نقطه سر خط! بوسیدن جرم نیست

کارگر روبات نیست. کارگر و هم طبقه ای هایش جمعی مچاله شده و محدود به یک صنف با خواسته های فقط اقتصادی و معیشتی نیستند. این دید دگم، کلیشه ای و بسته بندی شده بخصوص در جامعه ای جون ایران هیچ دردی از دردهای بی پایان طبقه کارگر دوا نخواهد کرد. اتفاقا شدیدا مضر و مرتجعانه و گمراه کننده به حال ایشان است.

کارگران در ایران اسلامزده و حکومت هار اسلامی علاوه بر معضلات اقتصادی و سیاسی با معضلات و بحران فرهنگی تحمیلی نیز دست به گریبان هستند.

کارگران موجوداتی بی رگ و پی و عجیب و غریب، بدون احساسات و عواطف نیستند. احساس و عواطف و علایق انسانی این طبقه هیچ تفاوت ماهوی و کیفی با هیچکدام از دیگر انسانهای کره زمین ندارد. این کارگر، این انسان میتواند و حق دارد که علاوه بر مطالبه خواسته های اقتصادی و معیشتی همچنین خواسته های انسانی و عاطفی نیز داشته باشد. این انسان میتواند بخواهد که عاشق باشد، معشوق و یا معشوقه اختیار بنماید، روابط آزادانه و بدون هیج تابویی برقرار بکنند، با هر نوع داخلت حکومت، فرد، جریان سیاسی و یا هر مذهبی را شدیدا محکوم و مورد اعتراضشان قرار بدهند.

کارگر فقط مرد نیست و فقط هم زن نیست. بلکه ال جی بی تی کیو و پلاسها هم میتوانند کارگر و انسان باشند و یا در کنار و همصف و متحدانه با مبارزات مترقیانه و انسانی طبقه کارگر قرار بگیرند.

ماهیت و کیفیت مبارزات طبقه کارگر را فقط خودش نیست که تعیین میکند. اتفاقا ماهیت و محتوای حاکمیت بالای سرش، سیاستها و برنامه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن است که بر مبارزات طبقه کارگر و خواسته ها و مطالباتش بطور عموم سایه انداخته و تاثیرات عمیق بر جای میگذارد. البته که مبارزات طبقه کارگر جهانی با نظام سرمایه و حاکمانش در یک وجهه مشترک میباشند و آن نیز مبارزه و تلاش برای برچیدن بساط بردگی مزدی، استثمار و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و انحصار ثروتهای جامعه در دست یک درصدیهای حاکم است. اما این بدان مفهوم نیست که مبارزات، خواسته ها و مطالبات اجتماعی طبقه کارگر آمریکا، اروپا و سایر نقاط دنیا مشابه با همین مبارزات و خواسته ها برای طبقه کارگر ایران است. این جامعه و مردم و طبقه کارگر ایران (همچنین دیگر کشورهای منطقه) است که با یک حکومت هار مذهبی، فاشیستی، آپارتاید جنسی و در کل ضدیت با همه دستآوردهای مدرن و پیشرفته جامعه بشری روبروست. مسلم است که مقابله و جدال با کلیت این ماهیت مرتجع و ضد انسانی رژیم در کنار سایر دردها و معضلات موجود اجتماع درد و معضل این طبقه کارگر هم هست. اساسا تمامی سیاستهای رژیم در همه زمینه ها بخصوص بقصد سرکوب و ایجاد خفقان برای همین طبقه که بخش اعظم مردم جامعه محسوب میشوند اتخاذ و اعمال میشود. نه فقط طبقه کارگر، بلکه کل جامعه ایران، بجز حکومتیها، با این رژیم فوق ارتجاعی، از گور تاریخ برخاسته، دزدسالار و شیاد و ضد انسان و انسانیت مشکل دارد و نمیخواهد سر به تنش باشد. رژیمی که با صرف هزینه های نجومی و براه انداختن دستگاه عریض و طویل و ارتکاب جنایات مخوف و بیسابقه تمام زورش را زده تا یک جامعه مدرن را عقب رانده و اسلامیزه بکند مسلم است که باید از سوی همه اقشار اینچنین جامعه مورد تعرض واقع بشود. بر همین اساس باید گفت که: مسلم است که تعیین و تحمیل سیاستهای ضدیت با حقوق زنان، با عنوان چماق حجاب از سوی رژیم باید به طبقه کارگر مرتبط بوده و جزو مبارزات و مطالباتش باشد. وقتیکه آخوندهای کپک و مولتی میلیاردر تحت عنوان قوانین شریعت و اسلام بیشرمانه و وحشیانه کودک 9 ساله طبقه کارگر را بعنوان کالای جنسی قابل خرید و فروش تعریف و تعیین میکند مسلم است که دفاع از حقوق کودکان جزو امر ضروری و غیر قابل تعدیل مبارزات و مطالبات کارگران است. وقتیکه دانشجویان بدلیل مزالبات و اعتراضاتشان دستگیر و ستاره دار میشوند، وقتیکه زنان به بهانه عدم رعایت حجاب در خیابانها کتک میخورند، در زندان و ناکجا آبادها مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند و حتی کشته میشوند، وقتیکه دزدسالاران و شیادها و برادران قاچاقچی بر راس قدرت هستند و آنگاه جوانان و سایرین با بهانه های متعد در زندانها و حتی ملع عام فله ای به چوبه های دار آویخته میشوند، وقتیکه عشق و رابطه آزاد انسانها پاسخش حکم وحشیانه و عهد عتیقی سنگسار است، وقتیکه نسل جوان امروزی ذله شده از اینهمه کپکزدگی و عقبمانگی و خفقان اعمال شده رژیم به موزیک زیر زمینی رجوع میکند، پدیده #زنانخیابانانقلاب به یک خبر داغ جهانی تبدیل میشود، وقتیکه موزیک و رقص و شادی انسانها جرم است و بالاخره وقتیکه بوسه و عشق ستون فقرات این هیولای اسلامی را بلرزه می اندازد طبقه کارگر بعنوان پیشروترین و آزادیخواه ترین و بعنوان مدعی رهبریت مبارزات و برترین و انسانی ترین آلترنانیو وضعیت موجود نمیتواند گوشه ای کز کرده و اینهمه ذلت و سرکوب و جنایت را نادیده بگیرد. چرا که اساسا اینهمه سرکوب و جنایت حکومتی متوجه فرزندان، خانواده و عزیزان و آشنایان خود طبقه کارگر شده و میشود.

ظاهرا طرز تفکر و یا جریان سیاسی که به مدعی مخالفت با کمپین #بوسیدنجرمنیست میباشند به اصطلاح استدلال و ادعاهایشان متکی بر آثار و نوشته های رهبران برجسته و شایسته سوسیالیسم و مبارزات طبقه کارگر چون مارکس و انگلس و لنین است. البته ایشان در این مورد اخیر صراحتا به فاکت مشخصی از این رهبران نشان ما و افکار عمومی نمیدهند و ظاهرا خودشان را هم ملزم نمیبینند. علت آن نیز خیلی روشن است. اولا که قصد ایشان فقط باری به هر جهت لگد کوبیدن به درب حزب کمونیست کارگری و کمپینهایش است و بس. در ثانی شما در هیچ کجای نوشته ها و آثار مارکس، انگلس و لنین نمیتوانید کلامی در این مورد بیابید که، طبقه کارگر از عشق ورزیدن منع کرده باشند. یا اینکه این امر دلپذیر و زبانی و انسانی را برای طبقه کارگر در فردای پیروزی انقلاب سوسیالیستیش بر علیه نظام سرمایه مجاز اعلام کرده باشند. علاوه بر آنکه این سه رهبر برجسته و دوست داشتنی و پیشرو اساسا یا معشوقه داشته اند و یا همسر و فرزند. و اما دلیل سوم و بنظرم مهمتر از همه. این حضرات که افکار عمومی را به آثار مارکسیستی رجوع میدهند گویا فراموششان شده و یا چندان علاقه ای به اشاره بدانها ندارند که اتفاقا یکی از مهمترین توصیه ها، راهها و تاکتیکهای پیشبردی اعلام شده از سوی ایشان برای پیشرفت و پیروزی مبارزات طبقه کارگر تشکلیابی و بخصوص نوع تشکل حزبی آن بوده. حال باید این مثلا حضرات خیلی انقلابی و مارکسیست شناس و دلسوز طبقه کارگر برایمان آدرس این نوع تشکلاتشان را نشان بدهند تا شاید که ما و کارگران تشنه رهایی از شر نظام سود و سرمایه رستگار شویم.

جواب ایشان بپای خودشان. اما شخصا برای این سوال خودم پاسخ واضع و سر راست دارم. حزب کمونیست کارگری با رهبران، اعضا و کادرهای همیشه فعال و تاثیر گذارش بعنوان یکی از پر سابقه ترین، محبوبترین، پیشرو و رادیکال و انسانی ترین متعلق به همه شما و کل طبقه کارگر و مردم معترض و خواهان خلاصی از شر جمهوری اسلامی است. چهل و یکسال مبارزه بی وقفه و بی تخفیف و پیشرو جزو سابقه درخشان این حزب از بدو تشکیل تشکل اتحاد مبارزان کمونیست با رهبری انسانهای شریف و پیشرو و مارکسیستهای ارتدوکس چون منصور حکمت و حمید تقوایی … و بسیاری دیگر، تا به امروز است. یکی از رهبران بسیار محبوب و دوست داشتنی، سرشناس، بسیار فعال و خستگی ناپذیر مینا احدی است.
برای افراد و یا جریانات و تشکلات سیاسی که بجا و بی جا همیشه بدنبال مثلا پشت پا کشیدن از این حزب معتبر و خوشنام هستند هیچ توصیه ای ندارم. معضل خودشان است و بنظرم ایشان کمترین ربط و تاثیری به جنبش عظیم و تاریخ ساز طبقه کارگر و مارکسیزم بطور عموم ندارند. اما به همه انسانهای شریف، تحت ستم، معتقد به انسانیت و حق آزادی بیان و عمل و تشکل، به همه ذله شدگان از هیولای اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی اکیدا تصویه میکنم که اولا به کمپین #مینا_احدی “بوسیدن جرم نیست” بپیوندید. در ثانی و باز هم مهمتر اینکه به حزب کمونیست کارگری بپیوندید و ضمن آن در حد توان تاریخچه بسیار روشن و درخشانش این حزب با خواسته ها و برنامه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این حزب را به دیگران معرفی میکنید ایشان را هم به پیوستن بدین حزب دعوت بکنید. یقین بدانید که این حزب نخود هر آش است. یعنی به همه معضلات پیش پای بخش اعظم طبقه کارگر و کل مردم ایران کار دارد و ضمن آن راه حل مترقی و انسانی. شما قرار نیست تا مارکسیسم را از الف تا ه یاد گرفته باشید تا امکان و صلاحیت عضویت در این حزب را داشته باشید. اعتقاد به مبارزه بر علیه وحوش داعشی حاکم بر ایرانف اعتقاد به انسانیت، حق آزادی و برابری برای همه صلاحیت شما را تضمین میکند. دنیای بهتر برنامه این حزب است و با مطالعه آن میتوانید بیشتر با جزئیات آشنا بشوید. و یا حتی آنرا با فاکت مشخص و استدلالی متمدنانه به زیر نقد بکشید. نباید فراموشمان بشود که یک حکومت هار و فاشیستی مذهبی تا چنگ و دندان مسلح و متشکل را فقط با اتحاد و تشکل حزبی و برنامه های مدون و روشن میتوان سرنگون ساخت.
به امید فرا رسیدن هر چه سریعتر آن روز!
زنده باد آزادی، برابری، شادی، رفاه و انسانیت!
زنده باد پیوستن شما بدین حزب، فعالیت و تقویت هر چه بیشتر و گسترده ترش!