نشریه ژورنال شماره ۱۱۵۴– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
امید سرلک، جوان ۲۷ سالهای که سرشار از امید و آرزو و انقلاب بود را از خانواده و بستگان و یارانش گرفتند. جسد گلوله خوردهاش را در خودروی شخصیاش یافتند؛ جوانی که پیش از مرگ، در آخرین استوریاش مردم را به خیزش و سرنگونی جمهوری اسلامی فراخوانده بود. از او ویدئویی برجامانده که در آن بنر خامنهای را به آتش میکشد؛ تصویری از جوانی که تصمیم گرفته بود سکوت را بشکند و آتش بر نماد استبداد بزند. ساعاتی پس از آن، پیکرش بیجان و خونآلود در ماشینش پیدا شد.
امید خلبان بود؛ عاشق زندگی، اما گرفتار در میانه فقر، تحقیر و خفقان. او به نسلی تعلق داشت که در آتش تبعیض و استبداد بزرگ شد، نسلی که از حق زیستن محروم ماند. رژیم هار و فاسد با صحنهسازی و گلوله، او را خاموش کرد، اما فریاد امید، همانند صدای مهساها، نیکاها و رامینها، در آرامستان الیگودرز دوباره طنینانداز شد.
مراسم تشییع پیکر امید سرلک به نمایش مقاومت تبدیل شد و خانوادهاش از برگزاری نماز میت خودداری کردند و بهجای آن صدها نفر با شعار «مرگ بر دیکتاتور» در کنار پیکر او ایستادند و پیام امید را زنده کردند: «نه به تسلیم، نه به سکوت».
امید سرلک را حکومت اسلامی کشت؛ همان نظامی که از دههها پیش با گلوله، زندان و طناب دار حکومت میکند. اما کشتن امیدها و ستارگان خیزشهای مردمی ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، نه نظام را نجات میدهد، نه خشم جامعه را فرومینشاند. هر قتل حکومتی چون آتشی تازه در دل جامعه شعلهور میشود؛ از زندان تا خیابان، از سفره خالی کارگر تا کلاس درس معلم، از اعتراضات بازنشستگان تا پرستاران بیمارستانها و کارخانهها، صدای اعتراض خاموش نمیشود.
جمهوری اسلامی میکشد تا بماند، اما هر گلولهاش سند دیگری از فروپاشی است.
هیچ قدرتی نمیتواند مردمی را که از فقر و خفقان به ستوه آمدهاند، تا ابد در سکوت نگه دارد. این مردم، این نسلِ امید و عصیان، با خشم و آگاهی ایستادهاند. رژیم پوسیدهای که از مرگ برای بقا تغذیه میکند، دیر یا زود در برابر طوفان زندگی و آزادی فرو خواهد ریخت. امید سرلک فقط یک نام نیست، نشانهای از زنده بودن مردم است. همراه با آزادیخواهانی شویم که این روزها بهوفور تصویر خامنهای را به یاد امید سرلک به آتش میکشند.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی