“حسین جان اکبری”
( بنده به سیاق زنده یاد اسماعیل خویی که هرکه برایش عزیز بود یک “جان” به اسم کوچکش اضافه می نمود، لازم دیدم که اینگونه مراتب دوست داشتنم را به شما ابراز نماییم!) شما “نامه ای سرگشاده به همه کارگران جهان” منتشر کردید تا آنها را متوجه سازید که چه بر سر کارگران در ایران می آید.
خوب طبعا به عنوان یک کارگر این نامه خطاب به من هم بود! درسته که من جز کارگران ایرانم و نامه خطاب به کارگران جهان و شما، حسین جان اکبری منت سر من یکی گذاشتید در مورد شرایط زیست و کار امثال بنده گزراش مبسوطی تهیه کردید پس قاعدتا من که از نزدیک این شرایط را لمس میکنم نباید این چنین برداشت کنم که خطاب نامه هم به من هم بوده، تقصیر اما از من نیست که چنین برداشت کردم؛ حسین جان اکبری ننوشتید کارگران اروپا و امریکا و افریقا وغیره بلکه تاکید کردید “همکاران گرامی در سراسر عالم!”، خب من هم که گفتم حتما جز همکاران گرامی هستم و با اجازه شما آنرا خواندم.
نامه پر سوز و گدازی است. تصویری که از من کارگر ایرانی ارائه میدهید یک موجود مفلوک و بدبختی است که هیچ بنی بشری، بخصوص هم طبقه هایمان در سراسر عالم در مورد ما نشنیده اند. اولین سوالی پیش می آید و باید از شما،حسین جان اکبری بپرسم این است که: پس این بیانیه های و نامه های حمایتی طی سالهای گذشته از سوی اتحادیه های کارگری جهان چی بوده و ایشان از چی حمایت میکردند؟ حالا بگذریم و زیاد مته به خشخاش نگذاریم! فرض میکنیم هیچکی هیچی از ما نشنیده، دلمان را پاک میکنیم که شما همه چیز را درست انتقال دادید.
اما راستش دلمان آرام نمی گیرد برای همین باید از شمای همکار، بعنوان دومین سوال بپرسم: این کدام جریان واشخاص بودند که همه این سالها از تشکیلاتی مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی که شما زرد میخوانید و من سیاه میدانم یک جورهای دفاع کردند که گویا این تشکیلات یک بدنه کارگری قوی دارند و باید با این تشکیلات یک جوری کنار آمد؟ در همین نامه تان هم غصه این را میخورید که آنقدر سنگ سر راه تان از سوی حاکمیت میگذارند که نمی شود حتی کاندید عضویت در این تشکیلات شد. یا در مجلس اسلامی به اندازه انگشتان یک دست هم نماینده کارگری نداریم!! برادر من، همه طبقه ای عزیز من، هنوز در پی راهی برای عضو شدن در این تشکیلات هستید؟ولشان کنید برای شما خوبیت ندارد.در یک مورد کارگران هفت تپه در این تشکیلات را گل گرفتند. و در مورد دیگر کارگران و بازنشستگان تو خیابان فریاد میکنند: “دولت جنایت میکند و مجلس حمایت میکند” و یا “نه مجلس نه دولت نیستند به فکر ملت”؛نشنیدید!؟
کم خاک تو چشم ما پاشیدید حالا سراغ همکاران گرامی در سراسر عالم رفتید و با آنها دارید همین معامله را میکنید؟ شما مرقوم فرموده اید: “از قضای روزگار از سوی کسانی که خود را حزب ما کارگران می دانند و اتفاقا در کشورهای پیشرفته هم سکنا و فعالیت سیاسی دارند به ما دیکته میشود که شما ابتدا به ساکن سازمان کارگری که ما تعیین می کنیم را بپذیرید و قبول کنید که اتحادیهها و سندیکاها رفرمیستی هستند و تنها مجامع خودبخودی و ناپایدار هدایتگر جنبش کارگری هستند و بشرط آنکه کادرهای ورزیده تربیت شده و تحت الامر ما در آن مجامع عمومی باشند و مبارزه را به پیش ببرید.” نکنید اینکارها. بنده به عنوان همکار شما اگر شرایط اجازه میداد عکسی از خود منتشر کنم حتما از فرط خجالت به صورت شطرنجی منتشر میکردم تا همکاران گرامی در سراسر عالم من را نشناسند. خاک پاشیدن تو چشم دیگران زشته، عیبه.نکنید اینکار را!
با تشکر
همکار گرامی شما از ایران
