گوشه ای از زندگی و مبارزه محمد جراحی در زندان تبریز

سال 91 چند روزی را در زندان تبریز گذراندم. زندانی که در آن  افرادی مانند سکینه محمدی اشتیانی و محمد جراحی و شاهرخ زمانی در آن زندانی بودند. سکینه بخاطر پرونده ای که کمیته بین المللی علیه اعدام روی ان کار کرد و اسم اش را جهانی ساخت و در نهایت با تلاشهای این کمیته از زندان آزاد شد، همه میشناختند و در کنار اسم او از مینا احدی نام میبردند  که شهرتی جهانی دارد. کمتر زندانی محکوم به اعدام بود که مینا را نشناسد، همه ار فعالیتهایش میگفتند و شماره تلفن اش دست بدست میگشت. شاهرخ زمانی و محمد جراحی نیز در زندان شهره خاص و عام بودند، آنها بخاطر جسارتشان در برخورد به دادستان و قاضی پرونده شان و نیز بخاطر فعالیتهائی که در داخل زندان داشتند، محبوب همه بودند. در زندان از حرفها و گفته هایشان میگفتند و سازماندهی زندانیان برای فعالیتهای اجتماعی را همه میستودند و از هر دو به عنوان رهبران محبوب کارگری یاد میکردند. به محض ورود به زندان، یکی از زندانیان عادی به بهانه دادن غذا در کنارم نشست و گفت که دوست عزیز شما تازه آمده ای، الان وقت دادن غذا گذشته و تا فردا از غذا و نان خبری نیست، به محیط زندان آشنا نیستی، بهتره که بیای پیش ما بشینی . گوشه ای را نشان داد و رفت. من بعد از خوردن غذا برای پس دادن ظرف غذا پیش شان رفتم.  جمعی پنج نفره بودند. یکی از این زندانیان گفت که:” محمد جراحی و شاهرخ گفته اند که فردی با مشخصات شما به زندان میاد، در اطلاعات خیلی اذیت شده، هوایش را داشته باشید”. خیلی زود با این دوستان اخت گرفتم . صحبت از بحث های آنها ، صحبت از اینکه کارگران باید متشکل شوند و غیره ، کتابهایی که شاهرخ و محمد داشتند، هنوز پیش این زندانیان بود. هیچکدام از این زندانیان زندانیان سیاسی نبودند، این بند ، بند معتادین، سارقین و مجرمین خطرناک و اعدامی ها بود.  رژیم برای اذیت و آزار زندانیان سیاسی ، آنها را در میان این زندانیان رها میکرد، با این هدف که زندانی سیاسی را تحت فشار قرار دهند. غافل از اینکه فعالینی مانند شاهرخ زمانی و محمد جراحی در کار سیاسی روی همه انسانها، بویژه انسانهایی که قربانی شرایط ضد انسانی سرمایه داری بودند، خبره اند. محمد و شاهرخ براحتی در میان این زندانیان فعالیت شان را میکردند و آنها را برای فعالیتهای اجتماعی داخل زندان و بعد از آزادیشان، برای بیرون زندان آماده میکردند. چنین تلاشهایی باعث شده بود که من به محض ورود به زندان مورد حمایت جمعی از این زندانیان قرار بگیرم که محمد جراحی و شاهرخ زمانی سازمان داده بودند. آنها مدام با بیرون در تماس بودند و فضا کاملا دستشان بود. همین زندانیان میگفتند که شاهرخ و محمد برای اهداف حزبی و سازمانی شان در داخل زندان فعالیت میکنند. آنها همه زندگی شان، برای نجات مردم از جهنم جمهوری اسلامی است. افکار و ارمانهای سوسیالیستی، کتابها و دست نوشته هایشان در میان بخشی از زندانیان دست بدست میگشت . از آنها بنام انسانهای جسوری که زندگی شان برای نجات جامعه صرف شده، یاد میکنند، از حرفهایی که در برابر قاضی و دادستان زده بودند، میگفتند. یکی از این زندانیان میگفت که: ” ما میدانیم  محمد و شاهرخ در ارتباط با یک سازمان و یا حزب کار میکنند، حرفهایشان، حرف یک فرد و جمع دو سه نفره نیست، قطعا کسی با این اهداف بزرگ، فردی از یک تشکیلات بزرگ است و دقیقا به همین خاطر رژیم از اینها میترسد.” واقعا هم همینطور بود، انسانهائی که رژیم برای محدود کردنشان، انها را در میان معتادین و زندانیان عادی رها میکند و انها متقابلا روی همین زندانیان کار میکنند، آنها  را با اهداف بزرگ انسانی و اجتماعی آشنا و سازماندهی میکنند، کمونیستها هستند.  محمد جراحی در زندان هم دست از تلاشهای کمونیستی و سوسیالیستی اش برنداشته بود، او بعد از تبعید شاهرخ زمانی به زندان یزد، فعالیتهایش ر ا شدت بخشید و بهمین دلیل بود که همیشه مورد تهدید و آزار و اذیت مامورین زندان قرار داشت و مدام او را از بندی به بند دیگر منتقل میکردند. او همچنان به کار آگاهگرانه و سازماندهی در داخل زندان و ارسال بیانیه های فردی و جمعی ادامه میداد. دادن اطلاعیه به مناسبتهای مختلف مانند روز  جهانی کارگر و غیره و جلب حمایت از فعالیتهای مختلف بهمراه دیگر زندانیان سیاسی از فعالیتهائی بود که تا روز آخر زندان محمد جراحی انجام داد و سرانجام بعد از گذراندن 5 سال زندان آزاد شد. در طول این مدت به اشکال مختلف، مورد اذیت و ازار مسئولین جنایتکار سیستم قضائی دادگاه انقلاب و اطلاعات تبریز قرار گرفت و چنانکه در یکی از مصاحبه هایش مطرح میکند، زندگی در شرایط  سخت زندان و محیط الوده، او را مریض کرد و تبعات همین مریضی باعث ابتلا به و شدت گرفتن سرطان شد.

زندگی و مبارزات محمد جراحی برای همیشه تاثیراتش را بر روی جامعه آذربایجان گذاشت. زندگی چندین ماه پس از آزادی از زندان و ادامه مبارزه اش برای آرمانهای کارگری و سوسیالیستی و حمایتهایی که از او در طول دوره نقاهت و پس از عملهای جراحی اش صورت گرفت، حضور پرشور فعالین اجتماعی  ورهبران کارگری در بیمارستان بر بالین اش، نشان از تاثیرات این رهبر محبوب کارگری در جنبش کارگری ایران داشت.

همه آن انسانهائی که  در طول بیش از سه دهه، چه در بیرون از زندان و چه در درون زندان با محمد جراحی و آرمانهایش آشنا شدند ، همه و همه عملا به کمونیسم و سوسیالیسم وصل شدند، محمد جراحی پلی شد بین هزاران انسان و کمونیسم کارگری! چرا که او با اعلام علنی تعلق تشکیلاتی اش به حزب کمونیست کارگری، هر آنچه در زندگی اش تلاش کرده بود را به کمونیسم کارگری و ساختن یک دنیای بهتر وصل کرد.

محمد جراحی با این حرکت تاریخی اش، به همه فعالین نشان داد که دیگر دوره بی هویتی  سیاسی و تشکیلاتی برای فعالین و رهبران کارگری و فهالین سایر جنبشهای اجتماعی، بسر امده و فعالین برای رسیدن به ارمانهایشان باید تعلق تشکیلاتی داشته باشند و بدین ترتیب است که میتوان ستاد رهبری انقلاب آتی ایران را در سطح میلیونی به جامعه بهتر شناساند.

مراسم خاکسپاری اش و سخنرانی های پر شور و کمونیستی که از طرف دوستان اش و فعالیت صورت گرفت، و سرود انترناسیونالی که برمزارش سرداده شد، همگی گویای اینست که محمد جراحی در دل کارگران و فعالین اجتماعی و مردم آگاه آذربایجان جای دارد و ارمانهایش را با تلاش برای متحقق کردن جامعه ای انسانی، ساختن جامعه ای آزاد و برابر گرامی خواهیم داشت.

زنده باد محمد جراحی و یادش گرامی!

اینرا هم بخوانید

تجربه گرانبهای مبارزه کارگران کارخانه کمباین سازی تبریز

تقریبا از حدود سه ماه قبل کارخانه کمباین‌سازی تبریز به تعطیلی کشیده شده است. کارگران …