندان با انتشار بیانیه  در حمایت از کارگران و معلمین و زنان و غیره این چرخش در فضای سیاسی را دو چندان به رخ جامعه و جهانیان کشید. در کلیه این پیشرویها تاثیر حضور علنی و سرافرازانه چهرهای شاخص و شناخته شده جنبش کارگری و معلمین در هدایت و رهبری تحرکات غیر قابل انکار است. برای اولین بار در تاریخ جنبش کارگری دهها رهبر و فعال علنی با اسم و رسم در صحنه سیاست در ایران، سخنگوی میلیونها کارگر و انسان مزدبگیر جامعه حضور دارند. اینها همه مقدور نشد، مگر در سایه  تاثیرات شگرف نگرش کمونیستی- کارگری حزب طبقه کارگر ایران! حزب کمونیست کارگری ایران مهر خود را بر سیاست ایران زده است. دوست و دشمن به این مهم اذعان دارند.

در بطن چنین اوضاعی متشکل شدن و تشکلیابی در جنبش کارگری بیش از پیش روی میز فعالین و رهبران عملی کارگری و کلیه سازمانها و احزاب چپ و کمونیست قرار میگیرد. متشکل شدن هدف همه فعالین و سازمانها است. همه در کلیه بیانیه ها و اطلاعیه هایشان به این مهم انگشت میگذارند. همین امروز که چند روز بیشتر با برگزاری مراسم های  اول ماه فاصله نداریم، بحرکت درآوردن قدرت واقعی طبقه کارگر برای حضور قدرتمند در خیابانهای شهرهای سرتاسر ایران، به منظور برگزاری شکوهمند این روز تاریخی بدون تشکلیابی کارگران در تشکلهای توده ای امکانپذیر نیست. قطعا اول ماه  امسال، سالی متفاوت و قدرتمند نسبت به سالهای گذشته خواهد بود. نوید این را از وضعیتی که در بالا ذکر کردم، میشود یقین دانست، ولی بحث تشکلیابی کارگری در ابعاد تودی ای، از متشکل شدن برای یک روز مشخص و یا برای یک آکسیون معین فراتر میرود.  تشکلیابی خود یک هدف و نیاز مبرم طبقاتی طبقه کارگر برای ابراز وجود اجتماعی، در قامت طبقه ای مدعی قدرت سیاسی و برای ساختن دنیای نو و انسانی میباشد.

تا بامروز تشکلهای موجود در جنبش کارگری، در مقاطع مختلف از فعالیتهایشان مجمع عمومی را بعنوان ابزار مبارزه شان استفاده کرده اند، رهبران عملی کارگری در محیط های مختلف، در اعتراضاتشان با فراخوان مجمع عمومی، کارگران را جمع کرده و تصمیمات جمعی شان را برای یک امر معین در هر مبارزه ای گرفته و پیش برده اند. به این ترتیت، مجمع عمومی یک امکان تشکیلاتی شناخته شده در جنبش کارگری و نیز سایر جنبشها نظیر معلمین و پرستاران و بازنشستگان و غیره میباشد. ولی منظور از دست زدن به یک جنبش تشکلیابی فراتر رفتن از این قدم فعلی است. اگر از هر کدام از تشکلهای موجود در جنبش کارگری و سازمانها و احزاب کارگری سوال شود که منظور از تشکلیابی در جنبش کارگری چیست؟ به شما جواب خواهند داد که از نظر ما، کارگران باید در تشکل و سازمان و حزب ما باید متشکل شوند. این هنوز جواب به سوال چگونگی ساختن تشکلهای توده ای در جنبش کارگری نیست. تا بامروز ما شاهد پیشرویهای خوبی درجنبش کارگری در زمینه متشکل کردن کارگران بوده ایم. ولی متاسفانه  تشکلات توده ای کارگری بوجود نیامده است. منظور اینجا مشخصا دست زدن به جنبش تشکلیابی در میان کارگران ( و باعتقاد من در صورت تحرک این جنبش در میان کارگران، خیلی سریع به سایر جنبشهای اعتراضی مانند معلمین و پرستاران و بازشستگان و زنان و جوانان نیز تسری خواهد یافت) است. این مهم چهره های خودش، فعالین خودش و رهبران علنی خودش را میطلبد. این امکانپذیر است، برای اینکه همین امروز در پیشرویهای تاکنونی جنبش کارگری و سایر جنبشها در ایران مقبولیت و امکانپذیری آن نشان داده شده است. همینطور که یک فعال حقوق کودک، یک فعال کارگری، یک فعال معلمین در بیانیه اش به افزایش حقوق و پائین بودن چند برابر زیر خط فقر اعتراض میکند، همانطور که یک فعال زن به تبعیض جنسیتی اعتراض میکند، میتوان فعالینی داشت که نفس متشکل کردن کارگران و سازمان دادن تشکلات توده ای ، هدف اش باشد و حق تشکلیابی کارگران خواست اش باشد. من منظورم این نیست که فعالین تا کنونی همین حق را یادآور نشده اند، نه! تا بامروز در جنبش کارگری فعالینی نبودند که فعال جنبش تشکل یابی و سازمان دادن کارگران در تشکیلاتهای توده ای باشند. یعنی فعال عرصه سازمان دادن و تشکیلات درست کردن در میان طبقه کارگر باشند.

و اما منظور از متشکل کردن و ساختن یک تشکیلات توده ای پایدار چیست؟ منظور اینست که کارگران، چه در محیط کار و چه در محیط زیست شان، مجامع عمومی منظم و دائمی برای احقاق حقوق خود، برای اعلام موجودیت به عنوان طبقه ای اجتماعی که داشتن تشکیلات حق اش است و از این تشکیلات در مقاطع مختلف زندگی ومبارزه و تحرکاتش استفاده میکند. با پایان یک اعتراض مشخص و معین هم این تشکیلاتش از بین نمیرود. همیشگی است، ماندگار است و در اینده سیاسی ایران هم تبدیل به پایه و اساس اراده طبقه برای اعمال قدرت سیاسی خواهد بود. منظور از تشکیلات، چنین تشکیلاتی است. چنین تشکیلاتی میتواند میلیونها کارگر را در سرتاسر ایران در خود جا دهد. در هر مبارزه ای خواهد توانست تمام قدرت طبقه کارگر را به میدان بیاورد و پیروزی اش را تضمین کند.

پایه و اساس چنین تشکیلاتی مجامع عمومی کارگران در محیط های کار و زیست است. منتخب این مجامع عمومی، شوراهاست، که به عنوان نمایندگان مجامع عمومی کارگران کار خواهند کرد. شوراها انتخابی است و هر موقع مجمع عمومی تشخیص دهد، امکان تغییر در آنها وجود دارد. یک نماینده خود را صاحب اختیار دائمی کارگران نمیداند. قدرت واقعی دست مجامع عمومی است. این، آن افقی است که جنبش تشکلیابی پیش پای خودش میگذارد. در نظر بگیرید که اگر این جنبش در جنبش کارگری جا افتاده بود و مهر خودش را بر فضای سیاسی جامعه ایران زده بود، برای همین روز جهانی کارگر، از یک ماه مانده، در مجامع عمومی اش تصمیمات لازم برای برگزاری جنش اول مه را میگرفت، تدارکاتش دیده میشد و طبقه کارگر در سرتاسر ایران در صفی واحد و متحد به خیابان میامد. در صورت تحقق اهداف چنین جنبشی، عملا طبقه کارگر در صوف صدها هزاران نفره متشکل میشود. برای پیشبرد هر مبارزه ای قادر میشد، با وزن واقعی طبقاتی خود به میدان بیاید و قطعا جنبش کارگری وضعیت کاملا متفاوتی داشت.

در صورت تحقق اهداف این جنبش، همه جنبشهای اجتماعی دیگر از امکان متشکل شدن و ایجاد تشکلات توده ای ای بهره مند خواهند شد، چرا که امروز اکثر جنبش های اجتماعی در ایران از افق اجتماعی طبقه کارگر بهره میبرند و میشود گفت که برای اولین بار در تاریخ تحولات اجتماعی – سیاسی ایران، طبقه کارگر تا باینجای کار مهر طبقاتی اش را تا حد زیادی بر فضای تحرکات اجتماعی مختلف زده است.

از هر زاویه ای به جنبش تشکلیابی کارگری نگاه کنیم، بیشتر  به اهمیت و ضرورت آن میرسیم. . لازمه اینکار، در دستور گذاشتن همین امر از طرف فعالین مشخص و معین و به جلو آمدن علنی چهره های این جنبش است. اینکار شدنی است، چرا که در جنبشهای دیگر عملی شده است. همانطور که جنبش افزایش دستمزد، پیشروی کرده است و الان یک جنبش با اسم و رسم و با چهره های خوشنام میباشد، جنبش تشکلیابی نیز میتواند باشد. اینکار را میتوانند همین رهبران فعلی موجود نیز در دستور کار خود قرار دهند. هر چه تعداد بیشتری از فعالین و رهبران عملی کارگری، فعال جنبش تشکلیلابی باشند، باز هم کم است. گستره اینکار محدود به یک مرکز مهم و اقتصادی کارگری و یا یک شهر و استان نیست. اینکار در سرتاسر ایران نیرو و فعال میخواهد که آستین بالا بزنند و طبقه کارگر را در همه مراکز کار و زیست، متوجه ضرورت ساختن یک بنیاد تشکیلاتی توده ای نموده و پیشاپیش توده های کارگر کار تشکیل دائمی مجامع عمومی به منظور اعمال اراده توده های کارگر راعملی سازند. این امکانپذیر است، این ضرورت دارد، چرا که نیاز امروز جامعه ایران است.جامعه ای که دیگر تحمل شرایط رقت بار سیستم سرمایه داری با حاکمان دزد و چپاولگر و جنایتکار اسلامی اش را ندارد.

طبقه کارگر برای رهائی خود مجبور است که کل جامعه را از قید و بند سیستم سرمایه داری رها کند.

اینکار در سایه ایجاد تشکلهای توده ای کارگری و برهبری حزب سیاسی طبقه کارگر، حزب کمونیست کارگری ایران مقدور است. همین ضرورت را نیز حزب تشخیص داده و در دستور خود قرار داده است.

26 اپریل 2017 برابر با 6 اردیبهشت 1396

اینرا هم بخوانید

تجربه گرانبهای مبارزه کارگران کارخانه کمباین سازی تبریز

تقریبا از حدود سه ماه قبل کارخانه کمباین‌سازی تبریز به تعطیلی کشیده شده است. کارگران …