مبارزۀ دوجانبه تا لحظۀ آخر

از روزنامه سید سونسکا روزنامه پرتیراژ جنوب سوئد در مورد فریده آرمان
فریده آرمان زندگی اش را وقف مبارزه در راه حقوق انسانها و کمک به زنان و کودکانی که مورد خشونت قرار گرفته اند کرده است. او طی نه سال گذشته در عین حال که به این کار اشتغال داشته با سرطان هم مبارزه میکرده است، مبارزه ای که دارد آن را میبازد. هشتم فوریه ۲۰۲۱
به قلم لیندا وُدوپیا استارک*
مترجم: ناصر شیشه گر
فریده آرمان سعی میکند پیغام روی موبایل اش را از طریق مونیتور کامپیوتر به من نشان بدهد. ما داریم از طریق فیس تایم گفتگو میکنیم چون سرماخوردگی من مانع از آن است که بتوانم حضوراً با او دیدار کنم.
ـ نگاه کن، این پیغام از زنی است که سالها پیش از طریق «انجمن حقوق زنان» به او کمک شد. او نوشته: «فریده عزیز، کاری را که تو برای من و بچه هایم کردی هرگز فراموش نخواهم کرد. وقتی که ما تنهای تنها بودیم و کسی را نداشتیم که به او اطمینان کنیم تو مثل مادری برای همه ما بودی، یک پشت و پناه.»
او به کمک بالشهای زیادی دور و برش روی تختخواب اش نشسته و تمام پیغامهائی را که افراد مختلف از سوئد و جاهای دیگر دنیا از طریق صفحۀ فیس بوک «دوستان فریده» میفرستند میخواند. این صفحه فیسبوکی در دسامبر گذشته و پس از آن دایر شد که دکترش اطلاع داد که دیگر نمیشود جلوی رشد سرطان تخمدانش را که پس از هر بار معالجه باز هم عود کرده گرفت.
شمعدانها و گلها که معمولاً جلوی پنجرۀ اتاق نشمین قرار داشتند حالا جای خود را به داروها و مواد ضدعفونی کننده و جعبه های دستکش پلاستیکی داده اند. بنا به میل فریده آرمان مبنی بر قرار گرفتن تحت مراقبت در منزل به کمک داروهای مسکّن به جای بستری شدن در بخش بیماران درمان ناپذیر، یک تخت بیمارستانی بین پنجره و کاناپه قرار داده اند. از اواخر ژانویه حال او رو به وخامت گذاشت. با وجود این، دلش نمیخواست که شرکت خود را در یک کنفرانس بین المللی دربارۀ ممنوعیت حجاب اجباری و حجاب کودکان، که قرار بود روز بیست و نهم ژانویه به صورت آنلاین برگزار شود، لغو کند.
ـ من یکی از مبتکرانی بودم که در سال ۲۰۱۹ بیست و هفتم دسامبر را روز جهانی علیه حجاب اجباری برای زنان و کودکان نامگذاری کردند. احساس کردم که برایم اهمیت دارد که در این جلسه شرکت کنم.
جوانترین پسرش، امید مهدیفر، صورتش را میبوسد و لحظه ای پشت کامپیوتر مینشیند. امید فکر میکند که او باید استراحت کند و میداند که فریده خودش استراحت نخواهد داد.
امید هنوز نه سالش نشده بود که خاله اش فریده او را به فرزندخواندگی پذیرفت و به اتفاق دو برادر بزرگترش از ایران به مالمو نقل مکان کرد. مادرش بر اثر همان نوعی از سرطان فوت کرده بود که فریده آرمان در حدود ده سال است که با آن دست و پنجه نرم میکند. شش ماه بعد از فوت مادرش پدرش هم در تصادف رانندگی کشته شد.
امید در طی دورانی که بزرگ میشد گاهی از محبت و توجهی که خاله اش به بچه های دیگر نشان میداد حسودی اش میشد. مدتی طول کشید تا او فهمید که خصوصیت خاله اش اینطور است.
ـ فریده در محبت کردن افراط میکند. او همیشه میخواهد به کمک کسانی برود که سختی میکشند. همانقدر که چنین خصوصیتی از او همان شخصی را میسازد که هست، آدم را هم به عنوان خویشاوند گاهی نگران میکند. چون او هیچ وقت اول به خودش فکر نمیکند.
در عین حال، نحوۀ برخورد خاله اش با ناملایمات و از دست دادن عزیزانش بر او عمیقاً اثر کرده است.
ـ فریده به من یاد داده و هنوز هم یاد میدهد که حتی اگر زندگی رحم و انصاف نداشته باشد باید سعی کرد سختی ای را که آدم تجربه میکند به نیروئی برای انجام کارهای مثبت و مفرح تبدیل کرد.
ـ در دورۀ نوجوانی فکر میکردم که اگر او توانسته بعد از آن همه لطماتی که به او وارد شده زندگی خوبی فراهم کند، پس من هم میتوانم.
زندگی فریده آرمان مشحون از وقایع تکاندهنده بوده است. انقلاب ۱۳۵۷، چنانکه مردم ایران انتظار داشتند، به آزادی و دمکراسی منجر نشد. رژیم تازه در سال ۱۳۶۰ شروع به پیگرد و دستگیری مخالفان نمود. شوهر فریده زندانی شد و خودش هم مخفی شد. او به مدت یک سال و نیم در منطقه ای کردنشین که رژیم امکان ورود به آن را نداشت مخفیانه زندگی میکرد تا اینکه خبر رسید که شوهرش کشته شده است. آن وقت او ایران را ترک کرد و در سال ۱۳۶۳ از سوئد پناهندگی سیاسی گرفت.
او در سوئد به اتفاق شوهر جدیدش به مبارزه برای ایرانی آزاد و دمکراتیک ادامه داد. اما در جریان سفری که در سال ۱۳۶۸ به لارناکا (قبرس) برای دیدن مادر شوهرش داشتند، شوهرش به دست نیروهای امنیتی ایران، جلوی چشم خود او و مادر شوهرش، کشته شد.
در طی گفتگوی ما چندین بار صدای دیلینگ موبایل فریده به گوش میرسد. و نه تنها این. صدای زنگ در هم شنیده میشود و ژانت هدرو، خواهر بزرگتر و بهترین دوست فریده، میرود تا در را باز کند. چند نفر از دوستان نزدیک شان برای عیادت آمده اند. این دو خواهر همیشه به هم نزدیک بوده اند و هر وقت که سرطان و معالجات فریده بیش از حد چالش انگیز بوده ژانت هدرو در منزل خواهر کوچکترش اقامت گزیده است.
ـ ما با هم سفر میکنیم، با هم به تظاهرات میرویم، با هم تعطیلات را میگذرانیم. پر واضح است که در چنین لحظاتی هم من در کنار او میمانم.
روشی که فریده برای مدیریت بیماری سرطانش به کار برده انجام کارهائی بوده است که به او شور و نشاط میبخشد و آنها را مفرح میداند. مبارزه برای حقوق انسانها و کار در «انجمن حقوق زنان» با کودکان و مادرانی که قربانی خشونت بوده اند بزرگترین منبع شادیبخش برای او ست.
ـ این کار گاهگاهی دشوار و غم انگیز است، اما بدون جنگیدن برای آن چیز خوب نمیتوان چیزی را بهتر کرد.
فریده فکر میکند که دیدن سرخوشی کودکان در جریان فعالیتهای انجمن و برای مدتی فارغ شدن از روزمرگی و نگرانی از بابت وضع سلامتی اش احساس بسیار خوبی است.
ـ دوست دارم که در بازیهای کودکان شرکت کنم و با آنها باشم، آنطور که دل آنها میخواهد. به این ترتیب با آنها روابط نزدیک و شخصی ایجاد میکنم که مستقل از روابط مادرشان است. احساس میکنم که این کار اهمیت دارد.
او کسانی را که بیماری مشابهی دارند دعوت میکند که در اندیشۀ اینکه چه مدت از عمر شان باقی است درجا نزنند.

ـ نباید گذاشت سرطان کنترل زندگی آدم را به دست بگیرد. تو زنده هستی و همین الآن، پس ما زندگی میکنیم.

  • توضیح مترجم: اُسا شوستروم عکاس و لیندا وُدوپیا استارک ژورنالیست سالها کارهای فریده آرمان را با علاقه تعقیب کرده اند و حتی مشترکاً با او در دو پروژۀ مربوط به «انجمن حقوق زنان» کار کرده اند.
    روزنامه سید سونسکا بهمراه انتشار این مقاله درباره پیشینه فریده آرمان چنین می نویسد:
    · فریده آرمان در سال ۱۹۹۸ «انجمن حقوق زنان» را پایه گذاری کرد. این انجمن از جمله به زنانی که از ایران و افغانستان می آیند مشاوره حقوقی داده است و همچنین از دختران و پسرانی که در معرض خشونت های ناموسی بوده اند حمایت کرده است.
    · در ده سال گذشته فوکوس این انجمن بر زنان و کودکانی بوده است که در معرض خشونت قرار داشته اند. با توجه بیشتر به وضعیت کودکان.
    · در سال ۲۰۱۵ به پروژه «کودکان و مادران» ( با مسئولیت فریده آرمان) از سوی «موسسه ارث عمومی» بعنوان بهترین پروژه انجام شده برای کودکان جایزه «گندم طلایی» اهدا شد.
    · فریده آرمان در همه این سالها نیز در فعالیتهای های کمیته بین المللی علیه اعدام و کمیته بین المللی علیه سنگسار نیز مشارکت داشته است.
    · مبارزه فریده آرمان علیه سرطان قبلا نیز در روزنامه وقتی که وی به دلیل عدم دسترسی به یک دارو در سوئد برای تهیه آن به فرانسه سفر کرد شرح داده شده است.
  • انترناسیونال 907