متن سخنرانی کوتاه صابر رحیمی، در آکسیون دفاع از مهاجرین افغانستانی در ایران و در محکومیت رژیم جنایتکار اسلامی ایران

اسلو، نروژ ۱۲ ژوئن ۲۰۲۰

“من نمیتوانم نفس بکشم” بعداز قتل جنایتکارانه جرج فلوید توسط پلیس نژادپرست آمریکا به یک شعار و جنبش جهانی تبدیل شده است. تنها سیاه پوستان آمریکا نیستند که از دست دولت و پلیس نژادپرست آمریکا نمیتوانند نفس بکشند، نود ونه درصد مردم جهان و بخصوص مردم کشورهای تحت حاکمیت دیکتاتورها نمی توانند نفس بکشند.
در ایران اکثریت مردم از دست رژیم جنایتکار اسلامی به تنگ آمده اند و برای سرنگونی آن لحظه شماری میکنند. کارگران، زنان، جوانان و اکثریت مردم نه از تامین معیشت برخوردارند و نه از آزادیهای سیاسی.
کارگران در ایران نمیتوانند نفس بکشند. زنان تحت حاکمیت آپارتاید جنسی نمیتوانند نفس بکشند. جوانان ایران نمیتوانند نفس بکشند. کودکان کار و خیابان نمیتوانند نفس بکشند. اما از همه اینها دردناکتر شهروندان ایرانی_ افغانستانی نمیتوانند نفس بکشند. بیش از چهل سال است افغانستانیهای زیادی در ایران ” زندگی” و کار میکنند و با نازلترین دستمزدها شاقترین کارها را انجام میدهند اما از هیچ گونه حقوق انسانی برخوردار نیستند. سرمایه داران اسلامی هر وقت نیاز داشته باشند به کارشان میگیرند و هر وقت از نیروی کار آنها بی نیاز باشند آنها را به اردوگاههای بدون هیچگونه امکانات زیستی میفرستند و از آنجا به افغانستان تحت حاکمیت طالبان و داعش و دولت اسلامی افغانستان دیپورت میکنند. به اینها هم رضایت نمیدهند آنها را به رودخانه می اندازند و غرق میکنند، به وسیله نقلیه آنها تیر اندازی میکنند و زنده زنده می سوزانند.
تنها راه خلاصی مردم ایران و افغانستان سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی سرمایه و ایجاد حکومت شوراهای مردم است. حکومتی که در آن نه تنها مردم ایران به رفاه و آزادی برسند بلکه افغانستانیهای ایران هم از حقوق شهروندی برابر با مردم ایران دست یابند. این حق بی چون و چرای آنها است.

من مهاجر افغانم، من نمی توانم در ایران نفس بکشم.
من کارگر مهاجر افغانم، من نمی توانم در ایران نفس بکشم.
من کودکی هستم که از مادر و پدر مهاجر افغان متولد شده ام ولی از هیچ حقوقی برخوردار نیستم. من نمی توانم در ایران نفس بکشم.
من زن مهاجر افغانم و حتی شهروند درجه دو هم به حساب نمی آیم. من نمیتوانم در ایران نفس بکشم.

اینرا هم بخوانید

یک سال از قتل مهسا (ژینا)امینی گذشت «انقلابی که مرزها را در هم شکست»: شمی صلواتی

یک سال از انقلاب زن، زندگی،آزادی گذشتیک سال از سرآغاز دور تازه‌ی از اعتراضات که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *