ویژگی سرکوب آبان و نقش علی خامنه ای!

سومین روز دادگاه بین المللی آبان از طریق شهادت افراد متفاوت، حقیقتی مسجل را دوباره به اثبات رساند. اینکه نوع سلاحهایی که برای کشتار مردم در آبان بکار رفته، مرجع تصمیم گیری شلیک به مردم، آرایش نهادهای امنیتی نشان میدهد که تصمیم به شلیک و کشتار مردم از همان دقایق اول تظاهرات تهران، اولن بر اساس یک جمع بندی قبلی و دومن به دستور شخص علی خامنه ای صورت گرفته است. لذا آن چیزی که سرکوب آبان را با مابقی خشونتها و سرکوبهای حکومت متفاوت میکند، نه حتی تعداد کشته شدگان، بل ایستگاهی است که جمهوری اسلامی و خامنه ای به آن رسیده اند. یک نقطه غیر قابل برگشت.


۱. جمهوری اسلامی تا قیام دیماه نود و شش معتقد بود، میشود مردم را با ترفندهای مختلف و از جمله با کمک اصلاح طلبان هنوز متصل به حکومت نگه داشت. قیام دیماه نود و شش و شعار اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا، به علی خامنه ای ثابت کرد که جمهوری اسلامی دیگر هیچ نقطه اتصالی برای تحمیق و حتی نگه داشتن لااقل بخشی از مردم هم ندارد. علی خامنه ای متوجه شد که مردم از نظام عبور کرده اند. نه اسلام، نه حتی شبکه آخوند، هیچ چیزی دیگر نمیتواند به نظام کمک کند. این حکومت را فقط میشود با کشتار نگه داشت. بقیه حکومتها تانک و ارتش را به خیابان می آورند، جمهوری اسلامی در آبان تانک و‌توپ را در نیزارهای جراحی مخفیانه استفاده کرد، در شهرها از سلاحهای جنگی دیگری استفاده کرد تا لحاظ کردن نه مردم را در استراتژی سرکوب خود استتار کند.


۲. از قیام دیماه به اینطرف اول مردم رابطه خودشان را با حاکمیت بر مبنای سرنگونی بدون برو و برگرد تعریف کردند. دوم حاکمیت به عنوان نظامی که مردم را خواهد زد با سرکوب خونین و بدون نقاب جلو آمد. بعد از تعریف این رابطه، امکان تکرار یک آبان دیگر محال است. چون هر دو طرف به نقطه غیر قابل برگشتی رسیده اند. وقتی مردم در آبان بلند شدند، همان روز اول مردم را با تک تیراندازها به قصد کشت زدند. دستور مستقیم داشتند به سر جوانها شلیک کنند. اشتباه آبان این بود که تکرار دیماه بود، با تظاهراتهای گسترده، در حالیکه طرف مقابل، یعنی جمهوری اسلامی، تکرار دیماه خودش در آبان نبود.
الان هم هنوز این تصور خام وجود دارد که گویا میشود دوباره بلند شد و نقطه شروع، « تظاهرات مسالمت آمیز» باشد.
اما بعد از آبان، دیگر هیچ تظاهراتی در قواره آبان مقدور نیست. نه فقط از جنبه رابطه مردم با نظام، بل رابطه قیام کنندگان با خود مردم. چون مردم درس آبان را خوب مرور کرده اند. تظاهرات را مردمی برپا میکنند که میخواهند به حکومتشان بفهمانند آن را نمی خواهند. این را دیماه ثابت کرده بود. الان که حتی خود حکومت هم این تصمیم مردم را در استراتژی سرکوب خود لحاظ کرده، دیگر چه تظاهراتی؟
آبان نشست چون نتوانست وارد گفتمان قیام با زبان مسلح شود. نتوانست با زبانی با حکومت سخن بگوید که حکومت با آن با مردم سخن گفته بود. نظام جمهوری اسلامی از این لحاظ، یک قدم از آبان جلو بود. این آبان بود که باید نخواستن این حکومت را به زبان سلاح ترجمه و کار را تمام میکرد. هیچ حکومت جنایتکاری با رشد سلانه سلانه تظاهرات و قیامهای شهری سرنگون نمیشود. قیام بدون سلاح، تعرض نیست، دفاع محجوبانه است. دفاع، مرگ قیام مسلح است!


حکومت هیتلر را محال ممکن بود بشود با تظاهرات انداخت. جمهوری اسلامی را هم نمیشود با تظاهرات انداخت. این نظام را باید با یک قیام سازماندهی شده مسلح بطور فوری و برق آسا جارو کرد. فرصت نباید داد که تجدید سازماندهی کرده به مردم حمله کند. به حکومت هیتلر نیروی متحد دولتها حمله کردند. با جمهوری اسلامی اما، دولتها لاس میزنند. با همان دستی که روی ملاجش میزنند، با همان دست هم زیر بغلش را گرفته اند که نیفتد. خاصیت دادگاه آبان این است که به کله پوک های در حال عبور و مرور در کرویدورهای دول غربی، ثابت میکند که روی یک نظام آش و لاش بیخودی حساب میکنند. نظامی که خودش با کشتار آبان زیر سند اراده مردم امضای خونینی زده است.
علی خامنه ای طراح این کشتار جمعی و‌ در راس نیروهای سرکوب است.

اینرا هم بخوانید

فال حافظ و رشد بلاهت و خرافات به جای خرد!

در همین چند روز اخیر در صفحات افراد زیادی مشاهده کردیم که نه به شوخی، …