“کمپین بوسه جرم نیست” و مخالفینش

در ماه مه سال ۲۰۱۳ صد زن و مرد در یک ایستگاه قطار در آنکارا پایتخت ترکیه همدیگر را بوسیدند. این بوسه در اعتراض به تنبیه زوجی بود که در خیابان لب های همدیگر را بوسیده بودند. هفت سال بعد از این، در ایران یک زن و مرد هنرمند و ورزشکار در ویدئو کلیپی که در شبکه های اجتماعی منتشر کردند لب های همدیگر را بوسید. حکومت اسلامی بلافاصله آنها را به جرم انجام “عملی خلاف عرف و منافی عفت” دستگیر و روانه زندان کرد. درست مثل ترکیه، در ایران نیز کمپینی در اعتراض به این تعرض حکومت برپا شده اما با مخالفتهایی هم همراه بوده است.

اگر نیروهای اسلامی با کمپین “بوسه جرم نیست” مخالفت می ورزیدند جای هیچگونه تعجبی نمی بود چرا که جمهوری اسلامی هر چه که انسانی و طبیعی است را مغایر شئون اسلامی می شمارد و آن را کیفر میدهد. بازداشت دو نفر که همدیگر را در یک ویدئو کلیپ بوسیده اند نیز گواه این است. ولی جای تاسف بسیار است که آن کسانی که با کمپین “بوسه جرم نیست” مخالفت می کنند خود مخالف جمهوری اسلامی هستند و بر خود عنوان چپ هم گذاشته اند. واقعا چرا چنین است؟ چرا عده‌ای  که در مبارزه جویی آنها علیه حکومت اسلامی شک و تردیدی نیست به کمپین “بوسه جرم نیست” حمله ورمی شوند و با تندی بی نظیری آنرا تحقیر و منکوب می کنند؟

مخالفین دلایل مختلفی برای این مخالفت می آورند که البته می شود به بعضی از این به اصطلاح دلایل پرداخت ولی در اصل توجیهاتی که  می آورند علت واقعی مخالفتشان با این کمپین را توضیح نمی دهد. به نظر من عده ای که با کمپین “بوسه جرم نیست” مخالفند خود دچار عقب ماندگی فرهنکی و اخلاقی هستند. یعنی وقتی که آن استدلالات را خوب خراش می دهید به این نتیجه می رسید که نوعی تمدن ستیزی، مردسالاری و اسلام زدگی در آن نهفته است.

دو نفری که یکدیگر را دوست دارند همدیگر رامی بوسند و آدمی به هنگام عشق ورزی بوسه های داغ و آتشین نثار دلبندش می کند. این ها همه طبیعی و انسانی هستند. برای همین بوسیدن یکدیگر در انظار عمومی در بیشتر کشورهای دنیا عادی است و کسی به خاطر آن مجازات نمی شود. اما در جمهوری اسلامی اگر این عمل در انظار عمومی صورت گیرد به حساب رواج “بی بندباری”، “فحشا” و “بی عفتی” گذاشته می شود. بوسیدن اگرچه با بی حجابی در یک ردیف نیست ولی آن هم از جمله مواردی است که دیرک اسلام را به لرزه در می آورد. از آنجا که می ترسند خیمه اسلام  با بوسیدن و بی حجابی و “اعمال منافی عفت” بر سرشان خراب شود مقرر کرده اند که شما حق بوسیدن دلبند خود در انظار عمومی را ندارید وگرنه مجازات می شوید. سئوال به سادگی این است که آیا این رفتا جمهوری اسلامی ضد انسانی نیست؟ و اگر هست آیا نباید کاری در مخالفت با این رفتار انجام داد؟

ظاهرا کسی عمل جمهوری اسلامی را تایید نمی کند منتها آن را کم اهمیت می دانند. اما کم اهمیت جلوه دادن این مسئله در عمل به معنای چراغ سبز دادن به جمهوری اسلامی است، یعنی اینکه اگر شما کسی را برای بوسیدن دستگیر بکنید خیالتان تخت باشد که ما از کنارش می گذریم! وقتی به توجیهاتی دقت می کنید همین را در می یابید. مثلا می گویند زمانی که فقر و نداری از سر و کول جامعه بالا می رود حالا چرا بوسیدن را اینهمه عمده می کنید؟! البته من تا به حال ندیده ام کسانی که اینهمه دم از مبارزه با فقر و بدبختی در مملکت می زنند آستینی بالا زده باشند و کاری کرده باشند. با این حال سئوال این است که آیا واقعا نمی شود که هم علیه فقر و نداری و زاغه نشینی بود و هم علیه مجازات بوسه و عشق در مملکت؟ همه آنچه که شما در مورد وضعیت بد اقتصادی مردم می گوئید درست ولی یکی از شما می پرسد که برای مجازات عشق و بوسه در ایران بالاخره نمی خواهید کاری بکنید؟ آیا فکر می کنید که اصولا باید کاری کرد؟ مخالفین کمپین ما جواب درست و حسابی به شما نمی دهند با اینکه خودشان را مرکز عالم می دانند.

این استدلال که “بوسیدن مسئله کم اهمیت و پیش پا افتاده ای است و باید به سراغ مسائل مهمتری رفت”  البته استدلال بسیار آشنایی است. زمانی هم بخش موسوم به دوی خرداد حکومت مدعی شد که حجاب و مسئله “دو تار موی زن” مسئله کم اهمیتی در مقایسه با “مشکلات عدیده اقتصادی” است. ولی همه می دانستند که این فقط توجیه شرایط است چرا که همه جناحهای جمهوری اسلامی به حجاب اجباری- اسلامی باور داشتند. در اینجا هم قضیه همین است. عده ای با ارزشهای پوسیده و عقب مانده از بوسیدن در انظار عمومی چندششان می شود. نمی خواهند بوسه ای در خیابان یا فیلم ببینند. آن را لوس بازی می دانند. تا حدودی از همنوایی با جمهوری اسلامی شرمگین هستند. پس دق دلشان را سر مبتکرین کمپین “بوسه جرم نیست” خالی می کنند! داستان کلا از این قرار است.

جامعه ایران طبعا  مملو از دردو رنج است. در چهل و یکسال گذشته که سیطره حکومت اسلام بر ایران حاکم بوده است رنج و مشقات مردم از حد خارج شده است. از غم نان گرفته تا زن ستیزی، از دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر گرفته تا کودک آزاری، از دستگیری فعالین کارگری گرفته تا زندانی کردن زنان بی حجاب، از بیکاری گرفته تا کار بی اجر و مزد زنان خانه دار، از فقر اقتصادی گرفته تا تحمیل فرهنگ سیاه و منحط اسلامی به مردم، از جنایت سازمان یافته دولتی گرفته تا قتل های ناموسی، از سنگسار عشق ورزی و مجازات رقصیدن گرفته تا  اشاعه جهل و خرافه و …

ما به همه اینها کار داریم و در همه این موارد به جنگ با جمهوری اسلامی می رویم. همان کسانی که با جرم شمردن بوسیدن مخالفند و برایش کمپین اجتماعی به راه انداخته اند کسانی هستند که دهها کمپین دیگر علیه اعدام، فقر، جمع آوری کودکان خیابانی، سنگسار، دستمزدهای زیر خط فقر، دستگیری فعالین کارگری و اجتماعی، شلاق زدن کارگران، نقش حکومت در شیوع کرونا و … گذاشته اند. اگر کمپین علیه سنگسار نبود هنوز در ایران زن و مرد را سنگسار می کردند. مخالفین کمپین “بوسه جرم نیست” هر چه دل تنگشان می خواهد بگویند. ما افتخار می کنیم که علاوه بر دهها کمپین دیگر برای لغو اسارت بوسه هم کمپین می گذاریم. 

حسن صالحی

اینرا هم بخوانید

جنایت آشکار طالبان علیه زنان در زلزله مرگبار افغانستان- حسن صالحی

طالبان در افغانستان نه‌تنها برای زنان این کشور نکبت و بی‌حقوقی مطلق به بار آورده‌اند، …