چهارشنبه سوری، خاری در چشم حاکمان

پلیس تهران در آستانه چهارشنبه‌سوری: تذکرات لازم به اراذل و اوباش داده شده است.

چهارشنبه‌سوری به کوری چشم اراذل و اوباشی پلیس و بسیج، به خوشی برگزار شد. در کوچه­ها بساط آتش و موسیقی و رقص برپا بود. دختران و پسران دسته دسته از این سوی به آن سوی میرفتند و در کنار بوته آتش ها می رقصیدند.

یاد سالهایی افتادم که نیروی انتظامی در چنین شبهایی هجوم می­آورد و شادی را بر کام مردم تلخ می­کردند و صحنه رقص و شادی به درگیری و آشوب منتهی می­شد. اما نبرد برای شادی، علیرغم هزینه سنگینش برای مردم، نهایتا منجر به این شده که اوباش سازمان یافته و نیروهای انتظامی در قرارگاهها، خون خود را بخورند و با شکفتن هر فشفشه در آسمان، خاری در دل­شان فرو رود. براستی اگر سیخ در چشم مردم نکنند، مردم بدون نگرانی جز شادی در کنار هم چه خواهند کرد؟

بزرگترها آرام و سر بزیر در تدارک مراسم؛ چوب بر درون آتش می­نهادند و همراه با جوانان قری می­آمدند. اما غمی در چشمان همگان بود. دل­ها که چنان باید، بواسطه سختی زندگی در سایه سیاه حکومت اسلامی، خوش نبود.

اما آتش چهارشنبه سوری نوید از روزی است که از ظلم و مصیبت خبری نباشد. همین امید است که هر ساله مردم را علیرغم همه مصائب به کوچه و خیابان می­کشاند تا شادی را با هم تقسیم ­کنند. باشد روزی که رقص وشادی به مناسبت سرنگونی حکومت اسلامی چشمان جهانیان را خیره کند.

مندرج در ژورنال شماره ۶۰