کودکان کار و خیابان در جمهوری اسلامی!

گفتگو با رضا رشیدی

رضا رشیدی از فعالین دفاع از حقوق کودکان در ایران است که سالها در دفاع از حقوق کودکان و برای پایان دادن به پایمال شدن رسمی و قانونی حقوق کودکان در جمهوری اسلامی فعالیت داشته است. در این گفتگوی ویژه برای کارگر کمونیست، به مناسبت 10 مهر (8 اکتبر) که به عنوان روز جهانی کودک اعلام شده است، رضا رشیدی به سئوالات کارگر کمونیست در باره ابعاد ستم بر کودکان در جمهوری اسلامی و مبارزه برای رهایی کودکان از این وضعیت پاسخ میدهد. در این گفتگو فقط به گوشه کوچکی از ابعاد وسیع ستم بر کودکان کار و خیابان و مبارزه ای که علیه آن صورت میگیرد پرداخته شده است.

كارگر كمونيست:از تجربه خودتان در عرصه دفاع از حقوق كودكان در جمهوري اسلامي بگوييد و خيلي كوتاه فعاليت هایتان و سبک کارتان در این عرصه را معرفي كنيد:

رضا رشيدي: سال ١٣٨٣ “جمعيت دفاع از كودكان كار و خيابان” پس  از گرفتن مجوز رسما كارش را شروع كرد. در اولين مجمع عمومي آن به عضويت شوراي مركزي جمعيت  كه در آن دوره ١٩ نفر بود انتخاب شدم. در شروع كار پول وامكاناتي نداشتيم. در  منطقه جنوب شهر تهران منطقه قلعه مرغي دوستي مغازه اي را براي مدت كوتاهي در اختیار ما گذاشت و ما فعاليت را از همانجا شروع كرديم. با مراجعه به بهزيستي و صحبت با مسئولين آن و سماجت و بعضا تحت فشار قرار دادن آنها، سرانجام توانستيم مبلغي را بابت پيش پرداخت اجاره محلي براي شروع كار و با عنوان مدرسه جمعیت از آنها بگيريم.

با اجاره منزلي با چهار  اتاق و يك حياط و جايي براي آشپز خانه كار شروع شد. ما همه مان اعتقاد داشتيم كه كار كه شروع شود امكاناتش فراهم مي شود و به همين منظور منتظر  امكانات نمانديم و كار را عملا شروع كرديم. كم كم سر و کله بچه پيدا شد و كلاسهاي درس شكل گرفت. پسر بچه ها در شروع كار شيطنت زيادي داشتند و به مرور زمان آنها هم جدي بودن كار را احساس ميكردند و به مرور خود را در كارهاي جمعيت دخيل ميكردند.

كلاسهاي درس دو بخش بود. يك بخش آموزس كتابهاي درسي رسمي و  بخش دیگر آموزش مهارت هاي زندگي كه بچه ها ياد بگيرند در مواجهه با خطراتي كه زندگيشان را تهديد ميكند از خود مراقبت و دفاع كنند و چگونه با موضوعات پيرامونشان برخورد كنند.

كلاسهاي درس مختلط بود و معلمان و داوطلبين و فعالين جمعيت همه بدون دستمزد كار ميكردند. با اندك امكانات مالي كه از طريق فعالين و دوروبريهايمان توانسته بوديم اسپانسر بگيريم در زنگ تفريح  به بچه ها تنقلاتي در حد بضاعت مالي جمعيت ميداديم.

سبك كار ما با ديگر فعالين عرصه دفاع از كودكان متفاوت بود. ما فكر میکردیم پديده کودکان کار موضوع بسيار با اهميت و اجتماعي است كه حول خودش جنبش اجتماعي دفاع از كودكان راگرد خواهد آورد و از همين رو  سبك كار ما با نگاه خيريه اي به موضوع  كاملا متفات بود.

ما از همان ابتدا اداره شورايي را به جاي اداره هيئت امنايي براي اداره جمعيت به عنوان وجه مهمي از سبك كار انتخاب كرديم. با اين سبك كار و اين نوع نگرش ما اولا تلاشمان اين بود كه نيروي وسيعي را حول اين موضوع جمع كنيم و ثانيا دولت را مسئول حمايت از تمامي كودكان و بخصوص كودكان كار و خيابان معرفي كنيم و با يك نيروي اجتماعي دخالت گر  دولت را تحت فشار قرار دهيم.

يكي از تجربيات بسيار مهم من در عمل اين بود كه از بچه ها سوالات شخصي در رابطه با پدر و مادر و خانواده شان نپرسیم. بعضي از بچه ها به دليل اينكه پدرشان بيكار بود حاضر نبودند در باره شغل پدرشان حرف بزنند. بعضا پدر و يا مادرشان بخاطر مشكلات  مالی در زندان بودند و ما احساس ميكرديم كه سوالات شخصي بچه ها را اذيت ميکرد و بعضا بچه ها را وادار ميكرد كه پاسخ هاي نادقيق و حتی غلط بدهند.

موضوع بهداشت و درمان بچه ها از روز اول جزو مهمترين اولويتمان بود. اكثر بچه ها تحت پوشش هيچ بيمه اي نبودند و ما بايد به نحوي اين را پوشش ميداديم. به همين منظور با چند پزشك و چشم پزشك و كلينيك محل صحبت و مكاتبه كرديم و سرانجام با موافقت آنها براي بچه ها كارت بهداشت صادر كرديم كه با مراجعه  به مكانهاي معرفي شده تحت درمان رايگان قرار ميگرفتند و بعضا دارو هم به آنها مجاني ميدادند.

يكي از مهمترين معضلات ما در شروع كار دست اندازي بسيجي ها و نيروهاي امنيتي در كارمان بود. آنها سعي ميكردند با تحريك اهالي محل آنها را بر عليه ما و كارمان بشورانند كه خوشبختانه  با كار توضيحي و اقناع گرانه و جديت موضوع را حل كرديم. وقتي اهالي محل جديت ما و انضباط و سبك كارمان را ديدند  خود شان در مقابل مزاحمان از ما دفاع ميكردند و به مرور اعضای داوطلب از محل به ما اضافه شدند.

موضوع ديگر و مشغله دیگر ما، خانواده بچه ها  و آموزش آنها در رابطه با برخورد و رفتار با كودكان بود. به همين منظور تيمهاي مدد كاري را شكل داديم كه با مراجعه به منزل بچه ها و يا با دعوت از خانواده ها با آنها در باره كودكانشان، رفتار با كودكان، گرفتاري هاي شخصي و مسائل شخصيشان صحبت میکردیم و مشاوره ميداديم. آنها را در جريان كار جمعيت دفاع قرار ميداديم و از آنها ميخواستيم كه همراه ما باشند.

يك تلاشمان در همين رابطه راه اندازي گلكشت تفريحي بود كه در اولين بار تعداد هفتصد نفر از کودکان را همراه با خانواده هایشان به اطراف كرج برديم و روز بسیار خوشي را در كنار هم داشتيم.

در باره “جمعيت دفاع از كودكان كار و خيابان” بسيار بيشتر از اينها ميتوان گفت و نوشت.

كارگر كمونيست: ازكودكان كار وخيابان صحبت كنيد، چرا اين كودكان مجبور ميشوند كار كنند؟ بیشتر در چه رشته هایی کاری کار میکنند؟

رضا رشيدي: كودكان كار، كودكاني هستند كه متاسفانه مجبور مي شوند از سنين بسيار پايين، از سنين سه و يا چهار سال تا پانزده سال براي كمك به امرار معاش خانواده و تامين مالي زندگي خودشان كار كنند. كار كودكان علیرغم سود آوري بسيار زياد ولي در دنياي سرمايه داري و جمهوري اسلامي بسيار بي اهميت و ناچيز جلوه داده ميشود. آنچه كه معمول است كار كودكان را فقط به دست فروشي  با اشكال متفاوت تنزل ميدهند در حالي كه كار كودكان يكي از منابع تولد سود بشمار ميرود. کودكان در بخشهاي مهم توليدي مانند آبكاريهاي قطعات صنعتي، و فلزي، قالب سازيها، كوره پزخانه ها، قالي بافي ها،  منسوجات نساجي و جمع آوري زباله كه به باز يافت معروف است كار ميكنند و در همين بخشها ميليارها دلار توليد ثروت توسط همين بچه ها  صورت مي گيرد كه خود كوچكترين نفعي از آن نمي برند. فقط در بخش جمع آوري ضايعات و زباله كه مستقيما زير نظر شهرداري و پيمان كاران آن  اداره مي شود روزانه سود بسیار بزرگی عايد شهرداري و پيمانكاران مي شود.

در حكومت جمهوري اسلامي حد اقل دستمزد حتی كفاف اجاره يك منزل در جنوب شهر تهران را هم نميكند. كودكان  به دليل فقر مالي خانواده مجبور مي شوند كار كنند. با توجه به هزينه هاي كمر شكن زندگي و دستمزدهاي چندين برابر زير خط فقر، رفتن سر كار و كاركردن، تنها  امكاني است كه بچه ها براي بقا و ادامه زندگي دارند. با وجود ساعت كار طولاني بيش از دوازده سيزده ساعت در روز  كوچكترين وقتي براي بازي و شادي برايشان باقي نمي ماند و از طرف ديگر بر اساس قانون كار، كار بچه ها ممنوع است و به همين دليل از هيچ بيمه اي برخوردار نيستند.

كارگر كمونيست: كودكان كار و خيابان در جمهوري اسلامي چه وضعيتي دارند؟ لطفا از جلوه هاي متفاوت ستم به اين كودكان صحبت كنيد؟

رضا رشيدي:  از نظر قانون كار، كار كودكان ممنوع است و كودكان كارگر محسوب نميشوند ولي عملا اين قانون هيچگونه ضمانت اجرايي ندارد و از طرف ديگر به خاطر نبود كوچكترين بيمه و امكانات دولتي براي اين کودکان، ما شاهد وجود هفت و نيم ميليون كودك كار هستيم.

جمهوري اسلامي با تغيير قوانين كار و خروج كارگاه هاي زير ده نفر از شمول قانون كار عملا بخش قابل توجهي از كارگران را از شمول بيمه درمان خارج کرد و اولين تاثير مخرب آن روي کودکان است. پدر و مادري كه پول ندارد خورد و خوراك بچه ها را تامين كند، چگونه خواهد توانست دارو و درمان آنها را تامين نمايد.

كودكان در شرايط بسیار خطرناكي در ايران كار ميكنند.  در معرض انواع آسيبهاي جسمي و رواني قرار ميگيرند. تصور كنيد كودكان شش هفت ساله اي كه در باز يافت هاي بيمارستاني كار ميكنند تا چه حد در معرض ابتلا به بيماريهاي واگير دار موجود در ضايعات بيمارستاني قرار دارند. يا بوي گند حاصل از مواد فاسد شده در زباله ها تا چه اندازه در مبتلا شدن كودكان به بيماريهاي تنفسي تاثیر داشته باشد و زندگي كودكان را نابود كند.

بعضا بچه ها در خيابان كار ميكنند و خطر تصادف يكي از بزرگترين عوامل تهديد جاني كودكان است كه روزانه در شهر ها شاهد آن هستيم.  و در عين حال مطابق آمارها ي دولتي در كمتر از هر يك ساعت در شهر هاي بزرگ خطر تجاوز جنسي به كودكان وجود دارد. از موارد ديگر عدم پرداخت دستمز كودكان از طرف كارفرمايان است و در عين حال كودكان به ازائ كارشان دستمزد كمتري نسبت به بزرگ سالان دريافت ميكنند.

موضوع ديگري كه كودكان را در معرض آسيب روحي قرار مي دهد تبليغات رسانه اي رژيم از طريق تلويزيون و مطبوعات است. روزانه تبليغ ميشود كه اين كودكان توسط والدينشان به زور به كار وادار ميشوند و درآمد هاي آنچناني دارند و با مجرم دانستن خانواده و سرپرستان بچه ها، روح آنان را ميآزارند.

ماموران شهرداري يكي از عوامل آسيب زدن به جسم و جان كودكان هستند. اجناس و پول  كودكان توسط ماموران شهرداري ضبط ميشود و هر گز به آنها برگردانده نميشود و در بيشتر موارد با ضرب و شتم ماموران شهرداري مواجه هستند.

بخشي ازكودكان، كودكان مهاجر هستند كه به دليل جنگ و فقر خانواده مجبور شده اند همراه خانواده مهاجرت كنند. اين بخش  از كودكان به دليل نداشتن شناسنامه و اوراق اقامتي بسيار بیشتر در معرض تعرض كارفرمايان قرار دارند و از حق تحصيل  نيز محروم هستند.

كارگر كمونيست: آيا بيحقوقي كودكان در جمهوري اسلامي به دليل هويت اسلامي اين حكومت و قوانين اسلامي حاكم است يا به دليل حاكميت طبقه سرمايه دار است؟ يا هر دو؟

رضا رشيدي:  به نظرم هر دو. يك ستم چند جانبه هم به لحاظ وجود قوانين مذهبي و هم به دليل حاكميت سيستم سرمايه داري موجبات بي حقوقي و آسيب زدن به جسم و جان كودكان شده است و به شكل سيستماتيك زندگی کودکان را مورد هجوم قرار داده است.

ببينيد در قوانين اکثریت كشورهاي جهان ازدواج كودكان ممنوع است و سن ازدواج در اكثر كشورهاي دنيا هيجده سال است اما  در جمهوري اسلامي سن ازدواج براي دختران نه سال و براي پسران پانزده سال است. در حالی که دختر نه ساله و پسر پانزده  ساله هنوز كودك محسوب ميشود و اين به صراحت در مقاوله نامه هاي دفاع از كودكان هم ذكر شده است، ولي جمهوري اسلامي با وجود پذيرش و امضای قوانين بين المللي در دفاع از كودكان هرگز خود را ملزم به اجراي آن نكرده است.

از موارد ديگر وجود ٢٣٠٠ كودك در زندان است كه هرگز مرتكب جرمي نشده اند و فقط به دليل زنداني بودن مادرشان و نداشتن سرپرست بايد در زندان باشند. تصور كنيد كه  روزهاي تلخ و سخت زندان چه آسيبهاي جبران ناپذيري روي جسم و جان اين كودكان مي گذارد.

قوانين قصاص و قوانين شرعي تعداد ١٥٠ كودك را زير حكم اعدام نگه داشته و تا كنون تعداد زيادي از كودكان متاسفانه به دليل وجود قوانين ارتجاعي شرعي و مذهبي اعدام شده اند.

 اما از طرف ديگر سيستم سرمايه داري حاكم بر ايران هم آسيبهاي جدي به كودكان وارد كرده است. نبود بيمه هاي فراگير درماني و دارويي، آموزش و پرورش كالايي، اخذ شهريه هاي بسيار بالا كه بخش مهمي از خانواده ها نميتوانند آن را بپردازند باعث شده تعداد زيادي از كودكان به كار و كارگري روي بياورند. در جمهوری اسلامی و نظام سرمايه داريش به اين هم بسنده نشده بلکه تحت عنوان ممنوعیت کار کودکان عملا زمینه برای تعرض بیشتر سرمایه داران به زندگی کودکان فراهم شده است و باعث شده كه كارفرمايان دستمزد كودك كار را بسيار پايين  محاسبه و حتی در مواردي  به دليل نبود قانون حمايت از كودك آن را نپردازند.

معمولا بزرگسالان براي اعتراض به وضع موجودشان مثلا كم بودن دستمزد و يا نپرداختن دستمزدها به شكايت دسته جمعي، مراجعه به قوانين كار و تجمع و اعتصاب و ساير ابزارهاي اعتراضی متكي ميشوند ولي میدانیم که کودکا دیگر نمیتوانند شکایت کند و اعتصاب کنند و از  این نظر تماما در مقابل تعرض سرمایه داران بیدفاع هستند.

اجحاف و بي حقوقي  به كودكان در حوزه  قوانين قضايي و مدني نيز بسیار زياد است كه خود يك موضوع كاملا مستقلي است.  مثلا وقتي در قوانين شرعی حکومت اسلامی دختر نه ساله بالغ و بزرگسال محسوب ميشود از همين نتيجه ميگيرند كه در تمامي موارد با يك كودك نه ساله مانند يك فرد بزرگسال رفتار كنند. به زندان محكومش كنند وقوانين قصاص و  شرع و شلاق را بكار گيرند، اموالش را  اگر داشته باشد ضبط  كنند و موارد ديگر .

كارگر كمونيست: آيا ميتوان تصور كرد در شرايطي كه جمهوري اسلامي سر كار است  كودكان زندگي شاد و انساني داشته باشند؟

رضا رشيدي:  مسلما جمهوري اسلامي يك حكومت انسان ستيز و انسان كش است اما مبارزه مردم  در عرصه هاي متفاوت تعطيل بر دار نيست. مبارزه برای بهبود زندگی هرگز تعطیل نمیشود. اصولا مبارزه از این تصور و انتظار نشات میگیرد که میتوان و باید همین امروز در وضعیت زندگی تغییراتی بوجود آورد.   

در رابطه با فعاليت و مبارزه براي بهبود وضعيت كودكان همين امروز هم اين دلالت دارد. اصولا “جمعیت دفاع کودکان کار وخیابان” با این تصور شکل گرفت که در همین جمهوری اسلامی هم میتوان تلاش کرد برای کودکان شرایط بهتری فراهم کرد.  با این تصور است که کلا عرصه دفاع از حقوق كودكان به يك امر جدي در جامعه تبديل شده است.

اين فقط يك ادعا نيست و اثرات آن را  مي توان در جامعه  ديد. همينكه امروزه موضوع كودكان و بخصوص کودكان كار تبديل به يك موضوع اجتماعي شده كه خواب سران حكومت از خامنه اي تا بقيه را آشفته كرده حاصل تلاش و داشتن انگيزه و تصور بهتر شدن زندگي كودكان همين امروز است.

الان در ايران به كودكان  حبس ابد نمي دهند. به مقدار زيادي اعدام كودكان متوقف شده است و يا در خفا انجام ميشود. ازدواج كودكان به يك موضوع چالش بر انگيز بين جناههاي حكومتي  تبديل شده و اينها بدون حضور و فعاليت شبانه روزي فعالين دفاع از حقوق كودك و ان جي او هاي موجود شكل نمي گرفت. به هر درجه كه مبارزه براي لغو كار كودك و بهبود زندگي كودكان به امر مبارزه اجتماعي و وقفه ناپذير بخشهاي مختلف جامعه تبديل شود، به همان نسبت حكومت عقب رانده شده و ميتوان قوانين را به نفع كودكان تغيير داد.

يكي ديگر از تاثيرات فعالين حقوق كودك اضافه شدن بندي به قطعنامه هاي فعالين عرصه هاي مختلف مبارزات اجتماعي در دفاع از كودكان است که نشان میدهد مساله دفاع از حقوق کودک دارد ابعاد بسیار وسعیتری به خودش میگیرید و بخشهای مختلف جامعه را به  خود جلب میکند.

كارگر كمونيست: براي رهايي كودكان از وضعيت  دردناك و دهشتناك موجود چه بايد كرد؟

رضا رشيدي: براي تغيير در وضعيت موجود، مبارزه و تحت فشار قرار دادن جمهوري  اسلامي در داخل كشور از طريق مبارزه هر روزه و مستقیم و با طرح مطالبات، و در خارج از كشور با در خواست بايكوت سیاسی كردن جمهوري اسلامي، تحت فشار قرار دادن آن در مجامع  بين المللي از جمله حقوق بشر سازمان ملل و تحت فشار قرار دادن جمهوري  اسلامي از طريق نهادهاي بين المللي كارگري كه ميليونها عضو دارد، از اهمیت اساسی برخورار است.

در داخل كشور موضوع حقوق كودكان امروزه به يك چالش جدي بين مردم و حكومت تبديل شده است. براي تعميق مبارزه بايد مطالبات روشني را اعلام كرد و برايش جنگيد و تا كنون هم قدمهاي بسيار  موثري برداشته شده است.

از جمله مطالبات مهم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

تحصيل تماما رايگان و بدون دريافت هيچ شهريه اي تحت هر عنواني

  • ايجاد بيمه هاي فراگير بهداشتي و درماني و دارويي براي تمامي كودكان كه در ايران زندگي ميكنند
  • تخصيص كمك مالي به كودكان براي بالا بردن سطح اعتماد بنفس كودكان و ارج گذاشتن به شان و منزلت آنان
  • ايجاد شرايطي كه كودكان بتوانند در امر ساخت مراكز آموزشي و پرورشي مربوط به خودشان نظر دهند و دخالت كنند
  • گسترش زير ساخت هاي عمراني جامعه با توجه به نيازهاي كودكان،
  • اولويت دادن به كودكاني كه از آسيبهاي جسمي و روحي رنج ميبرند و قرار دادن بهترين امكانات تفريحي  در اختیار آنها با توجه به وضعيت جسمانيشان
  • تخصيص بودجه براي ان جي او ها و سازمانهاي دفاع از حقوق كودكان
  • تغيير قوانين قضايي و مدني با توجه به موقعيت كودكان و نيازهاي آنها (هيچ كودكي مجرم نيست. كودكان اشتباه ميكنند و لي هرگز مجرم نيستند)،
  • ايجاد محله ها و شهرهاي كودك محور در جهت حفظ وصيانت كودكان و بالا بردن سطح رفاه كودكان در جامعه

علاوه بر اهمیت مبارزه برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و تلاش برای تحمیل حقوق کودکان باید تاکید کنم که برای رهایی کامل کودکان از این وضعیت نهایتا باید از شر حکومتی رها شد که در آن کودک انسان محسوب نمیشود. حکومتی که هم به خاطر ایدئولوژی اسلامیش کودک آزار است و هم به خاطر پاسداری از طبقه سرمایه دار در خدمت تعرض سرمایه داران به جان و زندگی کودکان کار میکند. باید از شر این حکومت و طبقه ای رها شد که در کنار هم و باهم یک تعرض سازمانیافته علیه میلیونها کودک را سازمان میدهند. ***

اینرا هم بخوانید

جمهوری اسلامی به کدام سو می‌رود؟

جمهوری اسلامی در آستانه سرنگونی قرار گرفته است ،هیچ مسیر نرفته‌ای ندارد که امتحان کند …