اخیرا علی جوادی در یک مصاحبه تصویری به نقد نقطه نظرات مختلف حمید تقوایی پرداخته است. اسم این را نقد را گذاشته اند “نقدی بر ارزیابی حمید تقوایی از اعتراضات ۱۶ آذر ۹۸” تا آنجا که من می دانم حمید تقوایی نوشته ای تحت عنوان “ارزیابی از ۱۶ آذر ۹۸” ندارد. بنابراین خوب است قبل از هر چیز از این شروع کنیم که صورت مسئله چیست و حمید تقوایی چه گفته است و سپس موضوعاتی در پاسخ به علی جوادی مطرح کنیم.
صورت مسئله چیست؟
حمید تقوایی در نوشته ای به تاریخ ۲۱آذر یعنی پنج روز پس از ۱۶ آذر به نقد یک شعار یعنی “سرنگونی نئولیبرالیسم” و همچنین شعارگویی علیه اپوزیسیون راست در اعتراضات دانشجویان در ۱۶ آذر پرداخته است. اسم این نوشته ارزیابی از “اعتراضات ۱۶ آذر ۹۸” نیست. اسم این نوشته “نئولیبرالیسم و “مارکسیسم” خط امامی” است. حتی از عنوان نوشته می توان فهمید که نویسنده قصد دارد به نقد نظریاتی بپردازد که اقتصاد جمهوری اسلامی را مصداق نئولیبرالیسیم می داند. با اینحال اگر کسی دوست دارد ارزیابی حزب ما در مورد ۱۶ آذر را مطالعه کند می تواند به اطلاعیه هایی که حزب و سازمان جوانان حزب ما در این رابطه منتشر کرده اند و یا مصاحبه های متعددی که در این باره انجام گرفته است مراجعه کند و نقدش را بر داده های درست متکی سازد. بطور خلاصه ما ۱۶ آذر امسال را چپ و ادامه خیزش آبان ماه ارزیابی کردیم. در ابتدای همان نوشته، حمید تقوایی با همین ارزیابی ضمن تجلیل از ۱۶ آذر تاکید می کند که “حساب این شعارها را از مضمون چپ رادیکال دانشگاه باید جدا کرد.” بطور ساده بحث حمید تقوایی همانطور که عنوان نوشته هم می گوید نقد نئوالیبرالیستی خواندن اقتصاد جمهوری اسلامی است. ایشان نکات متعددی را در نقد این مسئله مطرح می کند و توضیح می دهد کسانی که پشت چنین نظریاتی هستند، عمدتا از اساتید دانشگاه و دیگر نظریه پردازانی هستند که نوعی مارکسیسم قانونی را نمایندگی می کنند. او بدرست آنها را “مارکسیسم” خط امامی نام گذاری کرده است چرا که در همان مقاله بر ما روشن می سازد که این طیف دانشگاهی با مثبت خواندن ده ساله اول جمهوری اسلامی در مقایسه با سی سال بعد از آن که به زعم آنها “نئولیبرالیسم” حاکم شد، قصد دارند به دوران طلایی “امام” بر گردند. حمید تقوایی معتقد است کسانی که پشت سر چنین دیدگاهی قرار دارند هدفی جز این ندارند که همه مصائب را به گردن یک مکتب اقتصادی ناموجود در ایران بیاندازند و بدین ترتیب جمهوری اسلامی را از آماج خشم و تعرض کارگران، دانشجویان و همه مردم ستمدیده ایران خارج کنند و این هشدار دهنده است.
این نوشته حمید تقوایی از استقبال خوبی در جامعه برخوردار شد. اما این نوشته از سوی چپهای فرقه ای و سنتی و یا کسانی که بند نافشان با ضد امریکایی گری بسته شده است و در تاریخشان حمایت از خمینی و ابراز همدردی با منتظری را دارند و نوعی از ناسیونالیسم ضد غربی را نمایندگی می کنند و یا کسانی که فقط بلدند علیه حزب کمونیست کارگری دروغ بگویند، افترا بزنند و به نشر اکاذیب بپردازند مورد غضب قرار گرفت و به حمید تقوایی حمله کردند. البته از نظر من علی جوادی از این طیفها جداست اگر چه خودش هیچ تلاشی ندارد صف خود را از آنها جدا کند بلکه “فرصت” را غنیمت شمرده تا با ارکستر مخالفان حزب خودش همراهی کند. من شخصا از اینکه علی جوادی منویات قلبی خود را بیان کرده است حتی اگر فرصت طلبانه باشد استقبال می کنم. این امر حاصل هر رویکردی باشد در نهایت صف دوست و مخالف و دشمن را روشن تر می کند. با اینحال باید بگویم که علی جوادی در یکساعت و نیم مصاحبه خود در نقد حمید تقوایی در باره همه چیز حرف زده است بدون آنکه بالاخره در نقد موضوع مورد بحث یعنی نئولیبرالیستی خواندن اقتصاد جمهوری اسلامی اظهار نظری جدی ای کرده باشد. بلکه بر عکس این حمید تقوایی است که بدهکار می شود که به نقد چنین نگرشی پرداخته است. حمید تقوایی از سوی علی جوادی به داشتن “دیگاه غیر مارکسیستی” “سازش با راست” متهم می شود. بگذارید برای روشنتر شدن بحث قدری به عقب برگردیم و ببینیم که حمید تقوایی نظرش پیش از این در باره اقتصاد ایران چه بوده است.
نگاهی به پیشنیه بحث
حمید تقوایی برای اولین بار نیست که در مورد خصوصیات اقتصاد ایران اظهار نظر می کند. اودو سال پیش در یک گفتگوی تلویزیونی با میلاد رابعی در باره اقتصاد ایران نظرش را بیان داشته بود. حمید تقوایی در همان مصاحبه می گوید که اقتصاد جمهوری اسلامی یک سرمایه داری “نامتعارف” است. نه به این معنا که در این اقتصاد استثماری صورت نمی گیرد و یا سودی تولید نمی شود بلکه به این معنا منطبق بر هیچ یک از الگوها و مدلهای شناخته شده و رایج سرمایه داری در دنیا نیست و نمیشود در این قالبها توضیح اش داد. از نظر حمید تقوایی ویژگی های سیاسی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی سرمایه داری در ایران را با یک بحران مزمن و مداوم مواجه ساخته است. بی ثباتی و بحران و رکود همزاد سیستم سرمایه داری جمهوری اسلامی و یک خصوصیت پایدار و پایه ای آنست. وی معتقد است که یک معضل جدی اقتصاد جمهوری اسلامی فقدان مناسبات و رابطه معمول با بازار جهانی سرمایه است. ویژگی های سیاسی ایدئولوژیک حکومت اولین و اساسی ترین مانع بر سر راه راه یافتن جمهوری اسلامی به بازار جهانی و بویژه رابطه با سرمایه داری امریکا و اروپای غربی است. کارکرد و ویژگیهای سیستم اقتصادی که در جمهوری اسلامی شکل گرفته نیز اکنون خود به مانعی بر سر راه جذب سرمایه های خارجی و ادغام در بازار جهانی تبدیل شده است.
از نظر حمید تقوایی یک موضوع بحث و جدل همیشگی در جمهوری اسلامی مساله خصوصی سازیها بوده است اما آنچه به اسم خصوصی سازی از آن صحبت میشود چیزی نیست بجز سپردن کارخانه ها و منابع مالی و پروژه های هنگفت به مقامات حکومتی و سران مافیای اقتصادی که سرمایه های دولتی را هم تحت کنترل دارند. امثال سرداران سپاه و آیت اللهها و وابستگان بیت رهبری و غیره هم سرمایههای دولتی را تحت اختیار دارند و هم بخش خصوصی را و هیچیک هم از هیچ قانون و برنامه ای تبعیت نمیکنند، مالیاتی نمیدهند، و به کسی جوابگو نیستند. یک نوع هزار فامیل و باندهای مافیائی دست اندرکار هستند که خصوصیت اصلی شان سربخودی و فعال مایشائی است. آنچه در این نوع اقتصاد تعیین کننده است تصمیمات این سران مافیائی است- یعنی اساسا تصمیمات بیت رهبری و سران سپاه و بسیج که کاملا هم دریکدیگر تنیده شده اند- و نه برنامه ریزی و سیاستهای دولتی و نه حتی مکانیسمهای بازار آزاد.
به اعتقاد حمید تقوایی در دل این اقتصاد دزدی و اختلاس و ارتشاء و بازار قاچاق و بازار سیاه و کلا فساد بیداد میکند و این فساد را یک جزء ساختاری اقتصاد جمهوری اسلامی است و نه یک عارضه آن. اقتصادی که در یک طرف یک اقلیت مفتخور مالتی میلیاردر را بوجود اورده است و از سوی دیگر کارگران و توده مردم را بزیر خط فقر رانده است. او می گوید که نامتعارف بودن به معنی نبود استثمار و سودآوری نیست بلکه بر عکس سودآوری و ثروت اندوزی های سرسام آور برای یک اقلیت ناچیز و گسترش فقر و بیکاری و بی تامینی اقتصادی برای کارگران و توده مردمی که جز نیروی کارشان چیزی برای فروش ندارند یک خصوصیت ساختاری این سیستم است. از نظر حمید تقوایی تحمیل سخت ترین شرایط به کارگران و توده مردم کارکن در سرمایه داری ایران کاملا “متعارف” است. این سیستم اساسا در خدمت آیت الله های میلیاردر و بیت رهبری و سرداران سپاه و بسیج قرار دارد و اینها به یمن این سیستم، ثروتهای کلان و نجومی اندوخته اند که در تاریخ سرمایه داری ایران کم نظیر است.
در همان مصاحبه حمید تقوایی تاکید دارد که راه رهائی مردم ایران خلع ید کامل سیاسی و اقتصادی از سرمایه داری است در همه اشکال و قالبهایش، چه در قالب اسلامی و چه قالب ناسیونالیستی و سلطنتی و غیره.
علی جوادی و کتمان حقیقت
علی جوادی اصراری زیادی دارد که بگوید که حمید تقوایی نقدش به نئولیبرالیسم ( که بالاخره معلوم نیست ایشان قبول دارد و یا نه) را به کل اعتراضات دانشجویان در شانزدهم آذر تعمیم می دهد. هر چه که ما بگوئیم که چنین نیست و این مسئله کذب محض است، ظاهرا علی جوادی تمایلی ندارد که بپذیرد.”دلایل” علی جوادی برای این مسئله این است:
شعار “سرنگونی نئولیبرالیسم” فقط در یک دانشگاه مطرح شد و نقد حمید تقوایی تناسبی با میزان نفوذ این شعار نداشت.
حمید تقوایی به نقد بیانیه شورای صنفی دانشجویان هم پرداخته است.
و اینکه حمید تقوایی زمانی که می گوید “یک نت که خارج بزند آهنگ را را خارج می کند” دلیلی بر زیر نقد بردن کل حرکت دانشجویان است.
اجازه بدهید به تک تک این موادر بپردازیم.
فاکتها سخن می گویند
اولا باید به علی جوادی بگویم که بلند کردن بنر “سرنگونی نئولیبرالیسم” فقط در یک دانشگاه اتفاق نیفتد. در سه دانشگاه اتفاق افتاد. دانشگاه تهران، دانشگاه علامه و دانشگاه علوم پزشکی تبریز.البته حتی یکی از اینها هم کافی بود که آدم به نقد چنین شعاری بپردازد و به دانشجویان هشدار بدهد. بعلاوه آنچه که بعد از ۱۶ آذر یعنی در ۱۹ آذر اتفاق افتاد یعنی آتش زدن پرچم آمریکا با شعارهای “سوسیالیستی” فقط ساخته و پرداخته حکومت نبود. بلکه عدم واکسینه بودن در قبال شعارهایی چون “سرنگونی نئولیبرالیسم” راه را برای عرض اندام جریانات آنچنانی علیه آمریکا در صحن دانشگاه تهران باز کرد که کاملا با سیاست جمهوری اسلامی خوانایی داشت. در باره روز ۱۹ آذر چندین ویدئو وجود دارد که فقط در یکی از آنها آتش زدن پرچم آمریکا دیده می شود. در همان روز از جمله شعار داده می شود “حکم خصوصی سازی فرمان بورژوازی” و یا “گرفتن حق همه کارگران با تشکیل سندیکا” . این دومی چنان به مذاق سندیکای اتوبوسرانی واحد تهران خوش آمد که کلیپ های این روز را با عنوان” دانشجویان حامی سوسیالیست” در کانال تلگرامی خود منتشر کردند و جالب اینکه در میان عکسهایی که از این روز منتشر شد پلاکاردی بود که بر روی آن نوشته بود: “مثلث ارتجاع آمریکا، سعودی و اسرائیل” و ناگهان این به اصطلاح دانشجویان که خود را “سوسیالیست” نامیدند جمهوری اسلامی را از لیست نیروهای ارتجاعی قلم گرفتند. و بالاخره باید به پرفورمنس “گذر ازنئولیبرالیسم” در روز ۲۵ آذر در دانشگاه هنر تهران اشاره کرد که طی آن عده ای که بعنوان دانشجویان “چپ” از آنها نام برده شده است از یک کار بدست شناخته شده جمهوری اسلامی یعنی عباس عراقچی دعوت بعمل آورده بودند که از روی برگهای پاییزی عبور کند تا در گوشش به او یاد آور شوند که صدای برگها “صدای فرودستان است”. “آنها که روزی سایه بالای سر ما بودند و اکنون در زیر پاهایمان لگد می شوند” ، “از شیلی فرانسه و عراق تا تهران و شهریار و ماهشهر، گاهی با فقر ، گاهی با گلوله”. آیا هیچکدام از اینها برای علی جوادی و دوستان دیگر چپ هشدار دهنده نیست؟ به نظر می رسد که علی جوادی که در این مصاحبه حمید تقوایی را به سازش به جنبش های دیگر متهم می کند در مقابل چنین گرایشاتی در دانشگاه به ناگهان ساکت می شود و حرف چندانی برای گفتن ندارد. از نظر ما عرض اندام چنین گرایشات پرو رژیمی در در داخل دانشگاهها یک مانع است که با هشیاری و نقد ما باید برداشته شود.
در مورد نقد به بیانیه دانشجویان
علی جوادی می گوید حمید تقوایی با نقد خود به بیانیه شوراها و فعالین صنفی دانشگاه های سراسر کشور نقدش را به کل حرکت ۱۶ تعمیم داده است. اولا چه کسی گفته است که هیچ انسانی نمی تواند ملاحظات انتقادی خود را به بیانیه دانشجویان مطرح کند؟ واقعیت این است که چندین بیانیه در روز دانشجو در دانشگاههای کشور منتشر شد. به نظر من برخی از آنها بهتر و بعضی دیگر” دندان” تیزی نداشتند. بیانیه شوراها و فعالین صنفی دانشگاه های سراسر کشور حتی در مقایسه با برخی دیگر بیانیه ها در محکومیت جمهوری اسلامی در کشتار معترضین اعتراضات آبانماه بسیار ضعیف است. همین کمبود است که حمید تقوایی نیز بدان اشاره دارد. در این بیانیه نسبتا طولانی به یکی ازمهمترین وقایع قبل از شانزده آذر که جامعه را به تلاطم کشاند و بعنوان نقطه عطفی مهم در تحولات چهل ساله گذشته از آن یاد می شود تنها این جملات را می خوانیم:
“ما نه دیماه ۹۶ را فراموش کرده ایم و نه آبان ۹۸ برایمان تمام شده است. قسم به اعداد زندانی و خون های بر زمین جاری شده که این تلخی ها روزی به کاممان شیرین خواهد شد.”
ملاحظه می کنید که انتقاد کجاست. این بیانیه را اگر با بیانیه های نهادهای کارگری که در ارتباط با کشتار معترضین آبان صادر کردند و صریح و شفاف و قاطع کشتار جمهوری اسلامی در خیزش آبان را محکوم کردند مقایسه بکنید متوجه خواهید شد که موضعی ضعیف نسبت به جنایت هولناک جمهوری اسلامی در خیزش آبان دارد. بیانیه ای که به نظر میرسد دغدغه اش بیشتر صنفی معرفی کردن مبارزات داشنجوئی است تا محکوم کردن قاطع کشتار آبان ماه. تا آنجا که ما می دانیم این بیانیه برآیند نوعی سازش میان گرایشات مختلف در درون جنبش دانشجویی بوده است که نتیجه اش عدم موضعگیری محکم در قبال جنایات جمهوری اسلامی است.
نت و آهنگ
علی جوادی از ضرب المثلی که حمید تقوایی بکار در مورد شانزده آذر بکار برده یعنی “یک نت خارج زد و آهنگ خارج شد” نتیجه می گیرد که وی کلیت ۱۶ آذر ۹۸ را زیر سئوال برده است؟!راستش این هم برداشت عجیبی است. از این گفته حمید تقوایی می شود این را نیتجه بگیریم که هوشیار باشیم و برای دفعات بعد اجازه ندهیم که کسی نت خارج بنوازد که آهنگ رساتر و بهتر شنیده شود. تمام بحث این است که اگر نسبت به گرایشات خط امامی در دانشگاه که پشت سر نقد نئولیبرالیستی از حکومت پنهان شده اند هوشیار و تیر نباشیم این “نت خارج” کم کم گوش خراش خواهد شد و بر حرکت دانشجویان سایه خواهد انداخت. علی جوادی در این رابطه برای خود وظیفه ای قائل نیست و شانه بالا می اندازد. اما ما هستیم و اجازه نخواهیم داد که ارکستر پر طنین دانشجویان چپ و رادیکال با نت نچسب نئولیبرالیستی خواندن اقتصاد و حکومت ایران دچار لطمه ای بشود.
شعار گویی علیه اپوزیسیون راست
دور از انصاف است که به یک نکته مثبت در مصاحبه علی جوادی اشاره ای نکنیم. می گوید دانشجویان در خیابانها علیه اپوزیسیون راست شعار نداده اند و باحتمال زیاد در آینده هم نخواهند داد. به نظر می رسد علی جوادی اشتباه بودن شعار دادن خیابانی علیه اپوزیسیون راست را پذیرفته است. این البته خوب است. ولی با اینحال ایشان شعار دادن در صحن دانشگاه را بدون ایراد می داند. می گوید صحن دانشگاه هنوز جامعه و خیابان نیست. ظاهرا در صحن دانشگاه می شود در قالب شعار دادن با اپوزیسیون راست مرزبندی کرد. جالب است علی جوادی در مصاحبه خود حمید تقوایی را متهم می کند که دانشجو را بطور مکانیکی از جامعه جدا کرده است که البته صرفا یک ادعاست اما وقتی نوبت به خودش می رسد می گوید بین دانشگاه و جامعه یک “دیوارکی” وجود دارد. این منطق بسیار من درآوردی است. اگر شعار دادن خیابانی علیه اپوزیسیون راست نادرست است چرا در صحن دانشگاه ایرادی ندارد؟ ١٦ آذر روزی است که جنبش دانشجوئی، توده دانشجو، اعتراض خود را بیان میکند و نه فقط دانشجویان چپ. دانشجویان چپ در جلوی صف هستند ولی برای خودشان تجمع و اعتراض نمیکنند بلکه باید توده دانشجو را با سیاستهای رادیکال و چپ خود بمیدان بیاورند. همان منطقی که ایجاب میکند نباید با شعار علیه اپوزیسیون در دل جنبش سرنگونی ظاهر شد، برای اعتراضات و تجمعات توده ای دانشجویان و زنان و جوانان و غیره (بعنوان یک نمونه حاضر اعتراض توده ای به کشتارها در روز ٥ دی) نیز صادق است.
اعتراض در دانشگاه بخشی از اعتراض در کل جامعه است و طبعا از همان قوانین درون جامعه پیروی می کند. مگر اینکه کسی باور داشته باشد که اعتراضات وتجمعات دانشجوئی جزئی از جنبش عمومی علیه جمهوری اسلامی نیست بلکه بخشی از “مرزبندی” با اپوزیسیون راست است!
در باره دزدسالاری
راستش این مناسب ترین توصیفی است که می توان در مورد نظام وحکومت اسلامی سرمایه داران در ایران بکار برد: سیستم دزدسالار سرمایه داری. من چندان اصراری ندارم که علی جوادی را در پذیرش این اسم قانع کنم. در عین حال در بالا گفتم که توضیحات حمید تقوایی در باره اقتصاد ایران چیست. به نظرم قضیه روشن است. علی جوادی لازم نبود خودش را خسته کند که برای ما توضیح دهد اقتصاد سرمایه داری بر پایه تقابل کار و سرمایه می چرخد. این باور مشترک همه ماست. اولین بار این منصور حکمت بود که ترمینولوژی سرمایه داری “نامتعارف” را بکار گرفت. اگر از دید علی جوادی بخواهیم نگاه کنیم احتمالا منصور حکمت نیز دچار “کفرگویی” شده است. چرا که به زعم ایشان “چگونه می توان اقتصادی را که راست و حسینی برپایه تضاد کار و سرمایه بنیان گذاشته شده “نامتعارف” خواند”؟! ولی علی جوادی تعبیر سرمایه داری نامتعارف با توضیحات منصور حکمت را پذیرفته است. به نظرم سرمایه داری دزدسالار جمهوری اسلامی البته با توضیحاتی که حمید تقوایی می دهد چیزی در همین سطح است.
آیا برای سرمایه داری ای که حقوق کارگران را ماهها به تعویق می اندازد، پول سازمان تامین اجتماعی را بالا میکشد، کلان سرمایه داران، سلاطین طلا و شکر و غیره، با رانت خواری و جنگل خواری و زمین خواری و اب خواری و غیره وغیره پروار شده اند، هر دو هفته یک بار اقلام میلیاردی دزدیهای همدیگر را رو میکنند و همچنان بر سر پست و مقامشان باقی میمانند، صفتی مناسب تر از دزدسالار میتوان پیدا کرد؟ در زمینه دزد سالاری سیستم اقتصادی در ایران منابع و اطلاعات زیادی وجود دارد که اگر علی جوادی بخواهد میشود به برخی از آنها رجوع داد. خود روحانی که خانوادتا از دزدان حاکم است زمانی گفته بود باید یک “کمیسیون غارت” درست کنیم که به دزدیها رسیدگی کند! حتی خودشان خجالت میکشند اسم آنچه در جامعه میگذرد را دزدی بگذارند بلکه به آن غارت میگویند. بهر حال در سرمایه داری امروز ایران کارگر فقط استثمار نمیشود بلکه بعنوان شهروند و مصرف کننده نیز مورد چپاول و غارت قرار میگیرد. دیکتاتوری عریان و بهره کشی از ” کار ارزان و کارگر خاموش” پیش شرط و لازمه کارکرد و انباشت و سودآوری سرمایه در ایران زمان شاه هم بود ولی آنچه اقتصاد جمهوری اسلامی را “نا متعارف” میکند از جمله همین بساط چپاول و دزدی ساختاری و نهادینه شده و ساختار سیاسی قدرت است. شکل گیری این نوع ویژه سرمایه داری بر ضد آمریکائیگری حکومت و موقعیت آن بعنوان محور جنبش اسلام سیاسی مبتنی است که حمید تقوائی در همین نوشته به آن اشاره کرده است و در نوشته های متعدد دیگری نیز مفصلا توضیح داده است.
در مصاحبه علی جوادی مسائل دیگری هم وجود دارد که از اهمیت کمتری برخوردار هستند و من به آنها نمی پردازم. در آخر مایلم به اطلاع خوانندگان برسانم که علی جوادی یک جمله در درون حزب بحثی در این رابطه نکرده است و مخالفتی با بحثهای حمید تقوایی یا بیانیه ها و اطلاعیه های حزب که بر همین اساس است نشان نداده است و این نظرات بدلایلی فی االبداهه علنا انتشار یافته است.
حسن صالحی