نیشکر هفت تپه قلب پر تپش جنبش کارگری

قریب به هشتاد روز است که جدال و مبارزه دو اردوگاه ” کارگر و سرمایه ” در هفت تپه در جریان است.

اگر اعتصاب بخشی از کارگران این مجتمع بزرگ کارگری با مهلتی پانزده روزه به حال تعلیق درآمده، اما  اعتراض آنان در اشکال دیگری ادامه دارد و  در عین حال اعتصاب کارگران اخراج شده از بخش های فنی و غیر نیشکری همچنان در حال ادامه است.  بدین ترتیب علیرغم هیاهوهای رسانه ای حکومت حامی سرمایه که این اعتصابات را پایان یافته تلقی و اعلام کرد اما نبض مبارزه در هفت تپه به تندی میزند . اینگونه است که هفت تپه  این کانون  طولانی ترین اعتصاب و اعتراضات در جنبش کارگری ایران کماکان رو به جلو در حرکت است.

هفت تپه به درستی مرکز اعتراض ، اعتصاب و اداره شورایی نام گرفته است. این کانون مبارزه از سالها پیش تاکنون سنگرها و مواضع مهمی را تسخیر نموده و این بار فراتر از پرداختن به مطالبات اقتصادی در یک واحد صنفی؛ کارگران موضوعات مهمی همچون پایان دادن به مالکیت خصوصی و کوتاه کردن دست طیف انگل و مفت خور از سفره کارگر؛ کنترل و اداره کارخانه زیر نظر مستقیم کارگران؛ بازگشت به کار کارگران اخراج شده ای که با پرونده سازی های واهی نانشان بریده شده و انحلال شورای اسلامی کار را محور خواسته های خود قرار داده اند و طرح این خواستها به منافع همگانی کارگران گره خورده و خواست و مطالبه کل طبقه کارگر در ایران را نمایندگی میکند.

کارگران هفت تپه با افشای فساد مقامات ریز و درشت حکومتی و کارفرما تا همین جای کار زانو بر گلوی حاکمیت سرمایه گذاشته اند و توان بلعیدن لقمه ای چرب از همه چیز خوارانی که سالها کوه و جنگل و دریا و معدن و کارخانه ها بلعیده اند را سلب کرده اند.

تحت این فشار و مبارزه کارگران بود که دستگاه کاسب کار قضایی مجبور به برگزاری دادگاهی نمایشی و فرمایشی شد که قرار است به اصطلاح به پرونده فساد و غارت های صورت گرفته رسیدگی نماید.

غارتی که مقامات ارشد قضایی از آن بی بهره مانده و اکنون فرصت مغتنمی یافته اند تا انتقام خود و چه بسا سهم شان را از رقیب باز ستانده و اگر بتوانند با تملک کارخانه و اگر نه با مصادره کارخانه نیشکر هفت تپه و توقیف اموال آن ؛ بار این فساد و اختلاس و دزدی ها را بر دوش کارگران بیاندازند.

از سوی دیگر دولت هم تلاش میکند با خریدن وقت و با طولانی کردن مذاکرات و به تبع آن فرسایشی شدن اعتراضات، روحیه و قدرت کارگران را بشکند تا بتواند موقعیت مهره ها و شرکای خود در هفت تپه را تثبیت نماید. از این روی است که میبینیم شرکتی که در یک شبانه روز به وابستگان تجاری دولت واگذار شد اکنون برای بررسی موضوع و چگونگی مالکیت آن،  معاون اول همان دولت سه ماه زمان طلب میکند.

اردوگاه سرمایه برای آرام کردن اوضاع همه امکان، توان و نفرات خود را بکار گرفت تا در چهل و نهمین روز اعتصاب با گسیل کردن مشتی عمامه به سر فریبکار، سپاهی های کت و شلواری تازه راه یافته به مجلس و رسانه های جیره خوار به هفت تپه ، همه چیز را به پای نداشتن اهلیت ” اسدبیگی ” تمام کنند و به کارگران بقبولانند که ما برایتان دم و دستگاهی اهل و خصوصی سازی خوبی سراغ داریم که با آمدن آنها تمام مشکلات رفع خواهند شد.  اما پاسخ برآمده از تصمیم گیری های جمعی و شورایی کارگران، نه قاطع  به هر شکل و فرمی از خصوصی سازی بود و  با این پاسخ کارگران سر مجریان این استراتژی کور را به دیوار کوبید.

اینجاست که اتاق فکر این اردوگاه به صرافت می افتد تا با ابزاری دیگر، از درون کارگران اعتراضات را به کنترل خود درآورده و با بکارگیری دسته ای از افراد که ممکن است خود را به دسیسه های ارتجاعی سرمایه بفروشند،  منافع و موقعیت های خود را تثبیت نمایند. و این سیاست تازه ای نیست. باز شدن پای منفعل ها و منفعت طلبان در مبارزه امری کاملا طبیعی و مسبوق به سابقه است که تلاش شان در خدمت امیال و اهداف کارفرما و کسب پیروزی برای اوست.

مسلط کردن عده ای اجیر شده در راس مبارزات و حذف فعالان و پیشروان از پروسه مبارزه یکی از اصلی ترین شیوه ها برای حفظ حاکمیت سرمایه است که هر زمان کارگر به خواسته های خود نزدیک میشود از این حربه استفاده می کنند تا کارگر به جای آن که نیرو و توان خود را صرف مبارزه با سیستم سرمایه کند ، مشغول یک جنگ داخلی شود.

این یک ترفند شناخته شده است که میتواند با ایجاد شکاف و چند دستگی بین کارگران و با بهره بردن از خستگی کارگران از یک اعتصاب طولانی مدت منجر به عقب زدن سطح تعرض مبارزان شده و بدون کسب دستاوردهای عینی و ملموس به جدال پایان دهد.

حربه دیگر برجسته کردن دسته ای از پیشروان کارگران است که اهل سازش و کنار آمدن با کارفرما نبوده و به اصطلاح خریده نمی شوند و بین کارگران از محبوبیت و مقبولیت برخوردارند. اما مواضع نرم تری داشته و تصور میکنند با آرام کردن اعتراضات و کوبیدن بر این موضوع که اعتراضات ما کاملا صنفی است و ما به هیچ حزب و دسته و گروه سیاسی وابستگی نداریم، میتوانند در مذاکرات امتیازات بیشتری از طرف مقابل بگیرند.  غافل از اینکه این روش اتفاقا برعکس، قدرت چانه زنی آنها را پائین تر می آورد و هرگاه  قدرت فشار و تعرض از پایین کم شود به همان میزان از توان کسب امتیاز کارگر کاسته می شود.

بکار بستن مجموعه ای از این روش ها از سوی کارفرما و حامیان او، در کنار تهدید و بازداشت سازمان دهندگان اعتراضات، دمیدن در آتش اختلافات  و تمایلات قومی، مذاکره پشت پرده با شورای اسلامی کار و سازشکاران و سپس افشای نتیجه مذاکرات توسط خود کارفرما، تفرقه افکنی و برچسب زدن و اتهام بستن کارگران به یکدیگر می تواند منجر به ایجاد تنش های جدی و انفعال و ناامیدی بدنه کارگران در پایبندی به اعتصابات شود.

خنثی کردن این ترفند ها تنها با بالا بردن سطح آگاهی طبقاتی و متحد شدن حول چند خواست و مطالبه اساسی و از همه مهمتر سازمانیابی و ایجاد یک  تشکل مستقل  از دولت و واقعی کارگری  است که امکان پذیر خواهد بود.

بنظر میرسد هفت تپه آرام آرام در حال ورود به یک فصل جدید از مبارزه است. انحلال شورای اسلامی کار توسط خود کارگران و به رسمیت نشناختن آن اکنون این فرصت طلایی را پیش روی کارگران قرار داده است. فرصتی که در آن کارگران  ضمن ایجاد صف بندی مشخص و روشن بین کارگر و سازشکاران ضد کارگر و متحد شدن حول مطالبات و خواستهای خود با  با قدرت متکی بر اراده و تصمیم گیری های جمعی و شورایی به پیش روند. و با چنین قدرتی است که  کارگران میتوانند بر خواست خلع ید از بخش خصوصی چپاول و دزدی و اداره شرکت تحت نظارت و کنترل مستقیم خود جامعیت بخشند.

خلاصه کلام اینکه شرط اصلی کسب موفقیت های فوری و پایدار در مبارزه ، اتحاد گسترش یابنده ، دوری از جناح های حکومتی و تعرضی کردن هر چه بیشتر جدال با ارتجاعی ترین شکل سرمایه داری موجود است.

کارگر کمونیست ٦٣٨

پویان پیروز

اینرا هم بخوانید

برنامه توسعه هفتم تیغ تیزی بر گلوی کارگر- پویان پیروز

سال ۱۳۶۸ و پس از جنگ ۸ ساله با عراق، مقامات دولت و مجلس اسلامی …