مشروعیت بخشیدن زیبا کلام و سازگارا به سلفی گری تحت لوای دفاع از “کردها و سنی‌ها”

صادق زیبا کلام میگوید: “صرف گرفتن و زدن و بستن سلفی های تندرو در ایران، دست‌کم تاکنون نتوانسته این پدیده را تمام کند. واقعیت آنست که کردها، سنی‌ها و سایر اقلیت‌های ایرانی، سرخوردگی‌ها، توقعات، خواسته‌ها و مطالباتی دارند که نادیده گرفته شده‌اند.”

این بخشی از نتیجه گیری نوشته مفصل صادق زیبا کلام در ارتباط با واقعه ۱۷ خرداد در مجلس و قبر خمینی است. اخیرا محسن سازگارا نیز در مصاحبه ای با رادیو فردا همین سخنان زیبا کلام را تکرار کرده است.

پرداختن به به تاریخ پیدایش پدیده سلفی گری طی قرون متمادی نیازمند مقاله مفصلی است اما برای شناخت خواننده این سطور همینقدر اشاره کنم که فلسفه وجودی و پیدایش سلفی گری به دو الی سه قرن بعد از پایان دوران ظهور اسلام برمیگردد. با گذشت چند قرن از پایان دوره فجایعی که اسلام در ۱۴۰۰ سال قبل در عربستان و این منطقه  بوجود آورد و روند فروکش کردن اسلام در بعد از آن ایام بر زندگی ساکنان آن مناطق سبب شد که افراد و عناصری فیلشان دوباره یاد هندوستان کند و با داعیه بازگشت به عصر پیدایش اسلام مجددا ابراز وجود کنند.

سربرآوردن سلفی گری از همینجا شکل میگیرد یعنی رجعت به دوران ظهور اولیه اسلام که در طول تمام قرون گذشته بنحوی از انحا به حیات خود ادامه داده است اما روند تغییر و تحولات عظیم اجتماعی، سیاسی و گسترش بازرگانی در غرب و تاثیرات مستقیم آن بر شبه جزیره عربستان و جنوب شرقی آسیا سبب شد که هر چه بیشتر گرایشات اسلام خواهی و یا گرویدن به باورهای سلفی گری به حاشیه رانده شود. واقعیات عینی روند تکامل  تاریخی در زندگی انسان در آن ایام به این سو، اجازه سر برآوردن و به قهقرا بردن جامعه مدنی را از سلفی گری گرفت.

بنابراین سلفی گری دو پایه اصلی دارد. یکم رجعت به اصل اسلام محمدی در ۱۴۰۰ سال قبل و دوم نابودی تمام دستاوردهای تاکنونی زندگی انسان و در راس آنها انسانیت، مدنیت، ترقی خواهی. علم، دانش و تکامل جوامع بشری. این دو رکن سلفی گری بعنوان ایدئولوژی و بنياد فکری اسلام در قامت داعش را مردم دنیا دیده اند.

با این توضیح کوتاه برمیگردم به سخنان و مواضع زیبا کلام و سازگارا.

این دو نفر که از پایه گذاران رژیم اسلامی در کنار خمینی  و دولت موقتش بودند و امروز رسانه های نان به نرخ روزخور آنان را بعنوان “کارشناسان مسایل سیاسی اوضاع ایران” معرفی میکنند، به ارائه گفته ها و تحلیلهایی می پردازند که نه تنها کمترین سنخیتی با اوضاع سیاسی اجتماعی در ایران ندارد بلکه سعی دارند با این گونه “اظهارات کارشناسانه” برای سلفی گری آبرو بخرند. هر چه باشد این طیف رانده شده از حکومت امروز و بدنبال یک جمهوری اسلامی خوشخیم، نیازمند بقای سلفی گری برای تعرض به آرمانهای انسانی در آینده جامعه ایران هستند.

بزعم این دو “کارشناس”، شرکت چند نفر در یک عملیات تروریستی از جنس عملیات داعش در تهران و اینکه این افراد متولد کردستان بوده اند گویا ناشی از”سرخوردگی‌ها، توقعات، خواسته‌ها و مطالبانی هستند که نادیده گرفته شده‌اند.” اینان با چنین بیاناتی و از سر به اصطلاح دلسوزی برای مردم کردستان آنان را در دایره سلفی ها جای میدهند.

اینجا دو مسئله را باید در این رابطه  و در پاسخ به اظهارات “کارشناسان” فوق اشاره کرد و پاسخ داد.

اول اینکه سلفی ها که فلسفه وجودی آنان عملا متکی بر همان اعمال دولت اسلامی عراق و شام ( داعش ) و بازگشت به ۱۴۰۰ سال قبل است، هیچگاه چنین ادعایی مبنی بر، “سرخوردگی‌ها، توقعات، خواسته‌ها و مطالبات” مورد نظر زیبا کلام و سازگارا نداشته اند و به آن معتقد نیستند. لااقل در سه سال اخیر با سربرآوردن دولت اسلامی داعش، در هیچ جایی سخنی بر سر اینکه آنان نماینده و سخنگوی آه محرومان و سرخوردگان هستند وجود ندارد. داعش  نه تنها به ریش این طیف از کارشناس قدیمی رانده شده از حکومت اسلامی در ایران میخندد بلکه آنان را بعنوان کسانیکه اسلام واقعی را نمیفهمند بحساب میاورند.

دوم اینکه، زبان، محل تولد و ملیتی که هر عنصر تروریست اسلامی و آدمکشی با آن معرفی میشود، توضیح دهنده هیچ موضوع و مسئله ای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نمیتواند باشد. از این رو هر گونه وابستگی زبانی، جغرافیایی و غیره هر جنایتکار و آدمکشی ربطی به مردم ساکن در آن جغرافیا ندارد.

لااقل بعد از بقدرت رسیدن  اسلام داعشی حاکم بر ایران بعد از انقلاب ۵۷ ، سلفی های سر برآورده در کردستان که بوسیله مردم انقلابی سر جای خود نشانده شدند، از نزدیکان و شرکاری سیاسی و همقطاران زیبا کلام و سازگارا در دولت موقت خمینی و سپاه پاسداران بودند. اهداف مشترک مزدوران محلی در مقطع انقلاب ۵۷  تا به امروز با افق و اهداف رهبران سازگاراها و زیبا کلام ها در حکومت اسلامی بروشنی نشاندهنده این حقیقت است.

مردم شهرهای کردستان آن دوران بطور یکدست و یکپارچه برای تحقق خواستها و مطالبات انقلاب ۵۷ در مقابل سرکوبگران خمینی و دولت موقتش، در مقابل مزدوران محلی (جاش ها)  و در مقابل جريان سلفی که با نام مکتب قرآن شناخته میشد و جوانان انقلابی و کمونیست در کردستان را شناسایی و به دوستان و شرکای زیبا کلام و سازگارا نظیر خلخالی معرفی میکرد، نه تنها قادر شدند بساط مکتب قرآن را در سنندج و مریوان برچینند بلکه توانستند ماهیت ضد انسانی سلفی ها، مزدوران محلی و هم کیشان آنان در دولت موقت را نیز به جامعه ایران و مردم کردستان بشناسانند.

ادعای دلسوزی این طیف افراد رانده شده از حکومت اسلامی تنها برای مخدوش کردن صف مبارزه، سیاسی اجتماعی و طبقاتی مردم علیه حکومت اسلامی و مشروعیت بخشیدن به جریان سلفی گری است.

 

با توجه به آنچه که اشاره شد، بر خلاف اظهارات این دو ”کارشناس“، سلفی گری عصر حاضر ربطی به مردم کردستان و فقر و سرخوردگی مردم در هیچ جای این کره خاکی ندارد. تاریخ مبارزات مردم کردستان بعد از سربرآوردن جریان خمینی علیه سلفی گری، پیشینه ای درخشان دارد. زیبا کلام و سازگارا لازم است  این را بفهمند که از سر”دلسوزی“ برای مردم کردستان  و با مخدوش کردن صف مبارزه اجتماعی، سیاسی و طبقاتی در جامعه، قادر نخواهند بود به بقای این پدیده ضد بشری کمک کنند.

 

۶ تیر ۹۶

۲۷ ژوئن ۲۰۱۷

اینرا هم بخوانید

راه حل سقز علیه تهاجم شیمیایی- عبدل گلپریان

روز یکشنبه ۲۰ فروردین دست‌کم شش مدرسه دخترانه در شهر سقز به‌طور هم‌زمان هدف حملات …