چهار دهه مبارزات دانشجویان مقابل حکومت زن ستیز

انترناسیونال 911
دانشجویان دخترو پسر در صفوف انقلاب و همچنین سازماندهی بخشی از مبارزات ضد سلطنتی که منجر به انقلاب مردمی در سال ۵۷شد نقش برجسته ای ایفا کردند. پس از آن با روی کار آمدن حکومت اسلامی در دورانی که هنوز این حکومت با قتل عام بر بدنه انقلاب سوار نشده بود، در دوران حد فاصل انقلاب ۵۷ تا ماقبل پروژهضد انقلاب فرهنگی، دانشگاه به مرکز بحث آزاد و فعالیت روشنگرانه تبدیل شده بود و زنان و دختران در دل این هسته ها فعال بودند. دختران دانشجو با تمامی فشارها هم در مباحث نظری در اوایل انقلاب حضور داشتند و هم سازمانده بخشی از مبارزات سیاسی این دوران را بر عهده داشتند. با دستور تحمیل حجاب اجباری توسط خمینی دانشجویان دختر به همراه تمامی زنان و مردان مبارز به عنوان فعالین جنبش نوین رهایی زن خیابانها را در ۸ مارس پر کردند و علیه اسلام سیاسی که آمده بود حجاب را که زندان متحرک اسلامی است به زنان تحمیل کند، جانانه ایستادند و نشان دادند که این اندیشه جایی درنزد زنان آزادیخواه و مردان برابری طلب ندارد.

دختران دانشجو از همان انقلاب ۵۷دوش بدوش دانشجویان پسر در مقابل اسلام سیاسی و دربرابر قوانین زن ستیز و پوسیده مذهبی ایستادگی کردند و در ابعادی گسترده تر از گذشته در جهت خلاصی از وضعیت موجود به مبارزات خود ادامه دادند. این زنان و دختران بودند که همراه با مردان از همان سال ۵۷ تا برهه “انقلاب فرهنگی” حکومت تا سال ۶۰ با ارتجاع اسلامی و گله های حزب اللهی جنگیدند و در این راه قربانیان زیادی دادند. طرح جنایتکارانه انقلاب فرهنگی نتوانست دختران و پسران دانشجو را ساکت کند و بالعکس موجب آن شد تا به مبارزات خود در تمامی این سالها ادامه داده اند. در دهه های بعد از این جریان شاهد اوج اعتراضات دانشجویی و گسترشسرنگونی طلبی در دل دانشگاه هستیم و این دختران هستند که در کنار مردان صفوف اولیه این جنبش را تشکیل داده و بخشا آن را نیز هدایت میکنند.
اعتراضات و گفتمان سازی در دهه های اولیه تحمیل شدن حکومت اسلامی بر مردم در سال ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات کوی دانشگاه تهران خود را نشان میدهد. هرچند که مقاومت کوی دانشگاه با جنایات گستردهنیروهای حزب اللهی و بسیجی در هم شکسته شد، اما مقابله دانشجویان دختر و پسر با جانیان حاکم به نقطه عطف مبارزات دانشجویی بدل گردید و پس از آن دوره شاهد اعتراضاتی هستیم که به شکلی آشکار بساط حکومت اسلامی را هدف خود قرار داده و قدم به قدم بر رادیکالیسم خود در این مبارزه بی امان میافزاید. دردهه های پیش رو شاهد عروج و اوجگیری خشم مردم و فعالیت گسترده دانشجویان در دلاعتراضات بودیم. خیزش ۸۸ که ابتدا به بهانه اعتراض به نتیجه انتخابات شکل میگیرد، در ادامه به مبارزاتی بدل میشود که ریشه های حکومت اسلامی را هدف حمله خود قرار میدهد. در هر دوی اعتراضات کوی دانشگاه و ۸۸ دانشجوبان دخترفقط در کنار مردان نایستادند بلکه نقش رهبری بخشی از این اعتراضات راهمچون لیدرهای مرد بر عهده داشتند.
سیر مبارزات طبقاتی و سیاسی در جامعه بالا میگیرد و شاهد عروج خشم تودههای مردمی و همراه با آن همگرایی و اعتراض دانشجویان در سطح وسیع در سالهای ۹۶، ۹۷ و دست آخر خیزش مردمی آبان ۹۸ هستیم. جنبش اعتراضی در این چهار دهه به حدی بالا میگیرد که دست آخر گفتمان و نوع ادبیات رادیکال فعالین را به کلی تغییر داده و سطح کلان سیاسی کشور را هدف خود قرار میدهد و با تغییر در توازن قوای سیاسی شاهد عصری میشویم که جمهوری اسلامی را به لبه پرتگاه سرنگونی نزدیک تر کرده است.
در این برهه است که شاهدیم در دل جنبش دانشجویی و رهبریت جریانات سیاسی دانشگاه دختران نقش رهبریت شوراها و تشکلهای مستقل را نیز بر عهده دارند و بخش مهمی از مبارزات را خط دهی سیاسی میکنند. درهمان حین است که سپاه با شلیک مستقیم موشکهایش دست به کشتار مسافران هواپیای مسافربری اوکراینی PS752 میزند. این بار دانشجویان که در آبان همان سال خیز برداشته بودند تا حکومت اسلامی را به زیر بکشند بار دیگر خشمگین ابتدا از دانشگاه پلی تکنیک شروع به اعتراض میکنند. در سراسر دانشگاههای کشور اعتراضات گسترده ای شکل میگیرد. دختران و پسران دانشجو از یک سو پرچم دادخواهی ۱۵۰۰ کشته آبان را همراه با ۱۶۷ کشته هواپیمای اوکراینی را در دست خود میگیرند، و از سوی دیگر با شعارهایی رادیکال خواهان نابودی حکومتی میشوند که فلاکت عمومی را به جامعه تحمیل کردهو قاتل مردم است.
کرونا برای چند مدت کوتاه به کمک حکومت اسلامی میاید ولی مبارزات دانشجویی حتی در اوج کرونا با بیانیه ها، سخنرانی ها و با پراتیک کردن هراکت ممکن سیاسی فضای مبارزاتی دانشجویی و کلان کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. همگرایی و حمایت دانشجویان از اعتصابات در تابستان ۹۹ و همچنین دادخواهی علیه تجاوز در سیستم آموزشی کشور کل حکومت را هدف قرار میدهد. بحث دادخواهی و درنتیجه آن صدور قطعنامه ها و بیانیه ها از سوی نهادهای مدافع حقوق انسانی در محکومیت جمهوری اسلامی بخاطر سرکوب، شکنجه و حتی کشتار فعالین وهمچنین حمایت متقابل دانشجویان از مبارزات کارگران، بازنشستگان، بیکاران و مزدبگیران و تمامی زحمتکشان همه و همه دستاوردهایی هستند که در این برهه جنبش دانشجویی را در قامت فراتر از مبارزات صنفی در داخل دانشگاه به عنوان بخشی مهم از جنبش سرنگونی جلو می آورد.
بدیهی است که دانشجویان با بیشتر شدن موج سرکوب و بازداشت فعالین و انتصابات و دست اندازی ها به تشکلات دانشجویی،به سوی تشکلیابی مستقل به عنوان راهکار مبارزاتی روی می آورند. در دل این تشکلهای مستقل که در حال شکل گیری هستند، در کنار دانشجویان پسر چه بسا بیشتر از مردان ایندختران دانشجو هستند که نقش سازمانده و حتی رهبری بخش عظیمی از آن را نیز برعهده دارند. تشکل یابی و تشکل های مستقل دانشجویی خواستهایی رادیکال ازجمله؛ آزادی در پوشش و لغو حجاب اسلامی، آزادی تشکل، لغو دست اندازی دین در دانشگاه و دروس دانشگاهی، عدم ورود نیروهای امنیتی و نظامی همچون بسیج به دانشگاه، اداره شورایی دانشگاه به دست دانشجویان را طرح میکنند.
نقشفعال زنان و دختران در دل جنبش سرنگونی و عرصه های مختلف آنبیش از پیش خود را در جامعه نمایان کرده است. بیانیه ها، مباحث، گفتمان ها و بخش مهمی از ایده پردازان جنبش دانشجویی در حال حاضر زنان و دختران هستند. جنبشی که زنان نقش ویژه ای در آن دارند خودش را برای گام بعدی علیه کلیت حکومت اسلامی آماده میکند که در آبان ۹۸ نیمه کاره مانده و باید به حیاط ننگین جمهوری اسلامی که تمامی حقوق انسانی را از یک جامعه سلب کرده خاتمه دهد.

اینرا هم بخوانید

کمونیسم کارگری و نه محکم جامعه به جمهوری اسلامی

چندی است که کمپینی تحت عنوان «نه به جمهوری اسلامی» توسط بخشی از اپوزیسیون راست …