
زینب جلالیان، فعال سیاسی متولد سال ۱۳۶۱ در روستای دیم قشلاق از توابع شهرستان ماکو واقع در آذربایجان غربی است. او که به دلیل شرایط حاکم بر روستای محل زندگیاش و نبود امکانات لازم از ادامه تحصیل محروم شده بود، سال ۱۳۷۹ به همراه دنیز جلالیان، خواهرش به کردستان عراق رفت تا بتواند درس بخواند و به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بپردازد.
زینب در کردستان عراق به عنوان یکی از هواداران حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) به فعالیتهای اجتماعی در حوزه زنان پرداخت. او طی این دوران هیچگونه ارتباط دیگری با این حزب نداشت. پس از تاسیس حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) در سال ۱۳۸۳ زینب جذب این گروه شد و تلاش داشت در قالب همکاری با پژاک برای بهبود وضعیت زنان در کردستان کمک کند. عمده فعالیتهای او در زمینه آموزش و مددکاری بود و در طول مدت زمان حضورش در پژاک هیچگونه فعالیت نظامی و مسلحانه نداشت.
یکی از فعالان زنان در کامیاران میگوید: «زینب چند سال پیش از دستگیریاش، در روز جهانی زن (۸ مارس- ۱۷ اسفند) به دبیرستان بنتالهدی در کامیاران رفته بود و با هدیه گل به دختران دانشآموز برای آنها درباره تاریخ این روز و حقوق زن صحبت کرده بود. یکی از معلمان این دبیرستان با دیدن شور و هیجان زینب او را برای حضور و سخنرانی در مدرسه دعوت کرد و زینب نیز این دعوت را پذیرفته بوده است.
زینب جلالیان ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ در جاده کرمانشاه به سنندج از سوی نیروهای امنیتی اداره اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد. قاضی مرادی، رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب کرمانشاه در ۱۳ آذر ۱۳۸۷ او را به اتهام «اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران، عضویت در پژاک، حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز و تجهیزات نظامی و فعالیت تبلیغی به نفع گروههای مخالف نظام» به اعدام محکوم کرد.
در آذر ماه ۱۳۹۰ در حالیکه وکلای پرونده در حال تلاش برای اعاده دادرسی و نقض حکم اعدام از سوی دیوان عالی کشور بودند، به زینب و وکلای او اطلاع داده شد که حکم اعدام با «عفو» به حبس ابد کاهش یافته است.
فریبرز انسانیمهر پس از صدور حکم اعدام برای زینب جلالیان، خواهان کنارهگیری از این پرونده شده و به پدر زینب گفته بود که “نمیتوانم کاری بکنم. به من اختیار نمیدهند و اجازه نمیدهند کاری بکنم. از من خواستهاند از پرونده کنار بکشم. من هم کنار میکشم.” در حکم دادگاه تجدیدنظر(۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸) علاوه برفریبرز انسانیمهر، نام وکیل دیگری به نام اژدر پنجآذرحبشی نیز آورده شده است. اما اطلاعاتی مبنی بر اینکه وی چه نقشی در دفاع از زینب داشته در دست نیست.
پدر زینب پس از اعلام تایید حکم اعدام زینب از چند وکیل حقوق بشری درخواست کرد که دفاع از زینب را برعهده بگیرند اما مقامات قضائی به صورت غیرمستقیم از پذیرفتن وکالت آنها خودداری کرده و مانع از به امضا رساندن وکالتنامه شدند. به گونهای که خلیل بهرامیان که از سوی خانواده برای وکالت زینب معرفی شده بود، پس از چندماه تلاش برای دیدار با زینب و امضای وکالتنامه، در نهایت موفق نشد که به صورت رسمی دفاع از زینب را برعهده بگیرد.
سرانجام محمد شریف در تابستان ۱۳۸۹ پس از طی یک پروسه چندماهه توانست طی دیدار با زینب وکالتنامه را به امضای او برساند. در حال حاضر محمد شریف و امیرسالار داوودی که پس از تایید حکم اعدام زینب در دادگاه تجدید نظر وارد این پرونده شدهاند، وکالت او را برعهده دارند.
در یکی از جلسات بازجویی، که بازجوی زینب او را مورد توهین قرار داده و سرش را به دیوار میکوبید، زینب برای دفاع از خود به بازجو لگد زد و او را نقش بر زمین کرد. پس از آنکه بازجو از زینب به اتهام ضرب و جرح شکایت کرد، زینب نیز اعلام کرده به دلیل شکنجه و شکافتن سرش از بازجو شکایت دارد. با وجود اینکه هنوز آثار شکستگی بر روی سر زینب مشهود است و زینب همان زمان این وقایع را به اطلاع بهداری زندان رسانیده و از فشار و درد در ناحیه چشمهایش شکایت کرده بود. هیچگاه به شکایت او در این رابطه رسیدگی نشد.
زینب طی چند ماه اول دستگیری علاوه بر شکنجههای فیزیکی تحت شکنجههای روانی سختی نیز قرار گرفته بود. ربین رحمانی که در همان زمان در زندان دیزلآباد بازداشت بود میگوید: “از یک زندانی سیاسی عضو پژاک. که مردی میانسال از اهالی کردستان ترکیه و از دوستان زینب بود، شنیدم که بازجویش او را تهدید کرده بود در صورت عدم همکاری، او و زینب را در اتاقی در حضور یکدیگر برهنه و از آنها فیلمبرداری خواهند کرد. بازجو به او گفته بود که همین هشدار به زینب هم داده شده است. این زندانی سیاسی را به قدری نسبت به انتشار چنین فیلمی ترسانده بودند که او تصمیم داشت در صورت عملی شدن این برنامه خودکشی کند.”
زینب طی پنج ماهی که در سال ۱۳۸۹ در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشد نیز مورد شکنجه ، تهدید و فشار روحی قرار گرفت تا به اتهاماتش، بویژه به اتهام همکاری نظامی با پژاک، در یک مصاحبه تلویزیونی اعتراف کند. زینب در اعتراض به این شکنجه ها و رفتارها دو بار در بازداشتگاه کرمانشاه و زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد.
یکی از مسئولین وزارت اطلاعات با نام سازمانی حاجی قربان که مسئول بازجویی فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی نیز بوده است در تعطیلات نوروز ۱۳۸۹ملاقاتی را در تهران با پدر و برادر زینب ترتیب داده و آنها را تهدید کرده بود که زینب در صورت عدم همکاری و انجام مصاحبه تلویزیونی اعدام خواهد شد.
شبکه حقوق بشر کردستان روز چهارشنبه، ۲۱ آبان (۱۱ نوامبر) به نقل از یک منبع مطلع گزارش داد که زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد بدون ارائه دلیل و بهطور ناگهانی به زندان یزد انتقال یافته است.
به گفته این منبع مطلع جلالیان روز ۲۰ آبان در یک تماس تلفنی دودقیقهایی به خانوادهاش اطلاع داده است که حین انتقال به یزد مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
شبکه حقوق بشر کردستان در باره علت این اقدام ماموران نوشته است: ماموران امنیتی روز ۱۹ آبان به زینب جلالیان در زندان کرمانشاه اعلام کردهاند، طبق دستور قضایی قصد انتقال وی به زندان ارومیه را دارند. اما زینب در طول مسیر وقتی متوجه انتقال خود به شهر دیگری میشود، اعتراض میکند و از سوی ماموران امنیتی مورد ضرب و شتم و توهین و تهدید قرار میگیرد.
از قرار معلوم پدر جلالیان که ساکن ماکو در آذربایجان غربی است پیامکی با این مضمون دریافت کرده که پرونده دخترش به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی یزد ارسال شده است.
در گزارش شبکه حقوق بشر کردستان آمده است که وضعیت جسمی زینب جلالیان به دلیل عوارض ناشی از ابتلا به ویروس کرونای جدید (سارس کوو۲) و عدم رسیدگیهای پزشکی نامناسب است.
فاطمه کریمی، مدیر این سازمان حقوق بشری درباره انتقال مجدد جلالیان گفته است طی شش ماه اخیر این چهارمین بار است که زینب جلالیان را به زندانهای مختلف کشور منتقل یا بهتر بگوییم تبعید میکنند. نه تنها در حکم زینب جلالیان حکم تبعید وجود ندارد، بلکه در تمامی انتقالهای صورت گرفته طی شش ماه اخیر هیچ حکم قضایی یا دلیل قانونی وجود نداشته است.
به گفته کریمی، جابجایی این زندانی بخشی از برنامه نهادهای امنیتی برای شکنجه جسمی و روحی این زندانی سیاسی و تحت فشار گذاشتن او است. به اعتقاد این فعال حقوق بشر، نهادهای امنیتی قصد دارند، جلالیان را به همکاری و انجام مصاحبه تلویزیونی وادارند.
کریمی همچنین گفته است که امیرسالار داودی، یکی از دو وکیل زینب جلالیان در زندان به سر میبرد و وکیل دوم او، محمد شریف، از این پرونده خارج شده است.
……..
سرگذشت تلخ و دردناک زینب جلالیان نمونه ای از شرایط و وضعیت تمامی زندانیان سیاسی است که توسط حکومتی ضد انسان به بند کشیده شده اند. باید کاری کرد و تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری را برای نجات او از این شرایط فوق جهنمی فراخوان داد که به این بربریت علیه زینب جلالیان اعتراض کنند. تحت فشار قرار دادن دولتهای اروپایی، از سوی نهادهای مدافع حقوق انسانی و سازمانهای سیاسی، یکی از این تلاشها است. تلاش و فعالیت سازمانهای مستقل از دولت که در امر دفاع از حقوق انسانی در داخل کشور فعال هستند میتوانند با اقداماتی درخور که خود مناسب میدانند و برای دفاع از زینب جلالیان حمایتهای مردمی جلب کنند. دور نیست آنروزی که مردم معترض، خشمگین و انقلابی در ایران، با اعتراضات، تظاهرات و اعتصاب عمومی خود درب زندانها را بشکنند و هزاران زندانی سیاسی و محبوس در سیاهچالهای این حکومت آدمکش، شکنجه گر و خونخوار را آزاد کنند.
گردآورنده گزارش
عزیزه لطفی
۱۱ آذر ۱۳۹۹
۱ دسامبر ۲۰۲۰