نشریه ژورنال شماره ۱۱۱۱– فایل پی دی اف – ویژه تلفن همراه
جایگاه مذهب در زندگی مردم چیست؛ از کجا آمده و چرا علیرغم خرافی بودنش طرفداران زیادی دارد؟
مذهب روح جهان بی روح، آه جهان در اسارت و گلی روییده بر سنگ است. مذهب افیون تودهها است. این کلمات قصار (نقل به مضمون) از مارکس به عاریه گرفته شده است.
با کالبدشکافی از این احکام فلسفی فقط به خرافی بودن و عقبمانده بودن مذهب نمیرسیم. به یک معنا اگر مذهب نبود تحمل این زندگی مصیبتبار دشوارتر میشد. مذهب تلاش میکند فرد و جامعه را در سکون و سکوت نگه دارد تا زندگی حقیقی دریغ شده از ابنای بشر در خیالات جریان یابد.
بشر اولیه در ترس از طبیعت و وحشت از مرگ و در محافظت از خود در برابر “روح شریر مردگان” به مذهب پناه آورد. مذهب اولیه هر قهر طبیعت را به انتقام خدایان از بنده گناهکار نسبب میداد و برای دفع غضب دست به دعا بلند میکرد و هدایایی از طریق نمایندگان زمینی نذر خدایان میکرد. این رسم کهن تا امروز توسط همه مذاهب و از جمله اسلامیون پابرجا است.
یک فرد مذهبی طبعاً به ماورا طبیعت باور دارد. باور دارد که در اوج تنهایی و بیکسی و درماندگی میتواند تکیهگاهی داشته باشد. باور دارد – یا به خود تلقین میکند – حتماً باید جایی باشد که این زندگیِ فلاکتبار کنونی به پایان برسد و جهانی دیگر توأم با آرامش شروع شود. حتی این انسان دردمند که هیچ بهرهای از زیباییها و خوشیها و رفاهیات مادی در این دنیا نبرده است، باز هم امید به تغییر را – اگر نه در این جهان – در جهانی دیگر جستجو میکند.
حاکمان ستمگر، به مذهب نیاز وافری دارند. در این عصر که تکنولوژی و علم و دانش بشری به اوج رسیده است باز هم نیاز به باز تولید مذهب بهشدت احساس میشود و صنعت مذهب تولیداتش را با صرف یک سرمایه مادی نجومی با همه قدرت ادامه میدهد. قوانین برای عدم تعرض به مذهب وضع میشود و از ثروت مادی اجتماعی که متعلق به عموم مردم است برای تقویت مذهب استفاده میشود.
کشیشان و ملاها و خاخامها و هزاران مبلغ مذهبی دیگر به خرج جامعه در تلاشی بیوقفه به ذهن و روان مردم هجوم میبرند تا یک اصل ساده را به باور عمومی تبدیل کنند. فقر باید تحمل شود. پاداش تحمل اینهمه ناملایمات و نابرابریها در دنیای دیگر به بندگان مؤمن خدا داده میشود. مذهب سیاسی میشود تا در کنار مذهب فلسفی دو لبه یک قیچی باشد تا نابودی بشری که رفاه و خوشبختی را طلب میکند را تضمین کند.
دنیایی بدون استثمار، بدون بردگی مزدی و بدون فقر و فلاکت اقتصادی نیازی به مذهب ندارد. آنچه که از بشر دریغ شده است نه در آسمانها که روی همین زمین برای همگان به دست خواهد آمد و مذهب همچون روح از تن فرتوت جامعه به آسمان خواهد رفت. بشرِ آزاد شده به زمین برمیگردد. جامعه انسانی، مذهب ندارد.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی