هویت ما انسان و انسانیت است

کمونیسم ما کمونیسم کارگری، متفاوت تر از هر کمونیسمی است که بسیاری دیگر تحت عنوان چپ و کمونیسم فقط آن را یدک میکشند. کمونیستی عینی و واقعی که اصل و اساس آن انسان و انسانیت است. کمونیسم آشتی ناپذیری که دنیای هار سرمایه با تبعیض، فقر و بی حقوقی که از سر و کولش جارو می‌شود به بشریت دنیا تحمیل نموده و این طرف کمونیسم کارگری است که در میدان اعلام وجود میکند و علیه همه آن مصائب ضدبشری ایستاده و با آن مبارزه میکند.
کمونیسم متفاوتی که تمام مقدسات را به کنار میزند و نه تنها انسانها را به ملیت و قومیت ، زبان و مذهب و غیره تقسیم بندی نمیکند، بلکه این سیاستهای راسیستی و ناسیونالیستی را هم بیش از هر جریان چپ و هر کمونیستی قاطعانه نقد و به چالش میکشد.
ما مخالف هر شکل از نابرابری و تبعیض و ستمی هستیم که سرمایه داری مسبب آن است و در ایران حکومت سرمایه داری و دو دوره از خونین ترین دیکتاتورهای تاریخ، یعنی دیکتاتوری شاه و سلطنت و دیکتاتوری اسلامی و آخوند بر مردم ایران تحمیل کرده است. بسیاری از چپ ها که خود را کمونیست دو آتشه مینامند مانند توده ایها، بعضا فدائی ، حزب طوفان و غیره در حمایت و سرکار آوردن خمینی جلاد و حکومت اسلامی پشت آن رفته و حمایتش کردند. به بهانه مبارزه با استکبار جهانی و امپریالیسم شریک جرم و جنایات حکومتی شدند که تا سر پا غرق در قتل و کشتار و سرکوب هزاران انسان تا امروز ادامه دارد، شدند. در اعتراضات جهانی به بهانه های مختلف منجمله علیه جنگ، دفاع از مردم فلسطین ( که هر انسان آزادیخواه دیگری مخالف سرکوب و کشتار فلسطینیان توسط دولت جنایتکار اسرائیل است) اما پشت جنبش اسلام سیاسی همیشه در صحنه بودند. این چپ مالیخولیایی نه تنها چپ نبوده بلکه خود آنان جریانات کاملا ارتجاعی از آب درآمدند و قبلا به خمینی لبیک داده‌اند.
مبارزه واقعی کمونیستها باید علیه دیکتاتوری، استثمار و فقر و بی حقوقی ، علیه سرکوب- زندان و اعدام باشد، نه به بهانه دفاع از به خطر افتادن هویت و تمامیت ارضی از تروریسم اسلامی و سپاه یا ارتش و این نیروهای سرکوبگر و جنایتکار حمایت کنند.
ناسیونالیستهای ایرانی از سلطنت طلب تا جمهوریخواه، خواهان حفظ تمامیت ارضی و خاک و پرچم هویت ایرانی هستند و آنهم از جنس خودشان ، ناسیونالیستهای فارس تنها خواهان احیا و حفظ یک پرچم (سه رنگ) و فرهنگ ایرانی با یک زبان و پرچم که ایران پرستی و خاک و وطن پرستی شعار سر زبانشان و خط قرمزی است که هر کس مخالف آن باشد و این سیاست را قبول نداشته باشد علیه آن فتوا صادر و تهدید به قلع و قمع و انگ زدنهایی تحت عناوین مختلف مانند وطن فروش، تجزیه طلب ، مزدور و غیره میکنند. این دسته از ناسیونالیستهای عظمت طلب ایرانی هیچ کس دیگری را به جز ملیت یا قوم فارس( پارس) نه تنها به رسمیت نمیشناسند بلکه غیرفارسها را تبدیل به شهروندان درجه دوم و سوم و چندم به حساب میاورند، همانگونه که جمهوری اسلامی این رفتارهای فاشیستی را علیه شهروندان افغانستانی و دیگر قومیتها بکار میگیرد.

در مورد ناسیونالیسم کرد یا ترک و عرب و بقیه ناسیونالیستها هم اینگونه است. ناسیونالیسم کرد به جز مردم کرد زبان بقیه را به عنوان انسان هم قبول ندارد و ناسیونالیسم ترک و عرب و غیره هم و این طیف از ناسیونالیستها دائما روی هویت تراشی و تقسیم بندی مردم به قومیت و ملیت و زبان می کوبند و فرهنگ و عقاید ناسیونالیستی را مقدم تر بر انسان و انسانیت ارج می نهند.


ناسیونالیستها هیچوقت علیه بیحقوقی و فقر و تبعیضات سیستماتیک حکومت‌ها در میدان نبودند، حتی خودشان حامی سیستم سرمایه داری و استثمار و به بردگی گرفتن انسانها بوده‌اند. مثلا کسی چون خالد عزیزی از حزب دمکرات عملنا و بطور آشکار در ویدیو و گفتگوهای خودش بارها اعتراف کرده که حکومتی که آنها میخواهند: «یک حکومت کردی باید باشد، در مورد احکام اعدام هم گفته: ما در برنامه یا در واقع حکومت خودمان اعدام کردی هم خواهیم داشت». سلطنت طلبان و ناسیونالیستهای عظمت طلب ایرانی که در کنار فاشیستهای دنیا علیه کمونیستها و آزادیخواهان صف بسته اند هم عملا تهدیدی برای جامعه ایران و بشریت مترقی و آزادیخواهی هستند که میخواهند سر به تن دیکتاتورها و جنایتکاران و چپاولگران نباشد و همه جا با زبان زور و تهدید علیه منتقدان صحبت میکنند و هر کسی غیر از باورهای فاشیستی خودشان را یا سرش را از تن جدا میکنند یا باید ایران را ترک کنند و این تفکر این بخش از ناسیونالیسم ایرانی است که در هیچ جای دنیا جایگاهی ندارد.

مردم ایران، کارگران و اکثریت توده‌های تحت ستم در ایران هیچوقت مشکل یا منافع و نانش در رفتن پشت این سیاستهای ارتجاعی و ناسیونالیستی نبوده است. آن عده چند درصدی منافعشان در فکر به چنگ زدن قدرت بیشتر و پول و چپاول و در اختیار گرفتن نیروهای سرکوبگری که ضد زن و کارگر و همه چیز آن جامعه است. طبقه کارگری که تمام امکانات و تولید جامعه با دستان و نیروی آنها به حرکت در میاد در عوض از همه آن امكانات موجودش محروم هستند و یک مشت مفت خور میلیاردر و آخوند در ایران به همه چیز چنگ انداخته و چپاول میکنند.
جامعه ایران را همان ناسیونالیستها و اسلامیون صدها دهه به عقب انداختند. اقتدار ایرانی را در کورش کبیر و ایران مرز پر گهر و تمامیت ارضی میبیند. وطن پرستی و خاک پرستی هویت این ایرانی هاست. آریایی گری و ماهیت ایرانی را در تکه ای پرچم و این مزخرفات خلاصه کرده اند و شهروندان موجود در ایران بغیر از نژاد آریایی درجه چندم به حساب می آیند. ما کمونیستها این خزعبلات را پوچ و بی ارزش و ضد انسانی میدانیم. ما انسان و هویت انسانی را نمایندگی میکنیم و این جامعه ای است که میتوان مدرنیزه کردن، پیشرفت، آزادیخواهی و انسانیت را دوباره به آن بازگرداند.


دوران پهلوی پر از خفقان و سرکوب و بیدادگاه آریامهری بود، یک مشت شاه و سرمایه دار گردن کلفت و دزد و جانی به جان مردم افتاده و مردم را ذلّه کردند که به انقلابی علیه دیکتاتوری شاه و سلطنت و سرمایه داری بدل شد. در ادامه کشتارگاه پهلوی علیه کارگران و کمونیستها و مردم ایران و بعد از سرنگونی دیکتاتوری پهلوی، انقلاب بر حق و برخاسته شده از قهقرای پهلوی توده‌های مردم را غربیها با آوردن خمینی جلاد یکبار دیگر به خون کشیدند و دیکتاتوری اسلامی را جانشین دیکتاتوری پهلوی کردند و تا امروز این جنایتکاران در مسند قدرت جنایت میکنند، میزدند و میکُشند. این دیکتاتوری هم یه نفسهای آخر و عمر ننگینش به سر رسیده و به زودی ما مردم چه در داخل و خارج متحدانه و با هم شرّش را کم و سرنگون خواهیم کرد و بر روبنای آن حاکمیت شورایی با مشارکت همه توده های مردم تشکیل خواهد شد.

زنده باد باد حزب کمونیست کارگری ایران
زنده باد سوسیالیسم
نه به سرمایه‌داری
مرگ بر جمهوری اسلامی
هەژار علیپور

اینرا هم بخوانید

هیچ چیز مقدسی وجود ندارد!

در چند روز گذشته در مدیای اجتماعی ویدیوی دست به دست می‌شود که در آن …