کولبران بخشی از طبقه کارگر کردستان هستند!

توضیح:

کار کولبری که در امتداد مرزهای کردستان تحت اشغال رژیم اسلامی سرمایه به شغل و منبع در امد بخش بزرگی از جمعیت بیکارمنطقه تبدیل شده است در رده کارهای فوق العاده سخت و خطر ناک قرار دارد. کولبری یکی از بیشمار پدیده های درد ناک و آزار دهنده اجتماعی در کردستان است که عامل وجودی آن سیاست های تبعیض اقتصادی رژیم سرمایه داری هار اسلامی است. شرایط کاری کولبری بسیار وحشیانه و در حد یک برده داری صرف است که ابتدایی ترین قانون و مقررات کاری که ذره ای از مشقات و خطرات دردناک این کار را کاهش دهد در ان به چشم نمی خورد. کار کولبری شغل انسان های شریف و پر کار و زحمتکشی است که در ازای مزد یا در آمدی ناچیز، روزانه انبوهی از کالاها و اجناس سرمایه داران تاجر را در مرزهای کردستان جابجا میکنند. کاروان های بزرگ کولبران مانند زنجیره بزرگی از  انسان های کارکن  در واقع در مرزها کار خطوط ترانزیت مرزی را انجام میدهند. ترانزیتی از عرق و خون انسان کولبر بدون برخورداری از کوچکترین حقوق و امکانات کاری و زیستی. کار کولبری بخاطر اینکه از دایره سیستم باج  و مالیاتهای مستقیم رژیم اسلامی خارج است غیر قانونی و قاچاق اعلام شده و به همین دلیل مزدوران رژیم اسلامی کولبران شریف و زحمتکش را مورد غیر انسانی ترین و بی رحمانه ترین اذیت و آزار های خود قرار می دهند و عملا تمام مرزهای کردستان را به قتلگاه کولبران تبدیل کرده اند.

پدیده قاچاق همیشه در مقابل مقوله قانون و مجوز قرار دارد. کار قاچاق در هر زمینه ای سرپیچی از قانون و بدون مجوز است اما از نظر ماهیت کار و عمل انجام شده فرقی با موارد قانونی و رسمی آن ندارد. میگویند باید به قانون احترام گذاشت. اما واقعیت این است که نه قوانین همیشه مطلق هستند و نه هر قانونی میتواند مورد احترام باشد. قانون زمانی محترم و قابل دفاع و لازم الاجراست که انسانی و عادلانه و بدون تبعیض و در خدمت زندگی و رفاه و آسایش مردم باشد. اما هیچکدام از قوانین رژیم فاشیستی اسلامی چنین نیست. ما در رژیم اسلامی، در دوطرف قانون همیشه دو گروه آدم در مقابل هم داریم. گروهی بسیار کوچک که قانون گذار و قانون بدست هستند و قوانین همیشه در خدمت انهاست و گروه دوم مردمی هستند که باید به قوانین بی چون و چرا گردن بگذارند. قوانین و مصوبات رژیم در خصوص پدیده قاچاق از همین دست است.

طبق گفته ها و اظهارات رسمی روسای خود رژیم چیزی حدود نود درصد قاچاق کالا به ایران از طریق معابر گمرکی کشور البته با مشخصات جعلی و تقلبی صورت میگیرد. براحتی میشود خیلی از خبرهای موثق و مستند در این رابطه پیدا کرد. و این تازه فقط در باره قاچاق به داخل ایران است نه خارج. این یعنی با وجود تمام پولهای هنگفتی که رژیم از منبع بودجه مبارزه کذایی با قاچاق به جیب میزند تنها ده درصد از مجموع قاچاق کالا مستقیما توسط خود رییس و روسای رژیم انجام نمیشود که البته من مطمین هستم کاربدستان و کار چاق کنان خود رژیم از همین ده درصد هم بی اطلاع و بی بهره و نسیب نیستند. اینجاست که معلوم میشود قاچاقچی اصلی در ایران بطور واقعی خود روسا و عوامل رژیم هستند. این نوع فعالیت های غیر قانونی تجاری رژیم  در واقع یک نوع قاچاق رسمی است. قاچاقچی فی الواقع کسانی هستند که در مسند قدرت نشسته اند و خیل عظیم مردم بیکار در ایران و کردستان را بدون کمترین تامینات خدماتی و اجتماعی و بدون تقبل ذره ای مسولیت در قبال مردم رها کرده اند

دلیل قاچاق کالا، به کیفیت و قیمت آن و عدم قدرت رقابت صنایع داخلی در این زمینه بر میگردد. این دو عامل باعث وجود بازار برای اجناس خارجی میشود. نیروی ارزان کار باعث شده است که سرمایه داران بخش تجارت قاجاق برای ترانزیت و نقل و انتقال کالاهایشان کارگران کولبر را در خدمت این کار در آورند. به این دلیل نباید گارگران کولبری با تلفات جانی و خسارات مادی و مالی، تاوان عقب افتادگی صنایع داخلی و عدم قدرت رقابت آن را بپردازند. کارگر بیکار کار میخواهد. شکم گرسنه قدرت رقابت سرش نمیشود. مگر قدرت رقابت سرمایه داران داخلی به فرض محال خوب هم بشود به کارگر چیزی غیر از دستمزدش میرسد؟ قدرت رقابت فقط قدرت استثمار سرمایه را بالا و پایین میبرد و این وسط چیزخاصی عاید طبقه کارگر نمی شود. سرمایه دارهای اسلامی باید این بهانه دروغین و وعده سر خرمن حمایت از صنایع داخلی و بهبود اقتصاد داخلی را کنار بگذارند. آنها در عالم واقع هیچوقت به فکر بهبود صنایع داخلی نبوده اند. نه توان این کار را داشته اند و نه اراده آنرا. حمایت و گسترش صنایع داخلی برای رژیمی که سران اش خود بزرگترین قاچاقچیان مملکت هستند فقط یک جک و یک دروغ بزرگ تبلیغاتی می تواند باشد.

کولبران در کردستان بخش بیکار و اماده بکار طبقه کارگر هستند که برای گذران زندگی و در آوردن نان شرافتمندانه برای خود و خانواده ها یشان و برای خلاصی از بیکاری که هیولای سرمایه اسلامی به جان مردم انداخته است تن به کار طاقت فرسا و پرمشقت و خطر ناک کولبری داده اند. آنها کار شان را پشت درهای بسته با کاغذ بازی و دغلبازی و رشوه و اختلاس های مالتی میلیاردی انجام نمیدهند. آنها کار کولبری خود را در کاروانهای عظیم و طویل انسانی در روز روشن و زیر فشار و تعقیب و کشتار مزدوران مسلح و اشغالگر اسلامی به پیش میبرند. مزدوران مسلح رژیم کولبران زحمتکش و فداکار را به تنها جرم تلاش برای بقای زندگی شرافتمندانه خود و خانواده هایشان مانند فلسطینی های آواره از خانه و زندگی، به گلوله می بندند. کار کارگران شریف و فداکار کولبری با هر معیار انسانی که شما حساب کنید قانونی، شریف و قابل دفاع است. کولبری نوعی از انواع کارگری است. یک کارگری ساده و پر مشقت با هیچگونه تامین جانی، مالی و اجتماعی. فکر نمیکنم هیچگونه قرارداد و شرط و شروطی در فروش نیروی کار در بخش کولبری وجود داشته باشد. فکر نمیکنم وضعیت پرداخت دستمزد کارگران کولبر مانند چک سفیدی نباشد که آنرا نه کارگر کولبر بلکه سرمایه داران حریص تجارت قاچاق می نویسند و امضا میکنند. کارگران کولبری جزء بی حقوق ترین بخش طبقه کارگر کل ایران هستند. هیچ نوع کار و شغلی در ایران به لحاظ خطرات جانی وحشتناک تر از کار کولبری نیست. شرایطی که کارگران کولبری در آن مشغول کار هستند بسیار و حشتناک تر و غیر انسانی تر از حتی بخش کارگران فصلی است که تا این تاریخ از داشتن هرگونه تشکل محروم هستند.

کارگران کولبری قاچاقچی نیستند بلکه آنها برای قاچاقچیان، کار کولبری میکنند. قاچاقچیانی و دلالانی که در دوسوی مرز در استثمار فوق وحشیانه کارگران کولبری دستشان توی یک کیسه است. چه قاچاقچیان تحویل دهنده آنطرف مرز وچه  تحویل گیرنده اینطرف مرز. قاچاقچیانی که اغلب در دو سو یا مستقیما از سران حکومتی هستند یا با آنها در داد و ستد هستند. کار کارگران کولبری را با نقش قاچاقچیان سرمایه دار و دلالان نباید یکی گرفت. هیچ کارگر بیکاری به اختیار و آرزوی خود کارگری در بخش کولبری برای قاچاقچیان را با حق و حقوق زیر صفر و خطرات جدی و تلفات جانی انتخاب نکرده است. قاچاقچی آنهایی هستند که سود هنگفت معاملات را به جیب میزنند نه کارگری که فشار بیکاری و عدم جوابگویی سران رژیم مجبورش میکند تحت وحشیانه ترین شدت استثمار و بی حقوقی تن به کار کولبری بدهد.

 

کشتار کارگران کولبری ممنوع

رژیم اسلامی تاکنون دست به جنایات فراوانی علیه مردم بیگناه زده است اما کمتر موردی مانند کشتار کارگران کولبر میتواند اوج جنایت و شقاوت این رژیم را بنمایش بگذارد. چرا که تنها جرم کارگران کولبر کار کردن است و نه هیچ چیز دیگر. اما رژیم توحش اسلامی نه تنها کار کولبری را برسمیت نمیشناسد و کوچکترین تسهیلاتی برای کم کردن بار مشقات کار کولبری در اختیار کولبران نمیگذارد بلکه مدام آنها را مورد آزار و اذیت و قتل و غارت قرار میدهد. فقط به این دلیل که باج و خراجی از طریق کار کولبری عاید سران و روسای رژیم نمیشود. آمار کشتار کارگران کولبر توسط مزدوران مسلح رژیم وحشتناک است. رژیم باید زیر فشار اعتراضات مردم و طبقه کارگربه کشتار کارگران شریف و زحمتکش کولبری پایان دهد. مردم ایران، مردم کردستان و طبقه کارگر ایران و کردستان باید علیه کشتار کارگران بیگناه کولبری به میدان بیایند. همانطور که قبلا ذکر شد کارگران کولبری در واقع بیکاران جامعه کردستان هستند که بخاطر عامل بیکاری به کار کولبری روی آورده اند. رژیم در مقابل زندگی و معیشت قشرعظیم و میلیونی مردم بیکار مسول است و باید پاسخگو باشد.

 

غرامت به خانواده های جانباختگان کولبر

رژیم باید به همه خانواده های کارگران جانباخته کولبر بدون توجه به تاریخ قتل یا مرگ آنان غرامت بپردازد. چه آنان که مستقیما بوسیله تیراندازی مزدوران رژیم جانشان را از دست داده اند و چه مرگ کولبرانی که در اثر حوادث ناشی از کار باشد. تحت پوشش بیمه و خدمات و تامینات درمانی و تحصیلی و اجتماعی قرار دادن خانواده جانباختگان کولبر وظیفه ای است که بعهده دولت و حاکمیت است. رژیمی که شاید بیشتر از بودجه کل کشور برای اهداف تروریستی و توسعه طلبی و جنگ افروزی خود در خارج از ایران هزینه میکند باید در قبال خیل عظیم بیکاری در کشور خودش مسول و پاسخگو باشد.

 

کارگران کولبری باید به میدان بیایند

حکومت موظف است یا برای بیکارن ایجاد کار و اشتغال کند یا به همه بیکاران آماده بکار زن و مرد جامعه، بدون استثناء بیمه بیکاری و کمک هزینه های مناسب و مکفی مسکن و دارو و بهداشت و تحصیل رایگان ارایه دهد. نمیشود هم مردم را در فقر و نداری و بیکاری رها کرد هم کولبرها را در مناطق مرزی کردستان فقط به جرم اینکه دارند کار میکنند تا خرج و مخارج زندگی خود و خانواده اشان را در بیاورند مورد اذیت و آزار قرار داد و به رگبار بست و به قتل رساند. این قابل قبول نیست. دیگر نمیتوانند به این جنایت ادامه دهند. طبقه کارگر این را از رژیم قبول نمیکند. یا باید در مملکت ایجاد شغل و اشتغال شود یا دست مزدوران مسلح و غیر مسلح رژیم از سر کاربران کولبر باید کوتاه شود. و نه تنها این بلکه حکومت باید کولبری را بعنوان شغلی رسمی با همه امتیازات و شرایط یک شغل قانونی و رسمی برسمیت بشناسد. راه دومی وجود ندارد. کارگران کولبری باید تشکلات و نهادها و اتحادیه های محلی و سراسری خودشان را ایجادکنند و به این وضعیت بی حقوقی و پراکندگی پایان بدهند. آنها باید بدانند بخشی ازطبقه کارگر کردستان و ایران هستند و بدون ایجاد تشکل های خودشان و ارتباط و پیوند مبارزاتی با بقیه بخش ها و سازمانها و نهادها و اتحادیه های مستقل کارگری موجود نمیتوانند به حقوق حقه خود و خانواده هایشان دست پیدا بکنند. کارگران کولبری باید با استفاده از امکانات تشکلات خودشان در شهرهای بزرگ کردستان و مراکز استانها و همراه همه کارگران دیگر دست به انواع مختلف مبارزه بزنند و صدای اعتراض و مبارزه خود را به گوش همه برسانند و به رژیم فشار آورند که دست از ازیت و آزار و کشتار کارگران کولبری بردارد و حقوق حقه آنها را مانند یک کارگر برسمیت بشناسد.

*

آران رضایی